درباره كمپين اهداي پلاسماي خون و نشانههايي كه مديران ناديده ميگيرند
وقتي فعاليتهاي اجتماعي تاريخ مصرف دارند
نازنين متيننيا
مرگ مرتضي پاشايي و مجيد بهرامي، دو جوان هنرمند كه هر دو از بيماري سرطان جان سپردند، آنقدر توجه مخاطبان ايراني را به بيماري سرطان و نيازهايش جلب كرد تا اينروزها كمپيني در فضاي مجازي شكل بگيرد و در صفحات اجتماعي، آدمها متني را دست به دست كنند و به دوستانشان فراخوان دهند؛ به بيمارستان شريعتي برويد و بخشي از آنچه از سلامتي نصيبتان شده را براي بيماران سرطاني اهدا كنيد؛ حركتي دوستداشتني و بشردوستانه به نام اهداي سلولهاي بنيادي به بيماراني كه براي درمان به اين سلولها نيازمندند. اما همزمان با دست به دست شدن متن كمپين، بازيگري در برنامه «هفت»، بدون اشاره به كمپين و اتفاقي كه در زيرپوست جامعه در جريان است، از مردم، مخاطبان رسانه ملي كه ميليوني هم هستند، دعوت كرد كه با اهداي خون به بيماران سرطاني كمك كنند و توضيح داد كه براي اين كار كافي است، دو قطره خون از لاله گوششان را در اختيار بيمارستان شريعتي قرار بدهند. به اين ترتيب اولين چالش اين كمپين آغاز شد؛ ناگهان اهالي بيمارستان با مراجعاني عصبي و ناراحت از اطلاعرساني اشتباه مواجه شدند و آنقدر اين اتفاق تكرار شد تا بالاخره بازيگري كه خود را از همراهان كمپين مينامد، در گفتوگويي با خبرگزاري ايسنا، توضيحات كاملي ارايه داد تا آنهايي كه پاي تلويزيون دعوت به همراهي شدند، در اينترنت توجيه شوند كه شكل و رسم اهدا متفاوت است و مراحل متفاوتي را طي ميكند. اما صحبتهاي بازيگر، فقط در همان بخش خبري خبرگزاري ايسنا ماند و همچنان در فضاي مجازي و ميان آدمهايي كه وصل شدن به خطوط اينترنت كار هميشگيشان است، تنها دغدغه جمع شدن آدمهاي بيشتر براي همراهي است و همين همراهان هم بودند كه از زاويه نگاه ديگر و درستتر به سراغ چالش دوم رفتند؛ كمبود امكانات و گراني كيتها. آنها در كنار متن كمپين، لينك خبري را دست به دست كردند كه توضيح ميدهد، مديران بيمارستان شريعتي دستتنها هستند و حالا بايد پاي وزارتخانه بهداشت هم به ميان بيايد و وزير بهداشت كمك كند تا مراجعان بتوانند به بانك جهاني بپيوندند. با تمام اين ماجراها و حجم استقبال گسترده نه رسانه ملي و نه وزير بهداشت، تا امروز هيچ واكنشي به اين حركت انساندوستانه نشان ندادهاند. رسانه ملي در بخشهاي خبرياش اشتباه اطلاعرساني را تصحيح نميكند و وزيربهداشت هم كه همين چند وقت پيش گفته بود؛ برخلاف حساسيتها، آمار سرطان در ايران بالا نرفته و نشان داد كه وزيري اهل خبر و واكنش خبري است، فعلا سكوت اختيار كرده اما در حوالي خيابان اميرآباد و بيمارستان شريعتي، از ساعت 8 تا 12 صبح، تعداد مراجعان اهداي پلاسماي خون هر روز بيشتر از ديروز ميشود تا فارغ از نشانههايي مثل انساندوستي و كمك، جاي خالي فعالان اجتماعي كه به معناي واقعي كلمه است، ديده شود؛ جاي خالي آنهايي كه شغلشان و هدفشان فعاليت اجتماعي به قصد زندگي بهتر و جامعه سالمتر است و بايد تحتپوشش سازماني با كارشناسي و برنامهريزي درست وارد ميدان شوند. در جاي خالي نهادهاي غيردولتي اجتماعي، نيازهاي اصلاحات اجتماعي از بين نرفته و همين نيازهاست كه كمپينهاي مختلف اينترنتي را ميسازد؛ كمپينهايي كه تنها در فضاي باز اطلاعرساني، خودجوش متولد ميشوند و بدون كارشناسي درست و صحيح ميخواهند راهها را باز كنند. در فضايي كه نه نهاد مسوولي هست و نه رسانه ملي به عنوان تنها رسانه پرمخاطب و فرهنگساز، نه تنها حاضر به كمك است كه حتي شبيه اطلاعرساني اشتباه در برنامه «هفت»، سنگي هم در راه اين فعاليتها مياندازد، اين كمپينها در مسير اصلي خود به انحراف ميروند و معمولا شبيه يك موج، تاريخ مصرف پيدا ميكنند؛ تاريخ مصرفي كه هيچوقت به نفع نيازمندان اين فعاليتها نيست، اين بيماران تا زماني كه كاربران فضاي مجازي، موج جديدي پيدا نكردهاند، مورد توجه هستند و كمكم دوباره به همان زندگي خاموش و همچنان نيازمند خود برميگردند. اين روزها بيمارستان شريعتي شلوغ است و اين شلوغي خوشحالكننده است اما هيچكسي نميتواند تضمين كند كه ماه آينده هم، مديران بيمارستان درگير حجم عظيمي از مراجعهكنندگان خير باشند و يا نگران كمبود بودجه. اين اتفاقها، اين كمپينها و فعاليتهاي انساندوستانه به دليل ساده و كاملا منطقي بيپشتوانگي و دغدغههاي زندگي شركتكنندگانش تمام ميشوند و فقط خاطرهيي از آنها ميماند و ردپاي جاي خالي مديران اجتماعي كه هنوز باور نكردهاند در زمانه تازه، همراهي با اين خواستها و نيازهاي اجتماعي بيشتر از هرچيزي، باري از مشكلات مديريتي برميدارد و وقتش رسيده به اين نياز اجتماعي كه هنوز توسط مردم ترك نشده، پاسخ مثبت بدهند و نهادهاي فعال اجتماعي را براي اتفاقهايي درست و اجرايي و هميشگي، دوباره به زمين بازگردانند.