• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3332 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۱ شهريور

دبيركل حزب اسلامي كار در گفت‌وگو با «اعتماد»:

مصالحه جناح‌ها براي حفظ منافع ملي

گروه احزاب|حسين كمالي، دبيركل حزب اسلامي كار، اين روزها در حال آماده كردن حزب متبوعش براي انتخابات مجلس است؛ انتخاباتي كه چند ماه بيشتر تا برگزاري آن نمانده است و به گفته برخي تحليلگران، با توجه به تغييرات در آرايش سياسي نيروها و جناح‌هاي مختلف، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. به همين بهانه گفت‌وگويي با او داشتيم تا از نقش احزاب در انتخابات اسفندماه صحبت كنيم هر چند در اين گفت‌وگو به مباحثي چون عملكرد دولت نيز پرداخته شد. با اين حال كمالي معتقد است فارغ از آنكه چه جناحي پيروز انتخابات شود، بايد به سمت تغيير ساز و كار انتخابات برويم؛ ساز و كاري كه به گفته او، نقش شوراي نگهبان در آن بايد اصلاح شود. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

 

يكي از وعده‌هاي محقق شده در دولت يازدهم، بازگشايي خانه احزاب بود، فكر مي‌كنيد علت تعطيل شدن خانه احزاب در دولت گذشته چه بود؟

آنچه در خانه احزاب در دوره‌هاي پيش اتفاق افتاد كه منجر به توقف فعاليت اين خانه شده بود نوع گفت‌وگو‌ها و مجادلاتي بود كه در خانه احزاب شكل مي‌گرفت. خانه احزاب محلي است كه بناست به مشكلات صنفي احزاب رسيدگي بكند و نظرات احزاب را در مسائل كلان سياسي و موضوعات كلي كه به همه احزاب باز مي‌گردد به مجموعه حاكميت اعم از قوه مجريه و قضاييه و مقننه منعكس كند. اتفاقي كه در دوره قبل رخ داده بود اين بود كه گروه‌هايي كه بايد با هم دور يك ميز بنشينند و تعاملي را به وجود بياورند و گفت‌وگويي را صورت بدهند تا همه احزاب در يك فرآيند سازنده قرار بگيرند اين گفت‌وگوها جاي خود را به اوقات تلخي و گفت‌وگوهاي تند و خشن داده بود و جلسات پر تشنجي را اين احزاب پشت سرگذاشتند. البته در آن زمان‌ها من در خانه احزاب حضور نداشتم و نقشي نداشتم اما كساني كه در آن مقاطع در خانه احزاب حضور داشتند نقل مي‌كنند كه دوران پر خشونت و پر تنشي را خانه احزاب طي كرده كه خارج از هر‌گونه وفاق و همدلي و همكاري بود.

يعني در دولت نهم و دهم؟

كلا در گذشته اين وضعيت وجود داشته، در دولت نهم و دهم يك مقداري توسعه و افزايش پيدا كرده كه به توقف فعاليت‌ها انجاميد.

و حالا آن خشونت‌ها و تنش‌ها از بين رفته است؟

آنچه الان باعث شده اين روند تغيير كند تغيير ديدگاه و نگرشي است كه در بين احزاب صورت گرفته يعني اعضا خودشان پذيرفتند تا در قالب سه گروه اصلاح‌طلب، مستقل و اصولگرا كنار همديگر با سهم مساوي در خانه احزاب حضور داشته باشند و رياست خانه احزاب هم دوره‌اي خواهد بود يعني يك سال در اختيار يك گروه، سال بعد در اختيار يك گروه ديگر خواهد بود و سال بعد يك گروه ديگر؛ بنابراين ما در خانه احزاب چيزي به عنوان نايب رييس به معناي مصطلح آن نداريم، يعني سه رييس داريم در سه سال متفاوت. اينها رياست خواهند داشت و در ساير سال‌ها به عنوان كمك رييسي كه مسووليت به عهده دارد انجام وظيفه مي‌كند و از هر فراكسيون دو نفر نقش خواهند داشت به جز فراكسيوني كه رياست را بر عهده دارد. در حقيقت اعضا پذيرفته‌اند تا فعاليت‌ها در چارچوب‌هاي فراكسيوني تعريف بشود و كارها به اين شكل جلو برود و رياست‌ها بر همين اساس شكل ‌گيرد يعني هر سال يك نفر رييس خواهد بود و وظايفي كه در هيات رييسه در دستور كار قرار مي‌گيرد به پيشنهاد فراكسيون‌ها خواهد بود، بنابراين گفتمان و نوع رفتار جديد را در شوراي مركزي خانه احزاب شاهد خواهيم بود كه اميدوار هستم داراي اينقدر هوشياري شده باشيم كه اختلافات را كنار بگذاريم و دوستانه در كنار هم به منافع ملي و مسائل كشور فكر كنيم.

فكر مي‌كنيد چنين اتفاقي مي‌افتد؟

اميدواريم.

امسال انتخابات مجلس دهم را در پيش داريم، فكر مي‌كنيد كه نقش خانه احزاب در انتخابات چقدر است، آيا قرار است در مديريت انتخابات نقش داشته باشد؟

مديريت انتخابات به عهده خانه احزاب نيست، اين برداشت اشتباهي است كه از خانه احزاب ارايه مي‌شود.

