سفر تنها رفتن و لذت بردن و تجربه كردن نيست. سفر مسووليت است؛ مسووليتي كه نهتنها بر دوش گردشگران و مردم كه به عهده متولياني است كه بايد در زمينه آگاهيبخشي و آموزش برنامه داشته باشند. آنچه در نوروز امسال شبكههاي اجتماعي را تحتتاثير قرار داد، نتيجه بيتوجهي به اين «مسووليت» هم از جانب گردشگران و هم از سوي مسوولان بود. مسالهاي كه «شينا انصاري» هم در گفتوگو با «اعتماد» به آن اشاره ميكند و تصاوير تلخ سواحل هرمز را نتيجه سالها نبود برنامه و آموزش و آگاهيبخشي عمومي ميداند. او اما از لزوم داشتن نگاهي چندبعدي به اين مساله هم گفته و اينكه همكاري و تعامل بين دستگاههاي مختلف يك ضرورت است و ميتواند از تكرار چنين اتفاقاتي پيشگيري كند. اين يك حقيقت انكارناپذير است كه وظيفه نهادهاي متولي مانند وزارت ميراث فرهنگي، سازمان محيطزيست و حتي آموزشوپرورش، صرفا در توسعه و ساخت زيرساخت و ارايه آمار گردشگران خلاصه نميشود؛ بلكه بايد بهطور جدي به آموزش عمومي، اطلاعرساني موثر، توليد محتواهاي كاربردي و درگير كردن جوامع محلي در ايجاد فرآيند گردشگري مسوولانه بپردازند. هرچند تاراج خاك هرمز تنها توسط گردشگران اتفاق نيفتاده و نميافتد، اما در نگاهي كلي اگر قرار است طبيعت هرمز، رنگها و خاك منحصربهفردش براي نسلهاي بعد باقي بماند، بايد بعضي مفاهيم و رويكردها از نو تعريف شوند.
از ديدن تصاويري كه از ساحل سرخ و ساحل نقرهاي هرمز منتشر شد، چه احساسي پيدا كرديد؟ شما ريشه چنين اتفاقاتي را چه موردي ميدانيد؟ راهكار حل اين معضل از نظر شما چيست؟
رخدادهايي از اين دست كه امسال در شبكههاي اجتماعي مشاهده شد، متأسفانه فقط مختص به امسال نيست و در گذشته نيز كموبيش در مقاصد پرطرفدار گردشگري مانند جزيره هرمز اتفاق ميافتاد. پرتكرارترين اين موارد، مسائلي نظير رها كردن زباله و پسماند در طبيعت و آتشسوزي عرصههاي طبيعي بهدليل روشن كردن آتش توسط گردشگران بود. با اين حال، امسال به لطف شبكههاي اجتماعي و البته تا حدي افزايش آگاهي در بخشهايي از جامعه، موضوع برداشت خاك از جزيره هرمز بهشكل گستردهتري مطرح شد. ناراحتي و احساس نگراني نسبت به آسيبهاي گردشگري ناپايدار و رخدادهايي كه در برخي نقاط خاص و زيباي كشور رقم ميخورد، نخستين حسي بود كه به من دست داد؛ اما حسي قويتر و مهمتر، انگيزه بيشتر براي پيگيري اموري بود كه از مدتي پيش با همكارانمان در وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري آغاز كرده بوديم؛ يعني برنامهريزي مشترك براي اجراي طرحهاي گردشگري پايدار در برخي نقاط طبيعي، بهويژه سواحل و جزاير زيبا و منحصربهفرد جنوب كشور. معتقدم اگرچه بخشي از اين مسائل ريشه در ناآگاهي دارد، اما بخش ديگري از ماجرا به نبود برنامهريزي صحيح و نبود طرحهاي حسابشده گردشگري برميگردد. منظورم از برنامهريزي صحيح، رويكردي است كه در آن هم محيطزيست منطقه حفظ شود، هم گردشگران از سفر خود لذت ببرند و هم جامعه محلي از منافع گردشگري بهرهمند شود. راهكار اصلي نيز در همين نوع برنامهريزي نهفته است. البته نميتوان در پشت درهاي بسته برنامهريزي كرد و انتظار داشت نتيجه مطلوبي حاصل شود؛ بلكه بايد تمامي ذينفعان، بهويژه مردم محلي و ساكنان مقاصد گردشگري، به عنوان بخش مهمي از اين فرآيند، در برنامهها مشاركت واقعي داشته باشند.
