يكماه پس از شروع كمپين «خريد خودروي صفر ممنوع» و آمارهاي ضد و نقيضي كه از اين كمپين و تاثيرش در فروش كارخانههاي ايراني منتشر شده، وزير صنعت، معدن و تجارت به اين اتفاق واكنش نشان داده و اعلام كرده كه كساني كه از اين كمپين حمايت ميكنند «خائنين» هستند. با يك اقتصاددان، جامعهشناس و كارشناس رسانه، درباره اين كمپين، تاثيراتش و نقش كاربران مجازي در تاثيرگذاري آن صحبت كرديم.
به نام مردم به اقتصاد ضربه نزنيم
مهدي تقوي٭
كساني كه كمپينهاي اينچنيني راه مياندازند، مردم نيستند. اقليتي هستند كه ايدهاي به ذهنشان رسيده و اين ايده را در فضاي مجازي گسترش ميدهند. تعدادشان هم زياد نيست، از يكي دو نفر شروع ميشود و در خوشبينانهترين حالت به گروهي چندهزارنفري ميرسد. همين است كه نميتوانيم بگوييم، مردم به خريد خودرو ملي «نه» گفتهاند و ميخواهند كارخانههاي توليد خودرو را ورشكست كنند.
چنين اتهامي به مردم، نارواست. اقليتي را نميتوانيم به پاي اكثريتي نسبت دهيم و با اين نسبتبنديها، اصل و اصول اوليه اقتصاد و مديريت كشوري را زيرسوال ببريم. گروهي كه ميخواهند خودرو ملي را حذف كنند، نه در جريان مسائل و معضلات كشور هستند و حواسشان به چرخه اقتصادي و مديريت اقتصادي. ارزي كه قرار است با «خريد خودرو صفر ممنوع» از كشور خارج شود، ارزي است كه بايد براي خريد داروهاي خارجي كه در كشور توليد نميشود، مصرف شود يا براي بازسازي كارخانههايي كه در اثر تحريم فرسوده و غيرقابل استفاده شدهاند.
چنين تفكري ميگويد: « خودرو ملي نخريم و اجازه دهيم كه دولت پولي كه بايد براي تامين ناوگان هوايي كشور لازم دارد را براي خودرو خارجي خرج كند و باز ببينيم كه هواپيمايي فرسوده سقوط ميكند و مردماني را داغدار». چنين تفكري، نه آگاهي و دانش لازم را دارد و نه دقيق و درست ميتواند يك اعتراض را با زباني مطرح كند كه تاثيرگذار باشد.
در اينكه كيفيت خودرو ملي بايد بالا برود و مردم بتوانند با قيمتهايي مناسب خودرو توليد وطن را بخرند، شكي نيست. اما اين درخواست درست و بجا با درخواستي كه ميخواهد به اقتصاد كشور ضربه بزند و باعث ورشكستگي كارخانهها شود، كاملا متفاوت است و نبايد اين دو را اشتباه برداشت كنيم و به نام مردم، ضربهزننده باشيم.
٭ اقتصاددان
كمپين دريچهاي تازه براي اثربخشي است
عليرضا دهقان٭
اين روزها كاربرد استفاده از رسانهها وارد مرحله جديدي شده؛ مرحلهاي كه اتفاقا پيش از اين بسياري از نظريهپردازان رسانهاي آن را پيشبيني كرده بودند و تاثيرات منفي و مثبت آن را مورد بررسي قرار ميدادند. كمپينهاي رسانهاي شيوه جديدي براي اجماع يا همبستگي اجتماعي است. حالا اين همبستگي چه در فضاي سياست شكل بگيرد، چه در فضاي اقتصاد، كاربرد و هدف آن تفاوتي ندارد، آنچه مهم است تاثيرگذاري اين كمپينهاست كه نميتوان منكر آن شد. به عنوان مثال از مقابلههايي كه با كمپينهاي اقتصادي ميشود، ميتوان فهميد اين كمپينها توانستهاند تاثيرگذار باشند و حالا بررسي اين موضوع كه اين تاثير مثبت بوده يا منفي با كارشناسان اقتصادي است.
اما اگر از ديد رسانه بخواهيم اين موضوع را مورد ارزيابي قرار دهيم، اهميت موضوع در اين است كه اين كمپينها، دريچهاي براي نوعي اظهارنظر و جهتبخشي اجتماعي است، افرادي كه اين كمپينها را در سطح گسترده راه مياندازند از ابزار رسانه استفاده ميكنند كه اثرآفريني را تجربه كنند. اين نوع اثرآفريني را نميتوان منفي برداشت كرد، چون اثرآفريني و جهتدهي به افكار عمومي از طريق رسانهها در بعضي موارد اتفاقا خيلي كارساز و مفيد بوده است. افرادي كه داراي نظر و ديدگاه خاصي هستند و از طريق رسانههاي رسمي نميتوانند اين نظرات را بازتاب دهند، با توسل به شبكههاي اجتماعي دست به ساختن اين كمپينها ميزنند و سعي ميكنند براي آن آرماني كه در ذهن دارند، مفيد واقع شوند. گروههاي اجتماعي جوان، زنها و گروههاي ساكت اجتماعي بيشتر در اين زمينه فعال هستند. بهطور كلي هدف از شكلگيري رسانههاي جمعي اين نوع مشاركتها و همبستگيها بود كه كنش و واكنشهاي جالبي را به وجود ميآورد، اين كنش و واكنشها موجي را در جامعه ايجاد ميكند كه احساس اثربخشي را در فرد افزايش ميدهد و گاهي هم باعث تغييرات زيادي در مديريتهاي كلان ميشود كه اتفاق خوبي است و همان تعريف نقش فعال مردم در سرنوشت خود و جامعه است. براي همين است كه مديران بايد به اين كمپينها به عنوان پيامي اجتماعي نگاه كنند و در مديريت خود آنها را لحاظ كنند.
٭ استاد ارتباطات
صورت مساله را پاك نكنيم
سعيد معيدفر٭
واكنش وزير صنعت، معدن و تجارت به كمپين «خودرو صفر نخريم»، نشان ميدهد كه اين كمپين تاثيرگذار بوده و توانسته آنچنان سروصدا كند كه وزير، پاسخي به آن بدهد. جامعه ايراني، پيش از اين كمپين هم، كمپينهاي ديگري براي مسائل مختلف راهاندازي كرده بود؛ كمپينهاي ملي مثل خليجفارس يا كمپينهاي محيطزيستي مثل بحران بيآبي.
وقتي چنين كمپينهايي راهاندازي ميشود، يعني جامعه در بستر عيني يك اتفاق، قصد واكنش و عكسالعمل دارد و به همين دليل نميتوانيم به همين راحتي اين واكنشها و عكسالعملها را ناديده بگيريم يا با نامگذاريهايي اشتباه، صورت مساله را پاك كنيم. اتفاقي كه در سالهاي گذشته بارها و بارها رخ داده و مديران به جاي پذيرش آن بستر عيني و تلاش براي رفع مشكلات، دست به حذف صورت مساله زدهاند تا مسووليت را كمتر كنند. چنين برخوردي با واكنشهاي اجتماعي درست نيست.
مردم ايران سالهاي سال است كه درگير خريد خودروي ملي هستند، كيفيت خودروها پايين است و همه ميدانند وقتي خودروي صفر ميخرند بايد بعد از مدت كوتاهي آن را به تعميرگاه ببرند تا مشكلات مختلفش را حل كنند و در چنين شرايطي مديران به جاي تذكر براي اصلاح به كارخانهداران، مردم ناراضي از كيفيت را هدف ميگيرند.
كيفيت خودروهاي ملي يك درد مشترك است و اين درد مشترك تا زماني كه مديران در مقابلش جبهه ميگيرند و براي هر اعتراضي انگهاي مختلف را روانه معترضان ميكنند، از بين نميرود. در حالي كه بهتر است به جاي موضعگيري و پاك كردن صورت مساله به فكر درمان اين درد باشيم. با موضعگيري، مشكلات همچنان باقي ميماند و مردمي كه فعالان اجتماعي اين جامعه هستند، سرخورده از هر حركت و گوشزدي به انفعال و خاموشي ميرسند. ٭جامعهشناس و مشاور وزير راه