در مورد وظيفه خانه احزاب توضيح بدهيد؟

آنجا يك انجمن صنفي احزاب است، بناست از خانه احزاب دفاع بشود و در سياست‌هاي كلان كشور كه مربوط مي‌شود به احزاب، گروه‌ها و مسائل سياسي كشور اظهارنظر كند. بنا نيست در آنجا مديريت مشتركي را بر احزاب تحميل كنند يا ارايه بدهند يا اصولا چنين حق و حقوقي را خانه احزاب ندارد. وزارت كشور و دولت هم حق ندارند كه بخواهند چنين كاري را انجام بدهند بلكه هر حزب و گروهي بايد برنامه‌ها و سياست‌هاي خودش را براي اداره كشور بنويسد، مشخص كند، به جامعه ارايه بدهد و جامعه آنها را بررسي و نقد كند كه بپذيرد يا رد كند. احتمال دارد احزاب متعددي كنار هم قرار بگيرند و تحت عنوان يك جناح يا يك فراكسيون نظر واحدي را براي اداره كشور ارايه بدهند كه باز مردم حق دارند از بين برنامه اين فراكسيون يا فراكسيون بعدي اين جناح يا آن جناح برنامه‌اي را انتخاب و در اداره امور مشاركت پيدا كنند.

 

 

اينكه مردم فرصت، اختيار و حق داشته باشند تا از برنامه‌هاي متعدد يكي را انتخاب كنند اين ورود به توسعه انساني است يعني وقتي ما بحث توسعه انساني را در مفاهيم اجتماعي مورد ارزيابي قرار مي‌دهيم و تعريف مي‌كنيم، مي‌گوييم توسعه انساني به اين معناست كه انسان‌ها حق انتخاب بيشتري را داشته باشند انساني كه يك گزينه بيشتر پيش رو ندارد او مجبور است، انتخاب‌كننده نيست بنابراين توسعه انساني به معناي داشتن حق انتخاب بيشتر است و احزاب، گروه‌هاي مختلف و جناح‌هاي مختلف و بايد بر اساس برنامه بيايند خودشان را در معرض آراي مردم قرار بدهند و مردم انتخاب كنند و اداره امور را به يك جناح بسپارند، حالا يك دوره معتدل خواهد بود، يك دوره اصلاح‌طلب و يك دوره اصولگرا خواهد بود و بقيه گروه‌ها به صورت متمدنانه بايد در كنار گروهي كه مسووليت را به عهده دارد قرار بگيرند تا كار را پيش ببرند اگر غير از اين اتفاق بيفتد در حقيقت جامعه با مشكلات عديده‌اي مواجه مي‌شود. در يك سطوحي طي سال‌هاي گذشته ما شاهد برخي از اين ناهنجاري‌ها و خشونت‌هاي اجباري بوديم.

خانه احزاب به هر جهت محفلي سياسي است اگر هم نباشد، ناگزير مباحث سياسي را تحت تاثير قرار مي‌دهد، فكر مي‌كنيد اين نهاد چقدر مي‌تواند در انتخابات نقش داشته باشد؟

به عنوان اينكه يك سري مفاهيم كلي و يك سري افكاري را در جامعه مطرح بكند بعد يك تفاهمي روي اين مفاهيم به وجود بيايد و گروه‌هاي مختلف بپذيرند، نقش خواهد داشت. به‌طور مثال ما مي‌توانيم بگوييم همه گروه‌هاي سياسي كه عضو خانه احزاب هستند بهتر است كه به سمت برنامه پيش بروند و برنامه خودشان را در جامعه ارايه بدهند حالا اگر گروهي برنامه‌اي ارايه نداد نمي‌شود او را مجبور كرد برنامه ارايه بدهد اين مردم هستند كه بايد گروهي را كه بدون برنامه پا به عرصه انتخابات مي‌گذارد پس بزنند بنابراين خانه احزاب نمي‌تواند دستور صادر كند، تعيين تكليف كند و بايد، نبايد كند چون در وضعيت حاكميتي قرار ندارد. در حقيقت يك سنديكا است و يك مجموعه‌اي هست كه تشكيل شده تا يك سري مفاهيم كلي و حرف‌هاي كلي و سياست‌هاي كلي مطرح كند و تفاهمي بين احزاب به وجود بياورد و از منافع صنفي آنها هم دفاع كند. اگر حزبي را منحل كردند بررسي كند، دنبال كار را بگيرد و مشكلات‌شان را رسيدگي كند يا مسائل ديگري در اين زمينه‌ها هر چيز ديگري كه به اين شكل در چارچوب‌هاي صنفي كه قابل تعريف است ولي اينكه خانه احزاب بيايد انتخاباتي را اداره كند اين اصولا امكان پذير نيست چون بخش غير حاكميتي است مي‌تواند به عنوان عنصر ناظر تقاضا بكند كه در انتخاب رييس‌جمهوري، مجلس يا ساير بخش‌ها نظارت داشته باشد ولي اين نظارت به معناي اجرا نيست و براي اجرا اگر افرادي از خانه احزاب بخواهند حضور داشته باشند مثل ساير بخش‌هايي كه حضور پيدا مي‌كنند در برگزاري انتخابات مي‌توانند حضور پيدا كنند نه يك نقش مميز چرا كه خانه احزاب نقش حكومتي نيست، نقشي صنفي است.

