لحظه تولد يك حزب
احسان بداغي/ صفي سه نفره وارد سالن مشروطه مجلس ميشود؛ علياكبر ناطق نوري در جلو و علي لاريجاني و كاظم جلالي پشت سر او. اين صفآرايي بيشتر از آنكه شبيه شروع يك همايش باشد، لحظه تولد يك حزب بود؛ لحظهيي كه دقايقي بعد با سخنان ناطق نوري رسميت يافت؛ «احزاب ابزار دموكراسي و آزادي هستند. خط و ربط حرفها مشخص بود؛ خطي سياسي و ربطي تاريخي. ربطاش بهانهيي بود تا خط اصلي مشخص شود. حرف از پژوهش و قانونگذاري در ميان بود و آرايشها و چينشها نشان از تحركي سياسي داشت. يك طرفش تمجيد ناطق نوري از تحزب بود و طرف ديگرش نخستين نهيب علي لاريجاني به دولت در 16 ماه گذشته. بانيان برنامه هم كه همان ياران موافق لاريجاني براي تشكيل حزب بودند؛ كاظم جلالي و جواد جهانگيرزاده. ناطق نوري كه حالا در ضيافت اين ياران موافق از «تحزب» سخن ميگويد، همان چتري است كه اصولگرايان جدا شده از لاريجاني در مجلس به رهبري محمدرضا باهنر ماهها كوشيدند تا سايهاش را بر سر جمع خود گسترده كنند. اما گويا سايه ناطق نوري براي لاريجاني آنقدرها هم سنگين نيست. راهي كه امروز رييس مجلس در پيش گرفته، قبلا هم يك بار امتحان خود را پس داده است. زماني مركز تحقيقات رياستجمهوري در دوره هاشميرفسنجاني، شده بود مركزي براي تجمع اصلاحطلباني كه خرداد 76 را رقم زدند. حالا شايد مركز پژوهشهاي مجلس هم براي لاريجاني و حزب او نقش همان گعده سازماني سالهاي قبل از 76 در نهاد رياستجمهوري را ايفا كند. سايه ناطق نوري براي لاريجاني هم چيزي شبيه سايه هاشميرفسنجاني براي حزب كارگزاران يا سايه حسن روحاني براي حزب اعتدال و توسعه خواهد بود. بيسبب نيست كه فردي با جايگاه ناطق نوري در همايشي با حضور حلقه اول ياران لاريجاني در سخنرانياي به مناسبت بيستمين سال تاسيس مركز پژوهشهاي مجلس مدام از خلأ احزاب در كشور مينالد و بر تحزب تاكيد ميكند، همانطور كه انتقاد آشكار لاريجاني هم از دولتيها نميتواند بيسبب باشد؛ دولتي كه رييساش بعد از ورود به پاستور، اگر يك متحد جدي در حاكميت داشت، آن فرد كسي جز علي لاريجاني نبود.
اين متحد اما در ميانه راه تنها ماند، در ميان جمعي كه قرار بود رايشان را به دولتيها نزديك كند. روزي كه رضا فرجيدانا بركنار شد، لاريجاني و ياران او فقط نظارهگر صحنهيي بودند كه در آن مخالفان دولت نيمي از فراكسيون هوادار رييس مجلس را با خود همراه كردند. بعد از آن هم اين «نظارهگري» ادامه يافت؛ دو وزير پيشنهادي بيهيچ هماهنگي و صحبت قبلي با رييس مجلس معرفي شدند. علي لاريجاني، رييس معتدل مجلس اصولگرا در آغازين ماههاي شروع عصر اعتدالي سياسي در ميانه بازي تنها ماند. اين تنهايي اگر ادامه پيدا كند نه كسي در جبهه اصولگرايي جايي براي او نگه ميدارد نه در ائتلاف اعتداليون. شايعهها كم كم تاييد شد تا عبور لاريجاني و ياران موافقش از اين تنهايي سياسي شروع شود؛ عبور از تنهايي به سمت يك حزب. ليستهاي انتخاباتي كم كم بسته خواهند شد و اين تنها راهي است كه لاريجاني براي ورود به اين ليستها پيشرو دارد. او هنوز هم موتلف دولت روحاني است، اما موتلفي كه ميخواهد به جاي ماندن زير سايه رييسجمهوري، دوشادوش او قرار بگيرد. لاريجاني نيك ميداند كه فعلا اين «آفتاب اعتدال» است كه سپهر سياسي ايران را روشن كرده، از چپ و راست هم، آنها شانس بيشتري براي ماندن دارند كه كمر در كار درخشانتر كردن اين آفتاب بسته باشند. اما وقتي بعد از سخنان ناطقنوري درباره رفتن به سمت تحزب، لب به انتقادهايي از بودجهنويسي دولت ميگشايد، ميخواهد به رهبران «اعتدال» در دولت بگويد كه در اين ميدان «ما نيز هم بد نيستيم». حالا پيش از قبل مشخص شده كه در بطن مركز پژوهشهاي مجلس، جوششي جدي براي برآمدن حزبي جديد جريان دارد تا اعتداليون اصولگرا بتوانند در آن به سياستورزي نتيجهبخشتري بپردازند. همانها كه يا در موعد انتخابات يا بعد از آن نشان دادند كه چقدر از برآمدن دولت يازدهم با اين سر و شكل راضي هستند؛ از ناطق نوري گرفته كه كار را با حضور تمام قد در كنار حسن روحاني شروع كرد تا علي لاريجاني كه بعدا به اين جمع پيوست و حتي شايد علي اكبر ولايتي كه خط و ربط سياسياش در همان دوره رقابت انتخاباتي هم چندان فرقي با روحاني نداشت.
چهرههايي كه ديروز در صف اول همايش نقش پژوهش در قانونگذاري نشسته بودند، ميتوانند تركيبي هماهنگ براي يك حزب به رهبري لاريجاني باشند. همانها كه سالهاست همديگر را در قالب هيات رييسه مجلس يا ديگر نهادهاي پارلماني همراهي ميكنند؛ حسين سبحانينيا، كاظم جلالي، جواد جهانگيرزاده و حتي شايد غلامرضا تاجگردون كه همين چند ماه پيش با حمايت ياران لاريجاني تا نزديكي نشستن بر كرسي نيابت مجلس هم پيش رفت. همه اينها و همه اتفاقاتي كه پشت مراسم ديروز بود، اتفاقات سالگرد تاسيس مركز پژوهشهاي مجلس را به لحظه تولد يك حزب شبيه ميكرد.