همراه با يادداشتهاييدرباره حوادث پاريس از :
مجيد تفرشي،پيروز مجتهدزاده، جاويد قرباناوغلي ،محمد ايراني،نعمت احمدي، علي قنبري،جلال خوشچهره،جلال برزگر
زن ميانسالي كه ميگويد مادر دو فرزند است در گفتوگو با فرانس 24 در حالي كه دچار هيجان ناشي از اين حادثه است و نميتواند احساسات خود را كنترل كند در برابر صداي محزون مجري كه از وي در خصوص چگونگي وقوع اين حادثه سوال ميكند، با صداي بلند ميخندد و ميگويد: «من زنده ماندهام.» در شرايطي كه مجري تلاش ميكند از وي اطلاعاتي در خصوص چند و چون ماجرا دريافت كند زن نجات يافته از برزخ داعش پشت سر هم تكرار ميكند كه من مادر دو فرزند هستم و بسيار خوش شانس بودم كه زنده ماندهام. مجري فرانس 24 مكالمه با وي را تمام ميكند و بازمانده وحشت زده از حمام خوني كه در سالن كنسرت باتاكلان به راه افتاده بود در برابر تكانهاي سر مجري به نشانه تاسف ميگويد: روز آرامي را براي شما آرزو ميكنم!
روانشناسي كه به همراه دوست خود در لحظه تيراندازي به سمت رستوراني در پنج مايلي استاديو فرانس در كافه روبهرو نشسته بود، در خصوص لحظه حادثه ميگويد: مرد قدبلندي را ديدم كه حدودا يك متر و 85 سانت قد داشت. درست حالت تيراندازي را به خود گرفته بود و پاي راستش را جلو و پاي چپ را عقب نگاه داشته بود. مشخص بود كه آماتور نيست. روي شانههاي چپ خود اسلحه اتوماتي را جاسازي كرد و ديدم كه مجلهاي كه ظاهرا اسلحه را داخل آن نگه داشته بود از دستش بر زمين افتاد. تمام لباسهايي كه به تن داشت تنگ بود تا حركتش را آسان كند. پيراهن بييقهاي پوشيده بود و سرتا پا مشكيپوش بود. اگر از من سوال كنيد ميگويم كه شبيه نيروهاي پيادهنظام لباس پوشيده بود. چپدست بود و پس از نخستين شليك پشت سر هم چهار گلوله ديگر هم شليك كرد. با شليكهاي خود سه تا چهار نفر را در دم كشت و سپس با ذكاوت از مسيري كه از قبل انتخاب كرده بود گريخت.
پيامهاي همدردي با پاريس از رياض، آنكارا، مسكو، برلين، لندن، بروكسل، واشنگتن، رم، واتيكان و... به دفتر رياستجمهوري فرانسه ميرسد و همگي حاوي يك پيام است: ضرورت مبارزه با تروريسم. اما چه كسي تروريست است و چه كسي قرباني؟ در هر انفجار پاريس قلب يك مهاجر سوري است كه به اضطراب ميتپد و دستور فرانسوا اولاند براي بستهشدن مرزهاي فرانسه و پايان ورود مهاجران و پناهندگان به اين كشور تير خلاصي است بر روياي همزيستي مسالمتآميز مهاجران با شهروندان كشورهاي ميزبان در اروپا.
اولاند در پيام تلويزيوني خود به هموطنان ميگويد كه فرانسه ميتواند از پس اين تراژدي هم برآيد و همه بايد در كنار هم بايستند. پيش از پيام اولاند اما فرانسويها همدردي با يكديگر را آغاز كردهاند: تاكسيها، دستگاههاي مسافت شمار خود را خاموش كردهاند و در راه ماندگان را مجاني به منازل خود يا مكانهاي امن ميرسانند. صاحبان منازلي كه در اطراف محلهاي حادثه سكونت دارند درهاي خانههاي خود را به روي مردم گشودهاند تا دمي از وحشت حضور در محل حادثه رهايي يابند. نيروهاي امنيتي آسيبديدگان را روي دستهاي خود بلند كرده و به آمبولانسهاي به صف شده در مركز خيابان اصلي ميرسانند. پس از كشتهشدن گروگانگيرها در سالن كنسرت باتاكلان، بازماندگان آرام آرام در حالي كه دستهاي خود را از ترس به شيوه فيلمهاي پليسي بر سر گذاشتهاند بيرون ميآيند. دوربين فرانس 24 بر صورت مردي قفل ميشود كه به محض خروج از درهاي اضطراري سالن كنسرت، صورتش را با دستهايش پوشانده و با تكيه دادن سر به يك درخت گريه ميكند. دختر جواني كه ماموران لباسهاي زرورقي مخصوص را جايگزين پيراهن سفيد غرق به خونش كردهاند در حالي كه آثار شوك هنوز بر صورتش پيداست، ميگويد: من در رديفهاي جلويي سالن نشسته بودم كه ناگهان صداي مهيبي از رديفهاي انتهايي به گوش رسيد. با صداي فرياد تروريستها حمله كردند همه تلاش ميكرديم فرار كنيم اما امكان خروج از درهاي اضطراري وجود نداشت. به سالن كناري پناه برديم و سپس پسرجواني را ديدم كه لباس مشكي بر تن داشت و حداكثر 25سال سن داشت. مثل رهگذري بود كه كلاشينكف به دستش داده باشد و بيهدف تيراندازي كند. قربانيان خود را انتخاب نميكرد بلكه تيرها تصادفي به ما كه در سالن ايستاده بوديم برخورد ميكرد.