نظرتان درخصوص حزب تازه تاسيس اصلاح‌طلبان –اتحاد ملت- چيست؟

گروهي بودند كه اعتقاد داشتند بايد كار سياسي بكنند و اين نقيصه را در جامعه حس مي‌كردند؛ كنار هم قرار گرفتند و مجوز گرفتند و يك حزبي را تاسيس و كار خودشان را شروع كردند طبيعتا در آينده نزديك در استان‌هاي مختلف شعبات‌شان را برقرار و فعاليت خواهند كرد اينكه چه ضرورتي باعث شده كه اين حزب شكل بگيرد اين ضرورت را خود اعضاي حزب تشخيص مي‌دهند. اگر افكار و عقايد و نظرات و كاركرد‌ها و روش‌ها يكسان باشد طبيعتا حزب جديدي شكل نمي‌گيرد. وجود احزاب متعدد نشان‌دهنده تكثر افكار است. افراد متعددي وجود دارند كه هر حزب يك بخشي از اين افكار را نمايندگي مي‌كند بنابراين يك بخشي از افكار در جامعه وجود داشته كه با هيچ كدام از احزاب موجود همخواني نداشته يا همخواني كامل نداشته بنابراين بخشي از افرادي كه احساس مي‌كردند اين خلأ وجود دارد كنار هم قرار گرفتند و يك حزب شكل دادند كه طبيعتا كار و فعاليت خواهند كرد و سعي مي‌كنند در صحنه سياسي كشور حضور داشته باشند.

اين تكثر افكاري كه مي‌گوييدآيا باعث نمي‌شود كه موجب عدم انسجام بين اصلاح‌طلب‌ها شود؟

مهم، مشاركت است، مهم ميزان مشاركتي است كه مردم در اداره سرنوشت خودشان، در اداره حكومت و در اداره كشور خودشان داشته باشند. مهم اين است كه جمعيت خاموش افزايش پيدا نكند و جمعيت مشاركت جو اضافه بشود. در حقيقت تكثر احزاب كه ناشي از تكثر افكار باشد نه تكثر قوميت‌ها و قبيله‌ها و اشخاصي كه دنبال سياست‌هاي خاص و خواسته‌هاي خاص خودشان هستند بلكه اگر بر اساس برنامه و تنوع افكار باشد اين تكثر احزاب امري مبارك است و مساله بسيار خوبي است بنابراين اگر اين اتفاق بيفتد نشان مي‌دهد كه تكثر افكار در جامعه وجود دارد. اين تكثر افكار اگر منجر به تكثر برنامه بشود مقدمه توسعه انساني را فراهم مي‌آورد كه لازمه پيشرفت جامعه به سمت يك
توسعه يافتگي عمومي است.

آيا وحدت و يكپارچگي را به وجود مي‌آورد؟

شما كلماتي استفاده مي‌كنيد كه
غير‌ضروري است. شما مي‌گوييد انسجام، انسجام در چي، وحدت در چي، وقتي افكار متفاوت است اين افكار مي‌تواند كنار هم قرار بگيرند نظريه واحد كه نمي‌خواهيم بدهيم سياست واحد كه نمي‌خواهيم اتخاذ بكنيم نظريه و برنامه واحد كه نمي‌خواهيم بدهيم ما مي‌گوييم تنوع برنامه‌ها، تنوع سياست‌ها و تنوع افكار اين نشان‌دهنده توسعه يافتگي است. اينكه بگوييم انسجام مثلا بهم مي‌خورد انسجام معنايش چيست وقتي تنوع افكار وجود دارد وحدت در چارچوب جبهه صورت مي‌گيرد يعني افكاري با تنوع كنار هم قرار مي‌گيرند با هم تعامل مي‌كنند در ساخت يك دولت. احتمال دارد دولت، دولت ائتلافي بشود افرادي با افكار متفاوت كنار هم قرار بگيرند دولت شكل بدهند افرادي با افكار متفاوت كنار هم قرار مي‌گيرند يك مجلس شكل مي‌دهند قانون مي‌گذارند منتها اكثريت كساني كه نظريه يك فكر را مي‌پذيرند آن نظريه غالب را شكل مي‌دهند. مهم اين است كه ما در همين حالت داراي اين‌قدر پيشرفت و تمدن باشيم داراي اين توسعه‌يافتگي باشيم كه حقوق اقليت را ناديده نگيريم يعني حقوق اقليت توسط اكثريت در نظر گرفته بشود. دموكراسي به اين معنا نيست كه اكثريت حق دارد اقليت را از شهر بيرون كند چون اكثريت است بنابراين توسعه‌يافتگي و تمدن و فهم سياسي روز به ما اين را توصيه مي‌كند كه حقوق اقليت بايد كاملا لحاظ و ديده بشود و اين بايد به صورت يك تمدن و يك هنجار در جامعه دربيايد كه هر كسي به حكومت رسيد سايه آن را بتواند تحمل كند، حفظ‌شان كند و حقوق‌شان را بهشان اطمينان بدهد.

