بررسي گسستگي بند تنبان
شهرام شهيدي
مصطفي معين را يادتان هست؟ اي آياي... اصلا آدم ايشان را ميبيند ياد هشت سالي ميافتد كه يادآورياش هم درد دارد. ايشان مدتها بود حوالي تاريكخانه رويت نشده بود. اما پريروز خيلي شيك و مجلسي آمد آتليه با دانشجويان عكس سلفي بيندازد. به محض ورود گفت: من افق آينده جنبش دانشجويي كشور را روشن و اميدبخش ارزيابي ميكنم. عمو حسام گفت اما به نظر من كه چشمانداز اين افق يك غروب قشنگ است. شما از كدام سازمان يا نهادي استعلام كردهايد؟ خانم باجي گفت: اينكه جر و بحث نداره. خودم فال تاروت ميگيرم ببينيم افقش چه شكلي است. سر يك افق ناقابل از هم گسسته نشويد. دكتر معين گفت: نفرماييد. گسستگي خطري بزرگ براي فرهنگ محسوب ميشود. عمو حسام گفت: اتفاقا براي تنبان و بند تنبان هم خطر بزرگي است. اين قضيه تنبان اگر توسط مقامات درك و حل شود، نصف مشكلات مملكت و دانشجويان حل شده. دكتر معين گفت: ما و مسوولان تا دانشجو را به درستي نفهميم و حداقل آنها را در يك روز محترم نشماريم و از حقوق آنها دفاع نكنيم قطعا نه دانشگاهها و نه توسعه دانش را نميشناسيم. موسيو شيطان گفت: احترام را وللش. يك روز در سال به دانشجو بي احترامي نكنند ما كلاهمان را مياندازيم بالا. البته اگر تا آن تاريخ كلاهمان را برنداشته باشند ! اين طور كه من فهميدهام از ديد مسوولان دانشجو مجرم است مگر خلافش ثابت شود. دكتر معين گفت: نه تنها دانشجو بودن جرم نيست، بلكه يك وظيفه است و كسي كه از دانشجو دفاع نميكند متهم محسوب ميشود. موسيو شيطان پريد سمت تلفن. خانم باجي گفت: حالا تو اين هير و ويري به كي زنگ ميزني؟ موسيو شيطان جواب داد: به دادستان و مدعي العموم كه بيايند مرا جلب كنند. بنده تا اين لحظه از دانشجو جماعت دفاع قاطعي نكرده بودم و حالا فهميدم متهم هستم. خانم باجي گفت: كوتاه بيا موسيو. فعلا دوستان درگير پرونده فساد مالي هستند. وقتشان را نگير. بگذار كمي اوضاع اقتصادي را پاكسازي كنند. دكتر معين گفت: پاكسازي خيلي مهم است. دانشگاههاي ما هم تا سال ٨٤ يكي از پاكترين نهادهاي كشور محسوب ميشدند، اما پس از اين سال دچار آسيبهايي جدي و اساسي بسياري شدند. عمو حسام جواب داد: باز هم ميرسيم به همان بحث حياتي تنبان. من كه گفتم مشكل اصلي كشور آسيبديدگي جدي تنبان است. همين و بس!