در رثاي سيد جعفر حميدي فرزند خليج فارس
محمد جواد حقشناس
گاهي يك نفر از جغرافياي خاصي ميآيد، اما صدايش، حرفهايش و نگاهش، از مرزهاي اقليم عبور ميكند و جهاني ميشود. دكتر سيد جعفر حميدي، همينگونه است؛ مردي از ديار گرم و دريايي بوشهر، با نگاهي ژرف به ادبيات فارسي و دلي سرشار از شعر. بوشهر، با آن بادهاي شرجي، كوچههاي نمزده از بوي دريا و شبهاي روشن از صداي ني و ساز، فقط يك بندر نيست؛ بوشهر، مدرسه حس و خيال است؛ و حميدي، يكي از شاگردان ممتاز اين مدرسه. وقتي با آن كلمات مهربان از ادبيات حرف ميزد، ميشد نسيم دريا را در واژههايش شنيد. وقتي شعر ميخواند، انگار موجها، قلم به دست گرفته، تازهترين سرودههاي دريايي خود را نثار ساحلنشينان ميكنند. حميدي استاد دانشگاه بود، اما هيچوقت از آن جنس استاداني نبود كه فقط به فرمول و قاعده دل خوش كنند. او در كلاسهايش ادبيات را زندگي ميكرد. تاريخ ادبيات را نه مثل يك جدول خشك، بلكه مثل قصهاي عاشقانه روايت ميكرد.
چه بسيار دانشجوياني كه با شنيدن صداي آرام و پرمهر او، براي نخستينبار، عاشق سعدي، حافظ و ديگر بزرگان ادبيات فارسي شدند.
در ميان كتابهايش، غير از تاليفات شعرياش همچون «وصلت در سده تظلم»، «ابر بارانبار» و...، شايد آثار بوشهرپژوهي و خليج فارسشناسياش براي خيليها نامآشناتر باشد؛ آثاري همچون «فرهنگنامه بوشهر»، «سي بوشهر»، «بندر ريگ»، «استان زيباي بوشهر»، «منظومههايي براي خليج فارس»، «ميرمُهنّا»، «فرهنگ واژههاي بوشهري»، «بوشهر من» و چند اثر ديگر كه هر پژوهشگر اين حوزه را دستگير خواهد بود؛ آثاري كه هنوز هم در قفسههاي كتابخانههاي دانشگاهي، بهويژه فرهنگدوستان و پژوهشگران جنوبي خاك نميخورند، چون زندهاند و پر از نگاه انساني و نثر روان. اما آنچه زندهياد استاد حميدي را ماندگار كرده، فقط كتابهايش نيست؛ صداقت، فروتني و پيوند عميقش با سرزمين مادرياش، بوشهر، است كه او را به بخشي از حافظه فرهنگي مردمان آن سامان تبديل كرده است.
اينجانب كه افتخار بيش از چند دهه دوستي و همنشيني با اين استاد فرهيخته همشهريام را داشتهام، شيفتگي و عشق بيحد و مرز ايشان را به فرهنگ، ادبيات و شعر از نزديك درك كردهام؛ بهطوري كه گويا زندگي براي استاد حميدي جداي از اين سه، معني و مفهومي نميدهد.
خوشحالم كه در زمان حيات ايشان، هنگامي كه مسووليت كميسيون فرهنگي پنجمين دوره شوراي شهر تهران را برعهده داشتم، علاوه بر نكوداشت يك عمر فعاليت علمي و فرهنگيشان در تهران، خياباني را هم در نزديكي محل سكونت ايشان به نام «سيد جعفر حميدي» نامگذاري كرديم و با حضور جمع كثيري از شاگردان، دوستداران و همشهريان ايشان از خدمات ارزشمند اين چهره معتبر ادبيات و فرهنگ كشور تجليل كرديم. باشد كه يادش، نه فقط در كتابها و نوشتهها كه در دلهاي ما و همه شاگردان و دوستدارانش ماندگار بماند؛ چراكه زندهياد حميدي، تنها يك استاد يا يك شاعر و پژوهشگر نبود؛ او معلمي عاشق ايران، راوي روح بوشهر سرزمين نخل و دريا و مردمان فرهنگدوستش بود و ما هميشه و هنوز به اين صداها نياز داريم. روانش شاد و يادش گرامي باد