به هر حال منظور من از انسجام بين اصلاح‌طلبان اين است كه آيا براي انتخابات به ليست واحدي مي‌رسند؟ در واقع با توجه به تعدد احزاب اصلاح‌طلب، آيا امكان دارد مانند آنچه در انتخابات رياست‌جمهوري شاهد بوديم، دوباره به اتفاق نظر روي يك فهرست واحد در انتخابات مجلس برسند؟

اين ليست واحد چه تقدسي دارد چرا به اين نتيجه رسيديد كه از يك ليست واحد بايد حرف زد.

فهرست واحد براي يكپارچه شدن، اصلاح‌طلبان...

چرا يكپارچه بشويم.

شما بر اين باور هستيد كه نيازي به فهرست واحد وجود ندارد؟

شما از واژه‌ها و مفاهيم مصطلحي كه در جامعه وجود دارد و تاريخ گذشته است استفاده نكنيد من دارم نظريه‌هاي نو را به شما مي‌گويم شما داريد چيزهاي كهنه را مي‌پرسيد آنچه داريم ما اين است شما مي‌توانيد اين را بگوييد آيا امكان دارد كه ما به سمت يك برنامه واحد حركت كنيم آيا اين امكان وجود دارد كه انتخابات بر‌اساس برنامه صورت بگيرد شايد اين سوالات كمي سنجيده‌تر باشد آيا اين امكان وجود دارد كه تنش و اختلاف بين گروه‌ها كاهش پيدا بكند. ما در حقيقت بايد ساختار انتخاباتي و روش انتخاباتي را تغيير بدهيم، اساس انتخابات را تغيير بدهيم، فرهنگ انتخابات را تغيير بدهيم.

آيا اصلا شرايط براي چنين تغييري فراهم است؟

بايد مهيا كرد، بايد تلاش كرد تا اين تغييرات صورت بگيرد اگر تغييرات صورت نگيرد ما به جايي نمي‌رسيم. ما روال و ساختار كار، ساختار انتخابات را بايد تغيير بدهيم، نگاه نو بايد در صحنه حضور پيدا بكند. شوراي نگهبان آنچه در قانون اساسي در نظر گرفته شده اين است بيايد و اگر قوه مجريه نسبت به يك كانديدايي تعدي كرد و حقوق او را ناديده گرفت شوراي نگهبان رسيدگي كند يعني نقشي كه براي شوراي نگهبان در اين مجموعه در نظر گرفته شده نقش پدري است و بايد شوراي نگهبان در اين نقش انجام وظيفه كند. اين نقش تغيير پيدا كرده مجلس قانوني را تصويب كرده شوراي نگهبان هم چون مجموع اختيارات خودش را افزايش مي‌داده آن را تاييد كرده شايد اين امر پسنديده‌اي نباشد به اين دليل كه مشاركت اجتماعي را كاهش مي‌دهد ما هر‌چقدر ميزان مشاركت اجتماعي‌مان افزايش پيدا كند امنيت اجتماعي افزايش مي‌يابد، هر‌چقدر امنيت اجتماعي و امنيت سياسي افزايش پيدا بكند استحكام حكومت بيشتر مي‌شود، هرچقدر بيشتر مردم با حكومت ارتباط صميمي و سازنده برقرار و حضور پيدا كنند در صحنه‌هاي مختلف حكومت تقويت مي‌شود. هر عاملي كه باعث بشود كه اين گستردگي كاهش پيدا و جمعيت خاموش افزايش پيدا بكند به تضعيف نظام منجر مي‌شود بنابراين كساني كه دلسوز انقلاب و اسلام و نظام هستند بايد تلاش كنند هر‌چه بيشتر مردم در صحنه‌هاي مختلف حضور داشته باشند، همه‌چيز ساخته بشود، با مشاركت مردم كارها پيش برود بنابراين اگر سياست بر اين باشد كه محدوديت ايجاد بشود كار سخت مي‌شود. نكته دوم اين است كه ما وقتي كه برنامه‌اي را براي امر انتخابات نداريم و سياست واحدي را براي امر انتخاب نداريم مي‌خواهيم از روش‌هاي پوپوليستي و از دادن شعار براي گرفتن آراي مردم استفاده كنيم و بعد هم نپذيريم قواعد بازي سياسي را كه اين كار مشكلي است و كار را سخت مي‌كند بنابراين در اينجا اتفاقي كه بايد بيفتد اين است كه اصلاح ساختار صورت بگيرد و انتخابات ما برنامه محور بشود.صحنه سياسي ما بايد برنامه محور بشود. نكته بعدي كه وجود دارد اين است كه ما ياد بگيريم با هم حرف بزنيم و ياد بگيريم به هم اضافه بكنيم با كوچك كردن ديگران ما بزرگ نمي‌شويم با حذف ديگران ما در موقعيت برتر قرار نمي‌گيريم نهايت امر اين است كه همه صحنه را ترك خواهند كرد مهم اين است كه ما وقتي صحنه را ترك مي‌كنيم بتوانيم توضيح بدهيم كه چقدر خدمت كرديم به مردم يا جامعه و به كشورمان الان اتفاقي كه مي‌تواند بيفتد گفتمان سياسي در جامعه بايد تغيير كند، گفتمان از حالت خشونت‌آميز خودش، از حالت دعوايي، از حالت اختلافي بايد به گفتماني مودت‌آميز تغيير كند، همه با هم دوست باشند، برادر باشند، همكار باشند، به هم كمك كنند يك مسابقه و رقابت را همان‌طور كه در قرآن داريم يك مسابقه را بپذيرند، فستبق الخيرات كه ما مي‌گوييم اگر كارمان كار خير است و كار درست است يك سبقتي مي‌خواهيم با هم بگيريم در يك كار خير، در يك امر خير و در حقيقت اين امر شر نيست كه ما بخواهيم از ابزار و لوازم شر براي پيشرفتش استفاده كنيم. در كار خير همه مي‌توانند دوستانه و صميمانه در كنار هم كار بكنند و كار را پيش ببرند بنابراين گفتماني كه بر پايه تشنج و تخريب و اهانت و توهين و نفي ديگران پايه‌گذاري شده اين بايد جاي خودش را به گفتمان صميميت و دوستي و برادري و همدلي و خوبي خواستن براي همه بدهد.

