• 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6026 -
  • 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت

آيا حفاظت از يك سرزمين تنها به حراست از مرزهاي جغرافيايي محدود مي‌شود؟

عبدالرضا كوهپايه

حفاظت از يك سرزمين را چطور معنا  مي‌كنيم؟ 

آيا حفظ يك سرزمين تنها به حراست از مرزهاي سياسي محدود است؟ يا شامل حفاظت از منابع آبي، رودخانه، كوه و جنگل و بيابان و فرهنگ بومي هم مي‌شود؟ اين پرسشي‌ است كه امروز در مواجهه با وضعيت بحراني برخي مناطق ايران، به‌ويژه جزاير جنوبي بايد با آن روبه‌رو شويم: آيا ما به ‌درستي از سرزمين‌مان محافظت مي‌كنيم؟

من از سال ۱۳۸۷ ساكن جنوب كشور هستم؛ زيسته‌ام، ديده‌ام و با جان و دل عاشق اين سرزمين و جزاير زيباي خليج فارس شده‌ام. در هرمز و قشم دوچرخه‌سواري و غارنوردي كرده‌ام، اسنوركل و غواصي تجربه كرده‌ام و بي‌شمار خاطره ناب از اين خاك در ذهن دارم. اما سال‌هاست كه به هرمز برنگشته‌ام. چرا؟ چون نمي‌خواهم خاطراتم از جزيره‌اي بكر و چشم‌نواز، با تصاوير امروز آن گره بخورد؛ تصاويري كه بيشتر حسرت‌بارند تا الهام‌بخش.

اين مشكل منحصر به ما نيست. از ونيز تا ماچوپيچو، جهان با معضل «اورتوريسم» يا گردشگري انبوه دست به گريبان است. اما تفاوت در مديريت آن است. «نگار قديمي» در كتاب «مقدمه‌اي بر پايداري از ديدگاه محيط‌زيست» توسعه پايدار را اين گونه تعريف مي‌كند: «توسعه‌اي كه نيازهاي امروز را بدون به خطر انداختن توانايي نسل‌هاي آينده تأمين كند.» يكي از مفاهيم اساسي در توسعه پايدار، «ظرفيت برد» (Carrying Capacity) است. اين شاخص به ما مي‌گويد هر منطقه‌اي با توجه به منابع، فضا و توان مديريتي، تنها مي‌تواند ميزبان تعداد مشخصي از گردشگر باشد. در پژوهشي كه در نخستين كنفرانس بين‌المللي اقتصاد درياپايه ارائه شد، ظرفيت برد جزيره هرمز بررسي شده است: ظرفيت واقعي حضور گردشگر: ۸۵۷ نفر در روز، ظرفيت برد موثر (از نظر مديريت و امكانات): ۶۸۵ نفر در روز، ظرفيت فيزيكي گردشگري در فصول مناسب: حدود 6 هزار نفر در ماه». ظرفيت برد دو وجه دارد: ظرفيت برد فيزيكي؛ تعداد گردشگراني كه يك منطقه با توجه به مساحت و امكاناتش مي‌تواند پذيرا باشد (مثلا براي هرمز، روزانه فقط ۸۵۷ نفر). ظرفيت برد مديريتي: توانايي مديران در نظارت، ارائه خدمات و حفظ امنيت؛ كه اين مورد دوم اهميت بيشتري دارد. يكي از چالش‌هاي جدي، فقدان مديريت محلي توانمند است. دهياران اغلب بدون آموزش كافي و سابقه مديريتي، وارد حوزه‌اي مي‌شوند كه نيازمند بينش اكولوژيكي، فرهنگي و اجتماعي عميقي است. بسياري از آنها قادر به كنترل تخلفات نيستند، نه فقط به دليل سوءنيت، بلكه به دليل نسبت‌هاي فاميلي، فقدان آموزش و نبود اختيار قانوني. همين ناتواني، زمينه‌ساز زمين‌خواري گسترده و ساخت‌وسازهاي بي‌برنامه و بي‌كيفيت در جزاير شده است. فقط كافي‌ است سري به هنگام، لارك، قشم يا خود هرمز بزنيد تا ببينيد كه بافت‌هاي سنتي، زير سايه بي‌نظمي معماري و عدم توجه به زيبايي‌شناسي شهري، در حال فراموشي‌اند. از سوي ديگر، مشكلات زيرساختي همچنان حل ‌نشده باقي مانده‌اند. آب آشاميدني هنوز يكي از چالش‌هاي اساسي جزاير است كه حتي ساكنان امروز جزيره هنگام در تامين آب روزمره خود نيز مستاصل هستند. آيا توسعه‌اي كه حتي به اين نياز اوليه فكر نكرده، مي‌تواند پايدار باشد؟

 سواحل غربي استان هرمزگان، از بندر مقام تا بندر تبن، يكي از زيباترين نوارهاي ساحلي ايران است. اما حضور گردشگر بي‌ضابطه، كمپ‌هاي غيراستاندارد، كوه زباله و تخريب‌ زيست‌بوم‌ها باعث شده كيفيت تجربه‌ حضور در اين مناطق به‌شدت افت كند. اگر اين روند طي پنج سال آينده ادامه يابد، همان اتفاقي كه در بسياري از نقاط شمال ايران افتاد، در جنوب هم تكرار مي‌شود و ديگر زيبايي وجود ندارد كه گردشگري را جذب كند.