تعاملات بين دستگاهي كه به آن اشاره كردهايد، بايد با چه كيفيت و به چه شيوهاي باشد و از نگاه شما تمركز اين همكاريها بر چه مواردي بايد باشد؟
طبيعي است كه هر دستگاه، وظايف و هدفگذاريهاي مختص به خود را دارد، اما گاهي اين هدفگذاريها ممكن است در برخي موارد با يكديگر در تضاد قرار گيرند. اگرچه اين مسائل معمولا در سطح دولت مطرح ميشوند تا از بروز تعارضها در اهداف جلوگيري شود، اما اين موضوع بهتنهايي كافي نيست. ضروري است كه از عملكرد جزيرهاي فراتر برويم و بهجاي اقدامهاي منفرد، برنامههايي مشترك ميان دستگاهها و با تعامل كامل ميان آنها طراحي و اجرا شود. اساس تعاملات بين دستگاهها در حوزههايي مانند گردشگري نيز بايد بر مبناي اصول پايداري و توسعه پايدار تعريف شود.
چگونه ميتوان از بروز و تكرار چنين اتفاقاتي جلوگيري كرد؟
البته نبايد فراموش كنيم آنچه امسال در جزيره هرمز شاهد آن بوديم، يك اتفاق يا حادثه ناگهاني نبود، بلكه روندي بود كه طي سالها و در غياب يك برنامهريزي صحيح و ضعف در آموزش و اطلاعرساني به وقوع پيوسته است؛ با اين تفاوت كه امسال در شبكههاي اجتماعي بيشتر مورد توجه قرار گرفت.
براي جلوگيري از تداوم چنين روندي، ابتدا بايد بتوانيم موضوع را بهطور خاص و از ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بررسي و تحليل كنيم. پس از آن، ميتوان براي حل اين معضل نسخهاي متناسب با شرايط موجود پيچيد. متأسفانه طي ساليان گذشته، در اين زمينه در بسياري از نقاط كشور، كوتاهيها و سهلانگاريهايي صورت گرفته است كه قطعا بهيكباره قابل رفع نيستند. هر مساله در هر نقطه، نيازمند راهحل ويژه و مختص به خود است.
كمپينها و پويشهايي كه در پي اتفاق ناگوار هرمز شكل گرفت، با نگاه تخصصي تا چه اندازه اثر بخشاند؟ آيا ميتوان به تأثير چنين اقداماتي براي ترويج گردشگري مسوولانه اميدوار بود، يا نياز به اقدامات جديتري در سطوح بالاتر وجود دارد؟
طبيعتا تأثير پويشها كوتاهمدت اما گسترده است. براي مثال، پويش بازگرداندن خاك جزيره هرمز شايد از نگاه بسياري از مردم بيتأثير به نظر برسد، اما همين پويش، باب گفتوگو در اين زمينه را باز كرد. حتي اداره كل محيطزيست استان هرمزگان نيز براي جلوگيري از برخي سوءاستفادهها وارد عمل شد و فراخوان بازگرداندن خاك جزيره را صادر كرد. با اين حال، همه ما ميدانيم كه اين اقدامات راهحل و درمان ريشهاي مشكل نيستند. در كنار اين اقدامات، حركتهاي خودجوش مردمي نيز تأثيرگذارند، اما ترويج گردشگري مسوولانه، در كنار نياز به آگاهي عمومي، نيازمند سياستگذاري و برنامهريزي دقيق است. بهعبارت ديگر، براي دستيابي به گردشگري مسوولانه، بايد هم حركتهاي مردمي و هم اقدامات در سطوح مختلف حاكميتي بهصورت همزمان دنبال شوند.