فكر مي‌كنيد چرا تاكنون به سمت اين گفتمان دوستي حركت نكرديم؟

اينها نقصان فرهنگي است. ضعف‌هايي كه در جامعه وجود دارد ما در همه زمينه‌ها مشكل داريم.

از هر دو جناح؟

وقتي ما مي‌گوييم جامعه، وقتي مي‌گوييم فرهنگ، وقتي مي‌گوييم همه يعني جامعه را بحث مي‌كنيم ما ناهنجاري‌هاي زيادي را در زمينه‌هاي سياسي جامعه‌مان مي‌بينيم ناهنجاري در زمينه اقتصادي، در زمينه فرهنگي مي‌بينيم اين را نمي‌شود جناح‌بندي كرد يعني همه مردم در ايجاد يا رفع اين نواقص نقش دارند بنابراين نمي‌شود يك گروه خاصي را مخاطب قرار داد مثلا در زمينه‌هاي اقتصادي كلي افكار غلط در جامعه وجود دارد سياست‌هاي غلط وجود دارد كه اينها بايد اصلاح بشود در مسائل اجتماعي كلي عملكردهاي روزانه ما غلط است كه اينها بايد اصلاح بشود، رفتارهاي سياسي ما غلط‌هاي بسيار زيادي دارد اينها بايد اصلاح بشود چه كساني بايد اينها را اصلاح بكنند همين گروه‌هايي كه به عنوان نخبگان يا عناصر ذي‌نفوذ اجتماعي حضور دارند و امروز به مجادله مشغول هستند. اين مجادله‌ها بايد تعطيل بشود يعني ما بنشينيم با همديگر صحبت بكنيم كه براي مردم چه كار مي‌خواهيم بكنيم، براي كشورمان چه كار مي‌خواهيم بكنيم و از اين زاويه وارد بحث بايد شد.

ما شاهد بوديم هشت سال اصلاح‌طلبان در صحنه سياست و قدرت نبودند و سال 92 موفق شدند يك‌بار ديگر به صحنه بيايند، مهم‌ترين تاكتيك و مهم‌ترين استراتژي‌اي كه اصلاح‌طلبان بايد در پيش بگيرند تا همچنان در قدرت حضور داشته باشند، چيست؟

آنچه الان اتفاق افتاده اين نيست كه الان اصلاح‌طلبان قدرت را در دست گرفتند، يك جريان ميانه و معتدل كه خود دولت هم معتقد به اعتدال است امور را در دستور كار خودش قرار داده. اصلاح‌طلبان از يك دولت معتدل حمايت مي‌كنند به اين معنا نيست كه دولت را خودشان تشكيل دادند و اين دولت دولت اصلاح‌طلبان است، اين اشتباه است.

يعني دولت يازدهم دولت اصلاح‌طلب نيست؟

دولت ميانه است، اعتدال است، دولت مستقلين است، اين دولت دولتي است كه مورد حمايت اصلاح‌طلبان است. اصلاح‌طلبان به آنها كمك مي‌كنند تا بتوانند كشور را اداره كنند و در همه زمينه‌ها سعي مي‌كنند از دولت حمايت كنند تا بتواند مشكلات را از پيش رو بردارد اما اين به آن معنا نيست كه اين دولت اصولگرا يا اصلاح‌طلب باشد نه خود دولت هم اعلام مي‌كند كه ما اعتدالي هستيم در بين كابينه افرادي را مي‌بينيم الان با‌ گرايشات راست يا‌ گرايشات اصلاح‌طلبي اما اين به معناي اين نيست كه اين دولت اصلاح‌طلب است يا اصولگر است.

مهم‌ترين برنامه حزب اسلامي كار براي انتخابات چيست؟

ما هم مثل همه احزاب در كل كشور كساني كه مرتبط با ما و مربوط با ما هستند اينها را گفت‌وگو مي‌كنيم و آماده مي‌شويم اينها را طرح كنيم با ساير گروه‌هاي همپيمان خودمان براي طرح در زمان انتخابات طبيعي است. اين بستگي دارد به رفتار و كردار شوراي نگهبان براي اينكه چقدر اجازه بدهد تا يك رقابت درست و صميمي در جامعه شكل بگيرد.