در شرايطي كه رسانههاي غيرفرانسوي فارغ از فرداي فرانسه و آينده امنيتي اين كشور در چند روز پس از شب وحشت پاريس تلاش ميكردند انگشت اتهام خود را به سمت اسلامگرايان بدون تمييز قايل شدني ميان اسلام و عقايد افراطي نشانه روند، مجري ميانسال فرانس 24 در لابه لاي گزارشهاي خود تلاش ميكند از فشار بر جمعيت مسلمان فرانسه و اروپا كاسته و ميگويد: «توجه داشته باشيم كه صرف شنيدن صداياللهاكبر از يكي از عاملان انتحاري را نبايد مبنايي براي قضاوت در خصوص عاملان حادثه بدانيم.» همزمان با انتشار ارقام متفاوت در خصوص آمار قربانيان اين حادثه، تصاويري از آتشسوزي در يكي از كمپهاي مهاجران در فرانسه در فضاي مجازي دست به دست ميشود. دقايقي بعد مشخص ميشود كه اين تصاوير مربوط به ماه گذشته و آتشسوزي غيرعمدي در اين كمپ است و هنوز شعلههاي خشم ناشي از اين حملات تروريستي به كمپهاي مهاجران نرسيده است.
هياهوي پاريس پس از غربت بيروت
شرم الشيخ مصر، بيروت لبنان و 24 ساعت پيش پاريس فرانسه. زنجيرهاي از حملات تروريستي كه در دو هفته گذشته نگاهها را به سمت گروه تروريستي داعش معطوف كرده است. غريبترين اين زنجيرهها بيروت بود و گمنامترين قربانيان 45 شهروند غير نظامي لبناني كه در منطقه ضاحيه در جنوب بيروت كشته شدند. هرچند كسي نميداند كه هواپيماي روسي كه توريستها را از شرم الشيخ به روسيه بازميگرداند چگونه و توسط چه كساني منفجر شده است اما در بيروت خبرهاي تاييد شده حاكي از دخالت دو عامل انتحاري بود كه با منفجر كردن خود 45 نفر را كشته و 330 تن را زخمي كردند. در حملات پاريس هم هشت تروريست شناسايي شدند كه هفت نفر آنها با منفجر كردن كمربندهاي انتحاري خود داستانهاي ناگفته را به گور بردند. حادثه بيروت اما در رسانههاي بينالمللي تيترهاي بيرمق را به خود اختصاص داد تا كمتر از 48 ساعت بعد رسانههاي غربي براي حادثهاي كه عامل و ريشههاي مشابه داشت تيترهايي پرزرق و برق و اندوهي دو صد چندان را انتخاب كنند. گويا عروس خاورميانه به سياهپوشيهاي مداوم عادت دارد و زنگهاي خطر تنها زماني به صدا درميآيد كه آرامش پاييزي شبهاي پاريس بر هم بخورد. رسانههاي بينالمللي ميگويند اين اتفاق، شومترين رخدادي است كه پس از جنگ جهاني دوم پاريس را به لرزه درآورده است و نگاهها در جهان بارديگر به سمت مسلمانان معطوف شده است. فرانسوا اولاند، رييسجمهور فرانسه پيش از آنكه پايههاي امنيت پاريس با انفجارهاي زنجيرهاي به صدا درآيد در پيامي براي همدردي با لبنانيها ابراز اميدواري كرده بود كه چنين اقدامهاي سخيفي بار ديگر در لبنان تكرار نشود. ساعاتي پس از اين ابراز همدردي بود كه همان اقدام سخيف در پاريس تكرار شد و داعش بار ديگر نشان داد كه اينبار وارد جنگي تمام عيار و بيمرز با همگان شده است. تا لحظه تنظيم اين خبر تنها سرنخ به دست آمده پاسپورت سوري است كه گفته ميشود در نزديكي جسد يكي از عاملان انتحاري يافت شده است. سرنخي كه ميتواند به حلقهاي براي تشديد فشار بر مهاجران سوري بدل شود. ساعتي پس از انفجارهاي پاريس بود كه خبرنگار نيويورك تايمز در حساب توييتري خود نوشت: «با توجه به دقت و