گردشگري غيرمسوولانه در سالهاي اخير نمودهاي فراواني داشته و آسيبهاي آن به محيطزيست و طبيعت و ميراث فرهنگي ايران غيرقابلانكار است. سازمان متبوع شما در اين زمينه چه برنامهاي دارد؟ و پيشنهاد شما به وزارت گردشگري چيست؟
سازمان حفاظت محيطزيست به عنوان نهادي نظارتي و تخصصي، توجه به اصول پايداري را در سياستگذاريها، برنامهريزيها و تصميمگيريهاي كلان كشور در دستور كار خود قرار داده است و طبعا حوزه گردشگري نيز يكي از بخشهايي است كه سازمان، نظرات و ديدگاههاي خود را به دستگاه متولي اعلام ميكند.
خوشبختانه، سازمان حفاظت محيطزيست و وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايعدستي (و پيشتر سازمان ميراث فرهنگي) بهواسطه ماهيت ماموريتها و اهداف مشتركي كه دارند، از سالها پيش تعاملات سازندهاي با يكديگر داشتهاند. در حوزه گردشگري در مناطق تحت مديريت سازمان، بهويژه طبيعتگردي، نيز همكاريهاي زيادي ميان دو دستگاه انجام شده است.
پيشنهاد مشخص ما به همكاران در وزارت ميراث فرهنگي، استفاده از الگوي «حفاظت مشاركتي» است كه طي سالهاي اخير در برخي مناطق تحت مديريت، از جمله پارك ملي گلستان، به كار گرفته شده است. اين الگو بر آن تأكيد دارد كه بايد مردم را بهطور واقعي و نه صرفا شعاري، در تصميمگيريها و در سود و زيان برنامهها مشاركت داد. زماني كه مردم و گروههاي محلي به ميدان بيايند، خودشان بهترين راهكارها را ارايه ميدهند و با كمترين هزينه و بيشترين كيفيت، امور را پيش ميبرند؛ چرا كه آن كار را متعلق به خود ميدانند. وظيفه نهادهاي دولتي نيز تسهيل اين فرآيند همكاري است.
درباره تعاملي كه قرار است ميان سازمان حفاظت محيطزيست و وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري در زمينه گردشگري مسوولانه، بهويژه در حوزه طبيعتگردي و حفظ محيطزيست شكل بگيرد و همچنين چشمانداز اين همكاري، توضيح بيشتري بفرماييد.
در دولت، گفتوگوهايي ميان سازمان حفاظت محيطزيست و وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايعدستي با هدف شناسايي ظرفيتها، مناطق ويژه و نقاط داراي معضل، با رويكرد سياستگذاري، برنامهريزي و اجراي طرحهاي گردشگري پايدار آغاز شده است. سواحل و جزاير جنوب كشور نيز يكي از مهمترين نقاط هدف اين گفتوگوها بهشمار ميروند. قرار بر اين است كه به زودي ضوابط مشتركي با هدف ايجاد چارچوبي مشخص براي گردشگري پايدار، با توجه به ظرفيت و برد اكولوژيك مناطق طبيعي گردشگري، تدوين شود. ضروري ميدانم به اين نكته نيز اشاره كنم كه افزون بر همكاري مشترك با وزارت ميراث فرهنگي و گردشگري، در جلسهاي كه اخيرا با مديران سازمان منابع طبيعي برگزار شد نيز موضوع جلوگيري از تخريب مناطق گردشگري مورد بحث قرار گرفت. با توجه به اينكه اين سازمان متولي بخش عمدهاي از اراضي مناطق گردشگري كشور است، همكاري و حضور فعال آن بايد مدنظر قرار گيرد. همچنين نقش مراجع قضايي در برخورد با تخلفات، بسيار كليدي و حائز اهميت است. در حقيقت، اطلاعرساني و آگاهيبخشي، مشاركت جوامع محلي و استفاده از ابزارهاي قانوني بازدارنده، در كنار يكديگر ميتوانند تا حد زيادي از آثار مخرب محيطزيستي ناشي از گردشگري كنترل نشده بكاهند.