فكر مي‌كنيد شوراي نگهبان اين‌بار چطور برخورد كند؟

نمي‌شود پيش‌بيني كرد شايد تا يك هفته قبل از انتخابات هم نشود سياست‌ها را درست پيش‌بيني كرد آنچه تا به حال صورت گرفته روش مطلوب و معقولي نيست اميدواريم كه در آينده اين‌گونه نباشد با يك سعه صدر و با يك ديد بهتري با كانديداها مواجه بشوند و در حقيقت شرايط را به گونه‌اي دربياورند كه كساني كه از لحاظ قانوني منع دارند براي حضور در انتخابات و توسط دادگاه صالح از حقوق سياسي محروم شدند در صحنه انتخابات حضور نداشته باشند و ساير افراد بتوانند در صحنه انتخابات مشاركت كنند و يك انتخابات پر‌رونق و خوب داشته باشند.

به نظر شما شوراي نگهبان چگونه با پديده انتخابات مواجه مي‌شود؟

حتي اگر نگاهش حزبي هم باشد از نظر من اهميت ندارد مهم اين است كه اينها قانون‌گرا باشند.

آيا قانون‌گرا هستند؟

بايد باشند به اين معنا كه بيايند اساس را بگذارند بر اينكه كساني كه از لحاظ قانوني توسط دادگاه صالح از شركت در انتخابات منع شدند، منع بشوند و كساني كه نشدند، بتوانند در انتخابات حضور پيدا كنند يعني گزارش ضابطان دادگستري نمي‌تواند جايگزين حكم دادگاه بشود و بعد هم احراز، عدم احراز و بحث‌هاي اين‌گونه‌اي شايد كار را سخت بكند. براي امر انتخابات شوراي نگهبان اين را حق قانوني خودش مي‌داند اما قانوني كه مجلس تصويب كرده و شوراي نگهبان به نظر من برخلاف فلسفه كلي كه در فلسفه وجودي او در قانون اساسي در نظر گرفته شده به يك نوعي مميزي دست مي‌زند كه بهتر است در جايگاه خودش كه جايگاه پدري است قرار بگيرد و جلوگيري كند از تعدي قوه مجريه نسبت به كساني كه مي‌خواهند كانديدا بشوند حالا مي‌خواهد چپ باشد يا راست ، اصولگرا باشد، اصلاح‌طلب باشد، ميانه باشد فرقي نمي‌كند يعني در حقيقت حافظ حقوق مردم باشد.

درباره جناح مقابل اصولگرا ارزيابي‌تان از اين جناح چيست؟درباره انتخابات و برنامه‌هاي‌شان؟

من اميدوار هستم اينها با هم متحد بشوند.

آيا متحد مي‌شوند؟

اميدوارم.

و با توجه به آرايش سياسي و اظهارات آنها در اين مدت، فكر مي‌كنيد آيا چنين امكاني وجود دارد؟

اميدوار هستم اينها با هم متحد بشوند يك برنامه جامع و كامل براي اداره جامعه بدهند و اگر مردم به برنامه آنها راي دادند ما‌ها موظف بشويم كه از آنها و برنامه‌هاي‌شان در پيشبرد كارهاي‌شان حمايت بكنيم آنها هم اگر اصلاح‌طلبان برنامه‌اي را ارايه دادند و اين برنامه مورد‌اقبال عمومي قرار گرفت خودشان را موظف كنند به همكاري و حمايت از دولت نه اينكه وضعيتي پيش بيايد كه در دولتي كه به عنوان دولت اصلاحات شناخته مي‌شد، بگويند هر 9 روز يك بحران داشتند اين چيز خوبي نيست ما نيازمند يك فضاي خوب و صميمي براي سازندگي و پيشرفت هستيم.

ارزيابي‌تان از اصولگراهاي تندرو چيست؟

فرقي نمي‌كند تندروي چه در اصلاح‌طلب، چه اصولگرا و چه هر گروه ديگري يعني فاصله گرفتن از يك روال منطقي. ما بايد در چارچوب منطق با همديگر گفت‌وگو كنيم سياست‌هايي را پيش بگيريم كه بتوانيم با هم كار كنيم.

همين گفتمان دوستي كه به كار برديد چه برنامه‌اي را بايد در پيش گرفت كه بتوانيم گفتمان دوستي را از اين به بعد پياده كنيم؟

من در جلسه‌اي كه در خانه احزاب بود نسبت به اين مساله اشاره و توصيه كردم و گفتم كه اساس سه‌جانبه‌گرايي فراكسيوني شدن و سه گروه شدن خانه احزاب براي اين بوده كه گروه‌هاي مختلف كنار هم بنشينند و با صميميت با هم كار كنند.

اما به نظر مي‌رسد اين صميميتي كه مي‌گوييد با توجه به اختلافات رويكردي در جناح‌هاي مختلف جور در نمي‌‌آيد؟

آنها هم همين حرف را مي‌زنند چند نفر در گروهي كه نشسته بودند در شوراي مركزي بعد از صحبت‌هاي من گفتند كه آنها قبل از ما اين پيشنهاد را داده بودند. معلوم مي‌شود اين فكر من فقط يك فكري نبوده كه فكر من باشد ديگراني هم بودند كه به اين نتيجه رسيدند كه بايد نوعي گفت‌وگو و مفاهمه صورت بگيرد. ما بايد اين اراده را به وجود بياوريم كه اين جدال‌هاي سطحي و كودكانه و پيش‌پا افتاده را كنار بگذاريم و به سمت دوستي و وحدت پيش برويم. اين لازمه امنيت كشور است، لازمه حفظ منافع ملي است و لازمه اين است كه اين كشور توسعه‌يافته بشود اما اگر عواملي پيدا بشود كه بخواهد مانع بشود بايد در مقابل آن عوامل فكري انديشيد اما اين به آن معنا نيست كه يا آن موانع پيش نمي‌آيد يا ما الزاما بايد كوتاه بياييم.

