مكالمه فضايي
شهرام شهيدي
سايت دولت بهار اعلام كرد يك فرد عادي موفق شد با يك ايستگاه فضايي ارتباط تلفني برقرار كند:
- الو سلام. اونجا كجاست؟
- سلام. اينجا سفينه فضاييه.
- آفرين. شما از چه ساعتي اونجا هستي؟ هشت؟ هفت؟ شش؟
- اين چه سواليه؟ شما؟
- من؟ شما من را نميشناسي؟ پس چطور فضانورد شدي؟ در بوليوي و ونزوئلا مرا با اسم كوچك صدا ميكنن. شما راستي از اون بالا اشراف بيشتري داري ببين دور و اطراف من هالهاي چيزي هست؟
- من كه چيزي نميبينم.
- نميبيني؟ مگه ميشه؟ مگه داريم؟ خوب دقت كن. قطع ميكنمها.
- نه نه نه. ميبينم اصلا. قطع نكن فقط. با من صحبت كن. به من مهر بورز.
- آباريكلا. نميدانستم مهرورزي ما شهره عالم و آدم كه هيچ، شهره سيارههاي ديگر شده.
- چيچيورزيتان؟ صدا يك لحظه قطع شد.
- هيچي. ولش كن. اصلا بگو ببينم از اون بالا ميشه تشخيص داد اون دختر دانشآموزي كه تو زيرزمين خانهشان انرژي هستهاي ميساخت الان كجاست؟
- من كه ماهواره نيستم مشدي !
- ماهواره بودي كه خودم باهات برخورد قانوني ميكردم. به جاي زنگ زدن پارازيت ميانداختم روي اون صداي نتراشيدهات .
- دستت نميرسيد كه .
- از دوستان ميخواستم كت بسته تحويلت بدهند. من قبلا جهان را مديريت ميكردمها. تو يك الف بچه كه براي من اصلا عددي نيستي. اونها را لولو برد.
- خب حالا عصباني نشو.
- باشه. راستي يك سوال ديگه. تو فضا نرخ گوجهفرنگي چنده؟ كيلويي بگوها. دانهاي نميخوام.
- گوجهفرنگي ميخواي چي كار؟ نكنه براي استقبال از وزير خارجه انگليس كه به تهران آمده لازم داري؟
- نه بابا. ميخوام بدونم از نارمك ارزونتره يا نه... الو... الو... چرا قطع شد؟