چرا قطر با عربستان همراهي نكرد؟
صلاحالدين هرسني٭
اعدام يك روحاني شيعه در عربستان يك بحران تمامعيار ديپلماتيك را ميان دو كشور عربستان و ايران در وقت حاضر ايجاد كرده است. اين بحران ديپلماتيك كه محركش اعدام نمر باقر النمر و متعاقب آن اقدام مقابلهجويانه برخي عناصر خودسر در ايران در حمله به سفارت و كنسولگري عربستان در تهران و مشهد بود، صفبنديهاي منطقهاي ظاهري جديدي عليه ايران به رهبري عربستان را به دنبال داشت، به اين معني شماري از كشورهاي عربي از جمله بحرين، سودان، جيبوتي، امارات و كويت و برخي اعضاي اتحاديه عرب در اين بحران جديد جانب رياض را گرفتند. اما در ميان كشورهاي عربي تنها قطر بود كه به صفبندي منطقهاي عليه ايران به رهبري عربستان نپيوست. شواهد نشان ميدهند كه امتناع قطر در پيوستن به صفبندي جديدالظهور به رويكردهاي اعلامي و اعمالي مقامات دوحه بازميگردد كه از فرداي امضاي توافق هستهاي ايران با گروه 1+5 در ماه جولاي 2015 اتفاق افتاد. به واقع قطر در زمره نخستين كشورهاي عربي بوده است كه با بازنگري در روابط خود فصل جديدي از ديپلماسي را از فرداي توافقات ژنو با ايران آغاز كرد. با توجه به روند تصاعد بحران ميان عربستان و ايران، به نظر ميرسد كه امتناع قطر در صفبنديهاي جديد عليه ايران را بايد در تداوم همان بازنگري و تعريف فصل جديدي از ديپلماسي با ايران دانست. نخستين دليل براي امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي به همسويي قطر با رويكردهاي جديد ايران ارتباط مييابد. شواهد نشان ميدهند قطر براي بهبود روابط ايران با غرب آمادگي داشته و از اين امر تا حد ممكن استقبال كرده است. ضمن آنكه مقامات دوحه با توجه به دستاوردهاي مثبت ژنو ميدانند كه هر گونه سازماندهي دادن برنامههاي خود با ايران را موثرتر از عربستان و ساير كشورهاي اسراييل محور ميدانند. دومين دليل امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي ناشي از استقبالي است كه قطر از توافق هستهاي ايران كرده است. با اين هدف كه اين توافق موجب امنتر شدن منطقه خواهد شد. مقامات دوحه پيوستن به صفبنديهاي جديد را نقض غرضي ميدانند كه از فرداي توافقات ژنو بر آن تاكيد داشتند. مهمترين نشانگان اين رويكرد قطر همين بس كه امير قطر محور سخنراني خود را در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در 28 سپتامبر 2015 اذعان داشت كه روابط دوحه و تهران بر مبناي منافع مشترك و اصل همسايگي خوب، پيوسته در حال تحول و توسعه يافتن است. سومين دليل امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي ناشي از توسعه نقش و نفوذ عربستان در منطقه است. در اين راستا مقامات دوحه بارها و به كرات اعلام كردهاند از توسعه نقش و نفوذ عربستان سعودي در منطقه در پي منازعه ايران و عربستان كه به ويژه در جنگ يمن نگرانند. اين نگراني موجب تنش ميان عربستان و قطر شد و تنشها در روابط عربستان و قطر به ويژه زماني اوج گرفت كه در ماه مارس 2015 عربستان سعودي و ديگر كشورهاي منطقه خليج فارس، سفراي خود را از قطر فراخواندند و اين امر، تاثيري منفي بر نفوذ منطقهاي قطر گذاشت. چهارمين دليل امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي ناشي از وجود همكاري قطر در بعد نظامي و امنيتي با ايران است. به واقع اين همكاري را بايد به معناي گام ديگر قطر در بهبود روابط با ايران دانست. در اين راستا نبايد ترديدي داشت كه توسعه همكاريهاي نظامي و امنيتي قطر با ايران كه نماد يك تغيير كيفي در روابط دو طرف است، سبب ميشود قطر در تنازع استراتژيك ايران و عربستان در اردوي ايران بماند. پنجمين دليل امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي بر خلاف دلايل سياسي گفته شده، دليل اقتصادي دارد. در اين راستا و با توجه به قراين موجود، قطر منافع مشترك اقتصادي مهمي نيز به ويژه در حوزه ميادين گازي با ايران دارد. قطر آگاه است كه برداشته شدن تحريمهاي ايران، مزيتي را كه دوحه تاكنون از آن برخوردار بود از بين ميبرد، زيرا پيش از اين، قطر تنها ميزبان شركتهاي غربي به شمار ميرفت كه اقدام به سرمايهگذاري در حوزه گاز ميكردند. پس از برداشته شدن تحريمها، ايران نيز ميتواند اين نقش را ايفا كند. در اين چارچوب، پروژههاي سرمايهگذاري در ميادين مشترك گازي ايران و قطر انجام خواهد گرفت، انجام اين پروژهها به همكاري و تفاهم دو كشور نيازمند است. بنابراين كشور قطر همكاري با ايران را بر ماندن در اردوي عربستان در صفبندي جديد منطقهاي ترجيح داده است. آخرين دليلي كه در امتناع قطر در پيوستن به صفبنديهاي جديد منطقهاي بايد به آن اشاره كرد، اين است كه قطر نميخواهد بخشي از اردوگاه سعوديها در منازعه فرقهاي موجود در منطقه باشد. اين كشور هماكنون نيز با عربستان سعودي اختلافات مرزي دارد و نميخواهد زير نفوذ و سلطه عربستان قرار گيرد. اين دليلي ديگر براي تلاش قطر جهت متنوع كردن اتحادهاي خود به طور كلي و نزديكتر شدن به ايران پس از بهبود روابط ايران و غرب است. اما فارغ از اين دلايل تجربه نشان داده كه اتحادها در خاورميانه، با تغيير معادلات سياسي ميان قدرتهاي متنازع در منطقه، تحول مييابند و اين تغيير و تحولات، گاه سبب شگفتيهاي شديدي در كشورهاي مورد منازعه ميشود كه به هيچوجه در جايگاهي قرار ندارند كه دست به چنين ابتكاراتي بزنند. ٭ مدرس علوم سياسي و روابط بينالملل