به هر حال در حال حاضر برخي احزاب از امكانات، تريبون‌ها و توان مالي زيادي نسبت به ديگر احزاب برخوردارند، فكر مي‌كنيد در چنين شرايطي آيا اساسا جناح‌هاي مختلف مي‌توانند با تكيه بر دوستي، وارد انتخابات مجلس شوند؟

يكي از مسائلي كه در رابطه با شوراي نگهبان وجود دارد همين است كه شوراي نگهبان به جاي آن مميزي‌ها بايد مثلا مانعي در مقابل سرمايه‌سالاري ايجاد كند و جلوي اين را بگيرد كه كساني بتوانند با پرداخت پول به افراد نسبت به خريد آرا اقدام كنند يا پرداخت پول مانع بشود كه ديگران بتوانند در صحنه حضور پيدا بكنند يا انتخابات را بخواهند تحت تاثير قرار بدهند. ببينيد يك استاد دانشگاه با حقوق اندكي كه مي‌گيرد شايد نتواند در مقابل ثروتمندي كه روزانه شايد ميلياردها تومان درآمد داشته باشد مقابله كند. از لحاظ اقتصادي اين شوراي نگهبان و قوه مجريه است كه در انتخابات و شيوه‌هاي برگزاري آن نظارت و دخالت مي‌كنند. اينها هستند كه بايد سياست‌هايي را پيش بگيرند تا حرف همه شنيده بشود يعني استاد دانشگاهي كه پول در اختيار ندارد اما انديشه دارد بتواند به همان اندازه‌اي تبليغات بكند كه مثلا يك فرد ثروتمند اين كار را انجام مي‌دهد. به‌طور مثال صدا و سيما به اندازه كافي و در ساعت مشابه در اختيار كانديداها قرار بگيرد. روزنامه‌ها يك صفحاتي در اختيار كانديداها قرار بدهند. مجامعي مثل مساجد، مدارس، دانشگاه يا جاهايي كه مي‌شود در آنها سخنراني كرد طي يك برنامه‌ريزي به شكل مشابه در اختيار كانديداها قرار بگيرند كه بروند با مردم و گروه‌ها حرف بزنند اين امكان فراهم بشود كه مردم بتوانند از بين كساني كه مطرح هستند انتخاب كنند و به افكار و ايده‌هاي درست راي بدهند. ايده‌ها و افكاري مطرح بشود و مردم از بين آنها انتخاب كنند.

اگر اجازه بدهيد كمي از دولت بگوييم. در هفته دولت هستيم. عملكرد دولت را در اين دو سال چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

از چه لحاظ؟

آيا توانست شعارهايي كه در ابتدا مطرح كرد، محقق كند يا نه؟

از لحاظ اشتغال و اقتصاد من موفقيت چنداني را نمي‌بينم ولي از لحاظ سياسي عملكرد دولت بد نبوده، خوب بوده است.

فكر مي‌كنيد علت توفيق نداشتن در اقتصاد و اشتغال چه بوده است؟

فكر مي‌كنيد حتي اگر دولت هم تحت تحريم نبود با سياست‌هاي موجود و روش‌هايي كه پيش گرفتند نمي‌توانستيم به نتيجه بهتري از اينكه هست برسيم. سياست‌ها بايد تغيير كند.

يعني سياست‌هايي كه از دولت قبل به جا مانده يا نه كلا؟

فرقي نمي‌كند. كلا يك سياست غلط، غلط است. مي‌خواهد از دولت قبل به جا مانده باشد يا دولت بعد، سياست غلط، غلط است.

پس يعني آقاي روحاني در حوزه اقتصادي سياست‌هاي غلطي را دنبال مي‌كند؟

از لحاظ اقتصادي به نظر من همين‌طور است به خود ايشان هم گفتم.

و راهكار آن براي دولت چيست؟

اصلاح ساختار اقتصادي را بايد در دستور كار دولت قرار بدهد و مديراني را مسوول كار بكند كه توانمند باشند، به روزمرّگي نيفتاده باشند و بتوانند تحول و تغيير كافي را به وجود بياورند. ما اين نقيصه را در بخشي از بخش اقتصاد مي‌بينيم.

خيلي‌ها بر اين باور هستند كابينه با آقاي روحاني همراه نيست يعني وزرا حرف خودشان را مي‌زنند آقاي روحاني هم كار خودش را انجام مي‌دهد.

انسجامي كه لازمه دولت است در بعضي از بخش‌ها وجود ندارد.

و دليل آن را در انتخاب كابينه مي‌دانيد؟

طبيعتا همين‌طور است.

فكر مي‌كنيد دليل اصلي كه آقاي روحاني هم از اصولگراها هم از اصلاح‌طلب‌ها در كابينه استفاده كرد چه بود؟ مي‌خواست اعتدال را حفظ كند؟

تقريبا همين‌طور است.

و با توجه به تركيب كابينه آيا توانست اين اعتدال را برقرار كند؟

يك نوع برداشت استفاده از افراد، از جناح‌ها و گونه‌هاي مختلف است. يك موضوع اين است كه از همين گروه‌هايي كه افراد را براي همكاري انتخاب مي‌كنند آيا افراد توانمند و متخصص را برمي‌دارند يا افراد ضعيف و
غير متخصص را و اين دومي در بخش‌هايي كه نقصان ديده مي‌شود بيشتر مشهود است.

براي رفع اين نقصان‌ها دولت در زمان باقيمانده چه بايد انجام دهد؟

به نظر من بايد ترميم و اصلاح كند.

يعني الان زمان اين رسيده كه كابينه را تغيير بدهد؟

بله وقت زيادي نمانده از پايان دولت اول و نيمي گذشته است.

كدام وزرا آن ديدگاه آقاي روحاني را نتوانستند پياده كنند كه بايد سريع‌تر هم عوض بشود؟

چهار، پنج تا هستند نمي‌خواهم ذكر كنم.

خيلي‌ها مي‌گويند وزارت ...

هر كس را بگويند من نمي‌خواهم اظهارنظر بكنم.

ارزيابي‌تان از عملكرد آقاي ربيعي چيست؟

نمي‌خواهم جواب بدهم.

مهم‌ترين نقد به دولت روحاني را شما در چه مي‌بينيد؟

بزرگ‌ترين اشكالش همان اشكالي است كه در دولت احمدي‌نژاد بود. دولت احمدي‌نژاد همه منابع اقتصادي كشور را نابود كرد. در دولت آقاي روحاني همان سياست دارد كماكان ادامه پيدا مي‌كند درحالي كه هدف ايشان اين نيست و مي‌خواهد عبور كند.

فكر نمي‌كنيد دولت فعلا مجبور است برخي روندها را ادامه دهد؟

شايد، به هر صورت بايد تلاش در جهت تغيير اين سياست‌ها صورت بگيرد و ما منتظر اين تلاش هستيم و ترميم كابينه و تغيير در كابينه شايد به همين علت است كه فكر مي‌كنيم براي دولت مفيد باشد.

آقاي احمدي‌نژاد را چطور مي‌بينيد، آيا حلقه احمدي‌نژاد وارد انتخابات مي‌شود؟

من موقعي كه ايشان مسووليت داشت برنامه مختلف ايشان را نقد كردم و سياست‌هايي را كه ايشان داشتند اينها را مضر براي كشور تشخيص دادم اما اينكه ايشان الان مسووليت ندارند و در راس كار نيستند بيايم راجع به آنها صحبت كنم خيلي مورد علاقه‌ام نيست و ميل ندارم.

فكر مي‌كنيد همچنان در جامعه طرفدار دارد؟

نه به آن شكل نيست.

خيلي‌ها بر اين باور هستند احمدي‌نژاد پرونده‌اش بسته شد رفت كنار، شما هم با اين موافق هستيد؟

من نمي‌توانم اين نظر را بدهم چون افكار‌سنجي نكردم. اگر يك گروه‌هايي نزديك به ما باشند همچنين چنين تمايلات فكري داشته باشند اين به معناي آن نيست. ما يك نظرسنجي كرديم. اين نظرسنجي را ارايه مي‌دهيم يعني يك جامعه آماري نمونه را نداريم. براي اين بحث يك نظرسنجي كرده باشيم آمار گرفته باشيم بگوييم اين هست يا نه درست هست يا نه ولي زماني كه ايشان رييس‌جمهور بوده برنامه سياسي اقتصادي‌اش را من استان استان رفتم و نقد كردم، بررسي كردم، نشستم در جلسات گسترده 400-500 نفري در همه استان‌ها حرف زدم.

 

جمله‌هاي كليدي

نقشي كه براي شوراي نگهبان در انتخابات در نظر گرفته شده نقش پدري است و بايد شوراي نگهبان در اين نقش انجام وظيفه كند اما اين نقش تغيير پيدا كرده است.

تندروي چه در اصلاح‌طلب، چه اصولگرا چه هر گروه ديگري يعني فاصله گرفتن از يك روال منطقي ما بايد در چارچوب منطق با همديگر گفت‌وگو كنيم.

شوراي نگهبان به جاي آن مميزي‌ها بايد مثلا مانعي در مقابل سرمايه‌سالاري ايجاد كند و جلوي اين را بگيرد كه كساني بتوانند با پرداخت پول به افراد نسبت به خريد آرا اقدام كنند.

 

جمله‌هاي كليدي

مديريت انتخابات به عهده خانه احزاب نيست اين برداشت اشتباهي است كه از خانه احزاب ارايه مي‌شود.

بخشي از افكار در جامعه وجود داشته كه با هيچ كدام از احزاب موجود همخواني كامل نداشته بنابراين حزب اتحاد ملت شكل گرفت.

دموكراسي به اين معنا نيست كه اكثريت حق دارد اقليت را از شهر بيرون كند چون اكثريت است.

ما در حقيقت بايد ساختار انتخاباتي، روش انتخاباتي و اساس انتخابات را تغيير بدهيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون