• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3324 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۲ شهريور

محمدجواد ظريف در نشست علمي مذاكرات هسته‌اي و علوم سياسي:

آينده ايران در گرو بازي دقيق و راهبردي است

گروه ديپلماسي: دانشكده حسابداري دانشگاه علامه طباطبايي روز گذشته براي چندمين بار در دو سال گذشته ميزبان برگزاري نشستي تخصصي در خصوص مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 بود. نشستي با عنوان «نشست علمي مذاكرات هسته‌اي و علوم سياسي» كه ميزبان آن به شكل مشترك دانشگاه‌هاي علامه طباطبايي، شهيد بهشتي و تهران بودند. محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان، سيدعباس عراقچي، معاون امور حقوقي و روابط بين‌الملل و مجيد تخت روانچي، معاون امور امريكا و اروپاي وزير نيز به عنوان مهمان در اين جلسه حضور داشتند و سخناني را ايراد كردند. محمدجواد ظريف در ابتداي اين نشست، با تشكر از وزير علوم براي حمايت و حضور در اين جلسه گفت: در جهان امروز كه مهم‌ترين خاصيت و برجستگي آن سياليت و در حال گذار بودن است نقش علم در ساختن آينده، نقش بي‌بديلي است.

وي خطاب به اساتيد علوم سياسي و روابط بين‌الملل اظهار داشت: دانشمندان روابط بين‌الملل دو وظيفه بسيار بسيار اساسي و مبنايي در دنياي كنوني برعهده دارند؛ نخست، وظيفه شناخت و فهم درست واقعيات و در كنار آن، شناساندن و فهماندن تحولات بين‌المللي است. وظيفه مهم ديگر ساختن آينده‌اي نه مبتني بر اراده معطوف به قدرت بلكه ساختن مبتني بر صلح، پيشرفت و همز‌يستي است.

رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان با اشاره به درهم‌تنيدگي اين دو وظيفه با يكديگر و عدم تفكيك‌ناپذيري آنها تصريح كرد: وظيفه دانشمند علوم سياسي و روابط بين‌الملل صرفا تكرار تئوري‌هايي نيست كه مبتني بر يك جايگاه قدرتي و يك مبناي جهان‌نگري سلطه است، با آن نمي‌توانيم جهان را بشناسيم و نمي‌توانيم جهان بهتري را بسازيم زيرا تئوري‌هاي مبتني بر تقدير و تقديس و نگهداري منابع سلطه نتوانسته‌اند تحولات بين‌المللي را شناخته، پيش‌بيني كرده و صلح و امنيت پايدار را براي جهان بسازد.

ظريف ادامه داد: هيچكس نمي‌گويد من طرفدار جنگم. هيچ يك از تئوريسين‌هايي كه راجع به جنگ صحبت مي‌كنند طرفداري علني از جنگ نمي‌كنند، ولي آنها مبناي فهمي را پايه‌گذاري مي‌كنند كه ناگزير به جنگ و تنازع مي‌انجامد. به قول سهراب سپهري نياز است تا چشم‌هاي‌مان را بشوييم و به دنيا با نگرشي ديگر نگاه كنيم و من فكر مي‌كنم يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي انقلاب اين است كه به ما اجازه داد فكر كنيم و اجازه داد اظهارنظر كنيم و اجازه داد قالب‌هاي مرسوم و موهوم را بشكنيم و به روش ديگري به مسائل نگاه كنيم.

وزير امور خارجه كشورمان يكي از مهم‌ترين منابع ما در جهان در حال گذار كنوني را خودباوري و توان انديشيدن متفاوت و گفتمان كشورمان دانست و خاطرنشان كرد: اگر از اين منظر به علم سياست نگاه كنيم، مشاهده مي‌كنيم وظيفه دانشمندان علوم سياسي، وظيفه آينده‌سازي است و صرفا تبيين نيست. اگر شما پروژه‌هاي آينده‌نگري و ترسيم خطوط كلي آينده را ببينيد، اكثر كشورهايي كه حرفي براي گفتن در آينده نظام بين‌الملل دارند، تصويري را از خود ارايه كرده‌اند و البته هزينه‌هاي بسيار پرهزينه‌اي نيز در اين باره صورت گرفته تا بدانند مثلا دنيا در سال ۲۰۲۵ به چه شكلي است.

وي افزود: اگر هدف اين پروژه‌ها فقط ترسيم آينده بود و اين ترسيم آينده با نگاه علمي صورت مي‌گرفت، پرداخت اين ميزان هزينه بي‌معنا بود ولي همراه با آينده‌پژوهي، يك آينده‌سازي هم است. اين آينده‌سازي همراه با اهداف، اولويت‌ها و نگرش‌هاي آن آينده‌سازان است كه مباني نظري و ارزشي خود را جزيي از ساختار نظام آتي مي‌كنند. اين‌گونه نيست كه ساختار نظام آتي صرفا بر مبناي يك معادلات سخت‌افزاري حاكم باشد كما اينكه ساختار نظام كنوني بر مبناي معادلات يك رشته نرم‌افزاري و سخت‌افزاري مانند ارزش‌ها و هنجار‌ها و ساير منابع قدرت معنايي است، شكل گرفته و لذا لازم داريم تا در علوم سياسي و روابط بين‌الملل با چنين نگرشي به آينده و خودمان نگاه كنيم.

رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان با يادآوري در حال گذار بودن جهان امروز ابراز داشت: شايد مهم‌ترين مولفه شرايط كنوني همين مساله در حال گذار بودن است. شرايطي متصلبي كه در جهان دو قطبي حاكم بود فروپاشيده و شرايط جديدي با چارچوب‌هاي مشخص هنوز شكل نگرفته است.

ظريف اضافه كرد: برخي پس از فروپاشي نظام دوقطبي با توهم و عجله، يك نظم نوين جهاني را وعده دادند و بر آن اساس نظم نوين جهاني اقدامات وسيعي را صورت دادند. فلسفه نو‌محافظه‌كاري در اين بود تا اين نظم را نهادينه كند و چه بسا تمامي دهه 90 و ابتداي سده كنوني براساس اين توهم شكل گرفت و چه بسا خون‌ها ريخته شد تا اين فهم ناصحيح از نظام دوقطبي به نظام تك قطبي امريكا را نهادينه كند. آنها در اين مدت‌ جنگ‌هاي بسياري را به دنيا تحميل كردند. شايد برخي‌ها فكر كنند كه اين شرايط مخصوص دوران بوش پسر است ، در حالي كه اگر شما به دوران آقاي كلينتون هم نگاه كنيد مي‌بينيد امريكا هر سال حداقل يك اقدام نظامي انجام داده است. وزير امور خارجه كشورمان با بيان اينكه با وجود اين تلاش‌ها و جنگ‌هاي پي در پي نظم نوين بين‌المللي شكل نگرفت، يادآور شد: تحولات افغانستان و عراق نيز براساس برداشت غلط از اين جهان در حال گذار بود. يعني صدام هم فكر مي‌كرد در اين جهان در حال گذار مي‌تواند قدرت و جايگاهي جديدي براي خود ايجاد كند كه با قد و قواره او سازگاري نداشت و همين اشتباه محاسباتي در دوران گذار همان‌طور كه براي امريكا گران تمام شد، براي عراق، يوگسلاوي، ليبي و افغانستان هم گران تمام شد.

وي در ادامه به شرايط جديد در حال گذار جهان اشاره كرد و افزود: در اين شرايط حساس يكي از وجوه اساسي تعدد بازيگران و تكثر قدرت است. امروز ديگر بازيگران از يك‌رشته بازيگران دولتي كه صرفا در مجموعه دوقطبي جنگ سرد بازي مي‌كردند، نيستند كه بخواهند پيرامون آن دو قدرت نقش‌آفريني كنند، بلكه آن نگاه و وضعيت شكسته شده و ديگر نه تنها آن دو بازيگر، بازيگران اصلي نيستند بلكه از طرفي دولت‌ها هم تنها بازيگران نيستند و يعني دولت‌ها انحصار را در بازيگري در جهان بين‌الملل از دست داده‌اند و تعداد متنوعي از ساير بازيگران وجود دارند كه در حوزه بين‌المللي فعال شده‌اند.

رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان با تاكيد براينكه مجبوريم درك كنيم كه چگونه شرايط بين‌المللي موجب شده بازيگران جديدي وارد عرصه بين‌الملل شوند و نقش‌آفريني كنند، عنوان كرد: اين بازيگران شامل بازيگران امنيت‌ساز غيرحكومتي مانند حزب‌الله تا بازيگران امنيت‌زدا مانند القاعده داعش مي‌شود و نمي‌شود با تصور كنشگري گذشته، تحولات كنوني را تحليل كرد.

ظريف با اشاره به تنوع منابع قدرت بيان كرد: منابع قدرت نيز متنوع شده است. يك زماني قدرت نظامي حرف آخر را در تحولات مي‌زد. پس از آن متوجه قدرت اقتصادي شديم و بعد دولت‌ها پذيرفتند كه در كنار قدرت نظامي و اقتصادي قدرت فرهنگي را نيز اضافه كنند. اگر شما تاريخ ديپلماسي را نگاه كنيد، زماني ديپلماسي ارتباط ميان دولت‌ها بوده است چون فقط آنها كنشگران عرصه بين‌الملل بودند و قدرت‌ها نيز در شناسايي بازيگران بسيار بخيل بودند و لذا در تاريخ ديپلماسي مشاهده مي‌كنيد كه قدرت‌ها به سختي با اين تنوع بازيگران كنار آمده‌اند. به هر حال بعد از ديپلماسي، ديپلماسي اقتصادي آمد و سپس ديپلماسي فرهنگي و سپس ديپلماسي آموزشي و بعد به ديپلماسي عمومي رسيده‌ايم و براي همين ابزار قدرت متكثر شده، لذا شاهد تنوع منابع قدرت هستيم و لازم است از آنها به عنوان مباني قدرت و مباني قابل استفاده، بهره‌مند شويم و اين مساله خود شرايط جديدي را ايجاد كرد و ما بدون شناخت آنها نمي‌توانيم شرايط كشور را درك و از منابع كشور پاسداري كنيم.

وي افزود: جمهوري اسلامي ايران با استفاده از اين ابزار قدرت جديد به عنوان يك قدرت قابل توجه منطقه‌اي تبديل و اين موضوع در پي يك روند طولاني ايجاد شد. امام‌(ره) از نخستين كساني بودند كه اين تحول جديد را درك كردند و فهميدند ابزارهايي كه براي بازي وجود دارد فراتر از قدرت مادي است. وگرنه با چه استدلالي مي‌توان گفت كه امريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند. در واقع امام(ره) براساس اين فهم كه منابعي كه به عنوان منابع قدرت در اختيار است فراتر از قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي است اين حرف را مطرح كردند كه از جمله مهم‌ترين اين منابع قدرت خودباوري است. وي با بيان اينكه بر اساس اين مولفه قدرت ما مي‌توانيم حرفي براي گفتن داشته باشيم و ديدگاه متفاوتي را ارايه كنيم، ادامه داد: در عرصه روابط بين‌الملل ضمن اينكه بايد تمام نظريه‌ها را بدانيم ولي بايد توجه كنيم كه لزومي ندارد صرفا بر اساس همان نظريه‌ها رفتار كنيم، ما مي‌توانيم به گونه‌اي ديگر رفتار كنيم و قالب‌هاي متداول فكري را بشكنيم و همچنين در برابر روش‌هاي گذشته روش‌هاي جديدي ارايه كنيم. البته اين مهم است كه اين روش‌هاي جديد را به شكلي منطقي ارايه كنيد كه دنيا پذيراي آن باشد. ما بايد حرف خود را بر اساس منطق و آرامش بيان كنيم. براي اين گفت‌وگو بايد در جايگاه منابع قدرتي خود و آنچه به ما امكان حضور مي‌دهد محكم بايستيم و صحبت كنيم و در اينجاست كه بحث سلطه‌ناپذيري ايران تبديل به يك منبع قدرت براي ما مي‌شود. هر منبع قدرتي براي تداوم و حفظ شدنش بايد فشار را بپذيرد و براساس همين نگاه نبايد از اين فشارها ترسيد بلكه بايد از آن بهره برد.

رييس دستگاه ديپلماسي با بيان اينكه درست است كه فشارهايي بر ما وارد شده است اما تحمل اين فشارها در كنار ديگر مولفه‌هايي كه اشاره كردم باعث شد كه امروز ما حرفي براي گفتن در منطقه داشته باشيم و همه اذعان كنند كه معادلات منطقه را نمي‌توان بدون حضور ايران شكل داد، خاطرنشان كرد: بعد از اينكه ايران به يك منبع قدرت در منطقه تبديل شد رقباي منطقه‌اي و بين‌المللي و كساني كه بدخواه اين انقلاب و كشور بودند از همان زمان بعد از سقوط صدام و طالبان احساس كردند كه ايران با انتخاب‌هاي صحيح توانسته در منطقه نقش‌آفريني كند و بايد اين قدرت را مهار كرد و در راستاي مهار قدرت ايران تلاش كردند.

وي گفت: ما يك منبع قدرت در منطقه داشتيم كه آنها مي‌خواستند با ايران‌هراسي آن را از بين ببرند و به يك ابزار قدرتي به عنوان يك منبع علمي از طريق برنامه هسته‌اي دست پيدا كرده بوديم و آنها مي‌خواستند اين دو منبع قدرت را تبديل به ابزاري براي ايران‌هراسي كنند. هدف ما نيز در اين فرآيند اين بود كه بدون از دست دادن منابع قدرت‌مان هدف آنها را ناكارآمد كنيم. در مذاكرات هسته‌اي با تمام دشواري‌ها و تمام پستي بلندي‌ها ما تلاش كرديم در كنار اينكه بهانه‌هاي ايران‌هراسي را مي‌گيريم مولفه‌هاي قدرت خود را حفظ كنيم و در اين چارچوب به توافق هسته‌اي دست پيدا كرديم. وزير امور خارجه با اشاره به اينكه يكي از اهداف امريكا همچنان حفظ شرايط ايران‌هراسي است، ادامه داد: با توجه به كمرنگ شدن موضوع هسته‌اي و ناكارآمدي تلاش‌ها براي استفاده از اين موضوع در جهت ايران‌هراسي آنها سعي مي‌كنند با توجه به قدرت منطقه‌اي ايران موضوع ايران‌هراسي را همچنان دنبال كنند، وظيفه ما اين است كه اين بازي را با علم و آگاهي به جزييات و اهداف بازي و بدون از دست دادن منابع قدرت ادامه دهيم و اگر توانستيم در بحث هسته‌اي موفق شويم در اين مرحله نيز مي‌توانيم موفق شويم و همان‌طور كه اشاره كردم اين امر نياز به فهم دقيق شرايط و نياز به بازي دقيق و راهبردي براي ساختن آينده دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون