توسعه سياسي براي معيشت مردم
احمد شيرزاد
به خاطر دارم روزگاري در دوران اصلاحات برخي تصور ميكردند بحث توسعه سياسي صرفا براي پر كردن اوقات فراغت طبقه مرفه جامعه مطرح شده است و بسياري از اصولگرايان، اصلاحطلبان را متهم ميكردند كه با دنبال كردن چنين مباحثي عملا ثابت كردهاند كه فكر معيشت مردم را بهكناري نهادهاند. با همين تفكرات بود كه در سال 84 عدهاي با شعار نان و معيشت مردم روي كار آمدند و نتيجهاش را هم ديديم. در واقع احمدينژاد با نتايج اقداماتش حاصل شيرينكاري جناح اصولگرا بود و اصولگرايان مسوول هشت سال دولت احمدينژاد هستند. اما در اين ميان نكته مهمي كه خودنمايي ميكند اين است كه ضروريترين نياز جامعه سياستگذاري به معني درست كلمه است. امروز ديگر بر همگان روشن شده است كه جايگزين كردن يكسري شعارهاي كليشهاي به جاي توسعه و آزادي سياسي نتيجهاش ميشود مجلسي كه فكر ميكند اوست كه مصلحت مردم را تشخيص ميدهد و حتي گاهي منافع مردم و كشور را نيز با مصلحتبيني تعيين و دنبال ميكند. امروز اهميت مجلس بر هيچ كس پوشيده نيست و با وجود اينكه عدهاي سعي كردند تا مجلس را در جريانات سياسي ضعيف و بيفايده نشان دهند اما كماكان جامعه ايران به مساله مجلس توجه دارد و به خوبي فرق ميان يك مجلس خوب و بد را ميداند. ما در اين مدت شاهد بوديم كه چگونه برخي نمايندگان مجلس به جاي اينكه مدافع حقوق ملت باشند در برابر خواست ملت قدعلم كردند و اين مساله بارها خود را به رخ كشيد و جامعه را تكان داد؛ برخوردهايي كه با رضا فرجيدانا به عنوان وزير علومي كه مورد تاييد جامعه دانشگاه بود و بعدها اتفاقاتي كه بر سر ماجراي برجام رخ داد از همين دست بودند. در كميسيون ويژه برجام به خوبي هويدا بود كه برخي برخلاف منافع ملي مردم و كشور حركت ميكردند و اين موضوع نه تنها برازنده نماينده مردم كه برازنده مجلس هم نيست. امروز بسياري از نمايندگان حاضر در مجلس اين تصور را دارند كه آنها ميتوانند ميان خواست مردم و مصلحتي كه خودشان تعيين ميكنند، انتخاب كنند و داناي كل آنها هستند و در واقع همين تفكر آغاز همه مشكلات است. تجربيات اين چند سال بيشتر از هر زماني جامعه ايران را به اين نقطه رسانده كه توسعه سياسي نه تنها يك شعار براي سرگرم كردن مردم نيست بلكه ميتواند معيشت مردم را نيز تضمين كند. توسعه سياسي ميتواند مجلس و دولتي را در كشور مستقر كند كه با تمكين و احترام گذاشتن به خواست مردم منافع واقعي جامعه را پيگيري كند و در راستاي همين منافع، معيشت مردم را نيز در اولويتهاي خود قرار دهد و اينگونه است كه توسعه سياسي و آزاديهاي سياسي ميتواند معيشت مردم را تضمين كند و افرادي را به مسند قدرت ميفرستد كه دل در گرو منافع واقعي مردم داشته باشند.