ظرافتي كه در برنامهريزيها براي اين حملات ديده ميشود ميتوان احتمال داد كه القاعده پشت اين داستان قرار دارد.» چند ساعت پس از اين اظهارنظر بود كه داعش رسما مسووليت آن را بر عهده گرفت تا به جهان اثبات كند كه ديگر كم از القاعدهاي كه حادثه 11 سپتامبر را در سال 2001 در خاك امريكا مديريت كرد، ندارد. امروز نيز رسانههاي بينالمللي به گونهاي خبر پيدا شدن پاسپورتي سوري در نزديكي جسد يكي از عوامل انتحاري را پوشش ميدهند كه گويا گذر 14 سال زمان از حادثه 11 سپتامبر همگان را دچار نسيان تاريخي كرده و از يادها رفته است كه 15 نفر از عوامل آن حادثه شوم پاسپورت سعودي داشتند. امروز در حالي كه پرچمها در پاريس و بسياري از كشورها به احترام قربانيان اين حمله تروريستي به حالت نيمه افراشته درآمده است، داعش پرچم خود را در تصاوير فتوشاپي بر فراز ايفل قرار ميدهد تا بگويد كه خاورميانه ديگر تنها سرزمين موعود اين گروه تروريستي نيست و جهان بايد اين خليفهگري را كه با ترور كور عجين شده است به رسميت بشناسد. نتيجه انگشت نگاري يكي از عاملان انتحاري در سالن كنسرت باتاكلان نشان ميدهد كه وي شهروند فرانسه بوده است. شهروند كشوري كه از ابتداي آغاز بحران امنيتي در سوريه دهها نفر از شهروندان آن به داعش پيوستهاند. داعش در پيام ويديويي خود ميگويد كه اين تنها آغاز داستان است و اين در حالي است كه كمي آنسوتر در پايتخت اتريش سياستمداراني از 17 كشور دور هم جمع شدهاند تا به خيال خود پايان بحران در سوريه را كليد بزنند. فرانسوا اولاند يك ساعت پس از آغاز تيراندازيها و بمبگذاريهاي زنجيرهاي پس از 10 سال اعلام وضعيت فوقالعاده در سرتاسر فرانسه كرد تا براي 12 روز آينده ارتش و سيستمهاي امنيتي و نظامي فرانسه كنترل امور را در مهد دموكراسي اروپايي بر عهده بگيرند. بر اساس اين اعلام تا 12 روز آينده، نظارت بر مطبوعات و رسانهها از هر جنسي ممكن است و نيروهاي امنيتي ميتوانند بدون در دست داشتن مجوز در هر ساعت از روز به خانه شهروندان فرانسوي وارد شوند. مرزهاي فرانسه بسته شده است تا نه مهاجري بيايد و نه متهمي بتواند از مرز بگريزد. فرانسه براي مقابله با پديدهاي كه در
چهار سال گذشته اروپا با آن برخوردي سهل و ممتنع داشته است به زور و چيزي شبيه حكومت نظامي متوسل شده است. جان كري، وزير امور خارجه امريكا در نخستين سخنان خود در وين هم با قربانيان بيروت همدردي ميكند و هم با جانباختگان در پاريس تا زنجيرهاي از ائتلاف براي مبارزه با تروريست را در آستانه نشست سوريه شكل دهد اما وزير امور خارجه امريكا در حالي به بيروت تك اشارهاي ميكند كه وزير امور خارجه لبنان پس از نخستين نشست فراگير سوريه در وين در گفتوگو با «اعتماد» گفته بود: «اين ما هستيم كه در منطقه خاورميانه هر روز بيش از ديروز از فعاليتهاي تروريستي آسيب ديدهايم.» اما زخمهاي خاورميانه از بحران امنيتي در سوريه به چشم اروپاييها نيامد تا زماني كه مهاجران از مرزهاي آنها گذشته و جاي امني جستند و درد شرقي، سياستمداران غربي را به مبارزه جدي با داعش فرانخواند مگر تا زماني كه خيابانهاي پاريس آغشته به خون اروپايي شد.
از 11 سپتامبر 2001 تا 13 نوامبر 2015
داعش در پيام خود حمام خوني را كه در پاريس به راه انداخته به تلافي اقدامهاي فرانسه در سوريه و هدف قرار دادن مقرهاي خود مرتبط كرده است و اين در حالي است كه فرانسويها ميگويند از پاييز گذشته در جريان ائتلاف جهاني با داعش در سوريه مبارزه كردهاند. يك سال پيش يعني سه سال پس از روزهايي كه تجهيز هر گروهي كه مقابل بشار اسد، رييسجمهور سوريه بايستد، از خواب شب بر اروپاييها و امريكا واجبتر بود. رسانههاي متفاوت بينالمللي 13 نوامبر 2015 پاريس را با 11 سپتامبر 2001 نيويورك مقايسه كردهاند. به نظر ميرسد موج وحشتآفريني اين حادثه در فرانسه و اروپا بيشباهت به ابعاد حادثه
11 سپتامبر 2001 امريكا نيست و البته سرانجام تصميمگيريهاي سياسي رهبران غرب پس از اين اتفاق هم در همان حجم و ابعاد خواهد بود. امروز فرانسوا اولاند اين اقدام تروريستي در كشور خود را به اقدام جنگي تعبير ميكند و آن روزها هم در واشنگتن جورج بوش، رييسجمهور امريكا از مبارزه جهاني با ترور سخن گفت. بوش به اسم مبارزه با ترور در سال 2001 به افغانستان و سه سال بعد در 2003 به عراق رفت. اروپاييها در آن سالها كم و بيش يا با سياستهاي امريكا در خاورميانه و دخالتهاي نظامي اين كشور همراهي مستقيم كردند يا در برابر اين استراتژيها سكوت اختيار كردند. تعبير خواب اتفاقهاي ديروز پاريس براي منطقه خاورميانه حضور بيشتر نظامي اروپاييها و بازگشت شايد تمام عيار امريكا خواهد بود. فخر دستگاههاي ديپلماسي امريكا و اروپا در 14 سال گذشته از 11 سپتامبر اين بوده است كه ديگر حادثهاي در آن ابعاد در خاك غرب تكرار نشد. 14 سال پس از آن روزهاي سياه نيويورك و عزاداري عملي و نظامي غرب براي قربانيان اين حادثه، اينبار گروههاي تروريستي در قامتي جديد و البته جامهاي بس وحشتناكتر حضور پرهزينه خود در اروپا را با خون به رخ ميكشند. شعار باراك اوباماي دموكرات از روزهاي نخست حضور در كاخ سفيد واگذاري خاورميانه به شرقنشينها بود اما اين واگذاري تنها با عقبنشيني نيروهاي زميني امريكايي و بالا بردن هزينههاي انساني غيرنظامي با توسل به حملات هوايي همراه بود. امريكاييها خلأهاي امنيتي را در منطقه به وجود آورده و سپس پركردن اين خلأ را به گروههاي تروريستي سپردند كه به اسم اسلام، مسلمان ميكشند و براي از اريكه قدرت پايين كشيدن رييسجمهور كشوري تلاش ميكنند كه خود به خاك آن تعلق ندارند. هرچند سياستهاي نظامي امريكا در افغانستان و عراق عملا با تكرار حملات پاريس پس از يك دهه محكوم به شكست بوده است اما به نظر ميرسد كه باز هم راهي براي غرب جز توسل به سلاح نخواهد بود.
چرا قرعه به نام پاريس افتاد؟
پاريس در ميان، كشورهاي اروپايي بيش از سايرين قرباني حملات تروريستي شده است و پيشبيني ميشود كه اينبار ناتو محض خاطر يكي از اعضاي اصلي خود در خاورميانه تمام قد ظاهر شود. گاردين در تازهترين گزارش خود در خصوص چرايي اتفاقهاي مكرر تروريستي در سوريه مينويسد: فرانسه بيش از هر كشور ديگري در اروپا قرباني حملات تروريستي شده است. در ماه آوريل سناي فرانسه اعلام كرده بود كه حداقل 1430 نفر از 3000 جهادي اروپايي كه به سوريه و عراق رفتهاند تا در صف داعش بجنگند، فرانسوي بودهاند. خبرگزاري فرانسه هم در اوايل سال جاري به نقل از سرويسهاي اطلاعاتي فرانسه اعلام كرده بود كه 1579 فرانسوي تحت مراقبت نيروهاي امنيتي قرار دارند كه گمان ميكنند اين جمعيت ارتباطهاي مشكوكي با شبكههاي تروريستي در سوريه دارند. فرانسوا اولاند، رييسجمهور فرانسه در سخنان خود خطاب به هموطنانش گفت كه ما ميدانيم عوامل اين حادثههاي تروريستي از كجا آمدهاند؟ اكنون اصليترين سوال اينجاست كه آيا منظور آقاي رييسجمهور مرداني با شناسنامه فرانسوي هم هست كه به سوريه رفتند و به دست داعش تبديل شدند؟ فرانسه در حال حاضر بيش از 150 فرانسوي با سابقه فعاليتهاي راديكالگونه را در زندانهاي خود جا داده است اما مشكل، افراطيوني نيستند كه در پشت ميلههاي زندان قرار دارند بلكه مشكل اصلي 200 جهادي فرانسوي هستند كه گفته ميشود در شش ماه گذشته از عراق و سوريه به پاريس بازگشتهاند. نتايج يك تحقيق در ابتداي سال جاري ميلادي نشان داد كه تنها عربستان سعودي، تونس، روسيه و اردن بيش از فرانسه، جهادي در اختيار داعش قرار دادهاند.
پاريس خاكستري
صبح 14 نوامبر سنگينترين صبح پاريس در چند دهه گذشته بود. پاريسنشينها در سكوت پشت در مراكز اهداي خون صف كشيده بودند تا به هموطنان نيازمند و آسيبديده در اين حادثه خون برسانند. توييت يكي از شاهدان عيني در پاريس نوشته بود: «پاريس در حال احياي خود است، شهر آرام است و رستورانها باز هستند.» اولاند سه روز عزاي عمومي اعلام كرده است و تدابير شديد امنيتي همچنان ادامه خواهد داشت. پاريس نه امروز كه در روزهاي آتي هم نه به سياهي شب 13 نوامبر خواهد بود و نه به سپيدي يك روز پيش از حادثه. پاريس روزهاي خاكستري بيم و اميد را ميگذراند. فرانسويها تا زماني كه هويت عاملان انتحاري به شكل كامل اعلام نشود از مقابل تلويزيونهاي خود بلند نخواهند شد. پليس ميگويد كه به دليل كشته شدن اين هفت نفر در عمليات انتحاري عملا بدنهاي آنها از ميان رفته و پروسه تعيين هويت به آزمايشهاي پيشرفته نيازمند است. اين نخستينبار است كه عمليات انتحاري در پاريس رخ ميدهد و تجربه نيروهاي امنيتي اين كشور در اين خصوص اندك است. هرچند كه شاهدان عيني ميگويند عاملان انتحاري چهرههاي شرقي داشتهاند اما همگي اتفاق نظر دارند كه آنها زبان فرانسوي را به خوبي و مانند زبان مادري خود صحبت ميكردهاند. براي پاريس 24 ساعت آتي، ساعتهاي سرنوشتسازي خواهد بود. تكههاي پازل اندكاندك در كنار هم قرار ميگيرد تا تصوير واضحتري از آنچه رخداده است شكل بگيرد. نيروهاي امنيتي از احتمال تكرار اين حادثه در پاريس ميگويند و اعتقاد دارند كه هرچه سريعتر بايد با انجام پروسه شناسايي اين افراد، دوستان و خانوادههاي آنها هم شناسايي شوند. يك كارشناس مسائل تروريستي در اين خصوص به پولتيكو ميگويد: نميتوانيم قطعا بگوييم كه اين افراد از سوريه آمده بودند اما تكنيكهاي پيچيدهاي كه براي اين حملات زنجيرهاي به كار بردهاند و سپس شيوه خودكشي انتحاري گوياي اين است كه آنها در منطقه خاورميانه آموزش ديدهاند.
تصور كن دليلي براي كشتن و مردن نيست
عقربههاي ساعت به ظهر روز 14 نوامبر كه ميرسد نوازندهاي فرانسوي در سالن كنسرت باتاكلان قطعه «تصور كن» از جان لنون را اجرا ميكند. مردم يك به يك دستههاي گل را در محلهاي بمبگذاري ميگذارند و چند قدم آنسوتر با نوازنده همراهي ميكنند: تصور كن بهشتي در كار نيست / كار آساني است اگر سعي كني/ و جهنمي آن پايينها وجود ندارد/ بالاي سرمان فقط آسمان است/ و تصور كن همه آدمها/ فقط براي امروز زندگي ميكنند/ تصور كن هيچ كشوري وجود ندارد/ دليلي براي كشتن يا مردن نيست/ تصور كن همه مردم/ در صلح زندگي ميكنند...