پديده «اورتوريسم» يا گردشگري انبوه، مساله‌اي جهاني است كه سال‌هاست گريبان‌گير مقاصد گردشگري محبوب دنيا شده؛ از هالشتات در اتريش تا ماسايي مارا در كنيا و ماچوپيچو در پرو. اين مساله اما، در ايران و به‌ويژه در جزاير جنوبي، هنوز جدي گرفته نشده يا اگر شده، اقدام موثري براي كنترل آن انجام نشده است. نتيجه؟ تخريب بي‌وقفه‌ منابع طبيعي، كاهش كيفيت تجربه گردشگر، فرسودگي فرهنگ بومي و از دست رفتن زيبايي‌هايي كه بايد سرمايه‌اي براي آيندگان مي‌بود.

اما راه‌ حل چيست؟ آيا مي‌توان هم از طبيعت محافظت كرد و هم جامعه محلي را منتفع ساخت؟ پاسخ مثبت است؛ در بسياري از نقاط جهان، روش‌هايي براي كنترل ورود گردشگر و حفظ پايداري منابع اجرا شده است. يكي از اصلي‌ترين اين راهكارها، محدودسازي دسترسي در زمان‌هاي خاص، فروش بليت با ظرفيت مشخص و افزايش قيمت بليت تا حد معقول است. اين مدل هم مانع آسيب به طبيعت مي‌شود، هم اقتصاد محلي را رونق مي‌بخشد.
براي مثال، در ماچوپيچو روزانه تنها ۵۶۰۰ بليت در دو سانس فروخته مي‌شود. اين سهميه‌بندي، از خروج اين سايت جهاني از فهرست ميراث جهاني يونسكو جلوگيري كرده است. يا در پارك ملي پانا در هند، ورود گردشگر تنها در ساعات مشخص و با رزرو قبلي ممكن است. در برخي فصل‌ها، پارك كلا تعطيل است تا طبيعت زمان بازسازي پيدا كند. در همين راستا، در ماسايي مارا، اگر جيپ گردشگري حتي اندكي از مسير خارج شود يا فردي روي سقف بنشيند، جريمه‌هاي سنگين وضع مي‌شود. همه‌ اينها براي حفظ تعادل ميان سود گردشگري و پايداري منابع طبيعي است.

جزاير ويژگي ممتازي دارند؛ امكان كنترل ورودي از طريق بندر. در واقع، ما اين شانس را داريم كه برخلاف مناطق ساحلي، جمعيت ورودي به جزاير را با استفاده از شناورهاي مجاز و بليت‌هاي رزرو شده به ‌سادگي مديريت كنيم.

 برخي معتقدند كه محدود كردن تعداد گردشگران، به درآمد جامعه محلي لطمه مي‌زند. اما واقعيت اين است كه با نگاه پايدار، درآمد نه‌تنها كاهش پيدا نمي‌كند بلكه كيفيت آن افزايش خواهد داشت. جزايري مانند هرمز ويژگي‌هايي منحصربه‌فرد دارند كه نه در ايران، بلكه در جهان بي‌نظيرند. اين ويژگي‌ها اگر به ‌درستي معرفي و مديريت شوند، مي‌توانند تجربه‌اي ناب براي گردشگران و منبع درآمدي بلندمدت براي جامعه محلي باشند.

در كنار كنترل ورود گردشگر بايد يك متولي يكپارچه براي مديريت هر جزيره تعيين شود. درآمدهاي حاصل از ورود گردشگر، ماليات و خدمات، مستقيما به صندوقي محلي و اختصاصي واريز شود. برنامه توانمندسازي جامعه به صورت مداوم توسط استادان ذي‌صلاح در جريان باشد تا هم در مديريت سهيم باشد و هم از منافع مالي بهره‌مند شوند. اجراي قوانين بدون تعارف و با جديت پيگيري شود و با زمين‌خواري، ساخت و سازهاي غيرمجاز در حريم دريا و مناطق طبيعي برخورد شده و طرح‌هاي توسعه بر اساس واقعيت‌هاي اكولوژيكي معماري بومي و ظرفيت بُرد بازنگري شوند. زيرساخت‌هاي گردشگري از تامين آب تا دفع مناسب زباله و كنترل تردد خودرو و موتور در مناطق آسيب‌پذير تامين شود. كما اينكه مشكلات جزاير فقط به مديريت انساني خلاصه نمي‌شود. افزايش بي‌رويه سگ و گربه‌هاي ولگرد، جمعيت موش‌ها و در نتيجه كاهش شديد پرندگان آبزي و ديگر حيات وحش جزاير، نشان‌ دهنده تخريب شديد اكوسيستم است. اكوسيستمي كه خودش به تنهايي قابليت جذب هزاران گردشگر و پرنده‌نگر از تمام جهان را دارد كه اگر قانونگذاري و حذف اين عوامل مزاحم، به‌ موقع انجام نشود، چرخه حيات طبيعي به ‌شدت آسيب خواهد ديد. براي رسيدن به اين مهم باید يك متولي واحد زيرنظر دستگاه‌هاي اجرايي وجود داشته و پاسخگو باشد. سازمان محيط‌زيست، دهياري، استانداري، وزارت گردشگري، و وزارت راه، همه به نوعي مسووليت را به گردن ديگري مي‌اندازند و رويه واحدي براي مديريت تمام معضلات وجود ندارد يا حداقل همان طور كه از وضعيت فعلي مشخص است، نتيجه مناسبي نداشته است.

اميدوارم بيان اين جملات سازنده باشد و شايد تلنگري و نوري براي حركت به سمت بهتر شدن وضعيت. اميد كه آينده اين سرزمين روشن باشد و حتي شايد بتوان آينده‌اي جسورانه‌تر براي هرمز متصور شد: تأسيس دانشكده‌اي تخصصي و بين‌المللي در حوزه زمين‌شناسي و گردشگري محيط‌زيست در هرمز، بهشت زمين‌شناسي.
فعال محيط‌زيست

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون