ما صحنه را ترك نميكنيم
علي شكوهي
ميزان ردصلاحيت نامزدهاي اصلاحطلب مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي به حدي است كه اين روزها در محافل سياسي و رسانهاي و شبكههاي اجتماعي اين بحث به صورت جدي در جريان است كه آيا با اين وضعيت، ميتوان راي تاثيرگذاري داد ؟
طبعا بخشي از نيروهاي سياسي كه به اين ردصلاحيتها معترضترند بر اين باورند كه در رقابتي كه نابرابر مينمايد، شركت ما مفيد نيست زيرا برنده اين رقابت را از قبل ميتوان حدس زد اما كساني هم هستند كه معتقدند با وجود ردصلاحيت گسترده نيروهاي اصلاحطلب و نابرابري فضاي رقابت انتخاباتي، بايد در انتخابات شركت كرد و نااميد شدن اساسا شايسته يك نيروي سياسي فعال و داراي پشتوانه مردمي نيست. بنده هم از همين كساني هستم كه معتقدند هرگز نبايد صحنه را ترك كرد.
اول- كساني كه خود را آگاهتر و كارشناستر و دلسوزتر از ديگران ميدانند بايد ميزان مسووليتپذيري آنان هم مضاعف باشد. شايد براي برخي افراد اساسا مهم نباشد كه آينده كشور و انقلاب چه ميشود و در عرصه رقابت سياسي هم در جستوجوي منافع فردي يا باندي خودشان هستند اما افرادي كه تمام زندگي آنان را عشق به كشور و خدمت به مردم آكنده است، نميتوانند به آساني صحنه خدمت را ترك كنند و اگر آنان را از در بيرون كنند دوباره از پنجره داخل خواهند شد. ما طي اين 37 سال افراد زيادي را آزموديم كه مدعاي بزرگ انقلابي بودن و خدمتگزار بودن داشتند اما بهتدريج مشتهاي آنان باز شد و همگان دريافتند كه آنان تشنگان قدرت و ثروتند و نه شيفتگان خدمت به مردم. در مقابل افراد فراواني را هم سراغ داريم كه با وجود همه تنگنظريها و حذفها و طردها، باز در ركاب انقلاب و اعتقادات خود ماندند و از حريم نظام و خدمت به مردم خارج نشدند و تلاش متخصصان تبديل دوست به دشمن، از آنان دشمن نساخت هرچند تحت فشارشان قرار داد و روزگارشان را تلخ كرد.
دوم- ما قبول داريم كه شرايط شركت در انتخابات بايد مطلوب باشد و هم از نظر تكثر نامزدهاي نمايندگي و هم از بعد عدالت تبليغاتي و هم از جهت امانتداري نسبت به راي مردم از سوي مجريان و ناظران، بايد شرايط مناسبي فراهم باشد. ترديد نيست كه در شرايط مطلوب، همه نيروهاي سياسي ميل به مشاركت در انتخابات نشان خواهند داد و به صحنه آوردن مردم سخت نيست زيرا در بستري كه انتخابات رقابتي و مشاركت حداكثري است و مسوولان مجري و ناظر انتخابات هم خود را كاملا مطيع قانون ميدانند، انگيزه مشاركت بالا ميرود ولي در شرايط ناگوار سياسي است كه فهم و درك سياسي نخبگان سنجيده ميشود و تصميم درست و بهنگام از آنان را بايد انتظار داشت. ما هميشه در شرايط انتخاب ميان خوب و بد قرار نداريم و حتي در نقطه صفر گزينش خودمان هم نيستيم و ما ضمن اينكه مجبور به حركت و جلو رفتن هستيم، بايد مسير درست را هم دوباره احيا كنيم. در واقع ما در اكثر مواقع در شرايط انتخاب بين بد و بدتر قرار ميگيريم و در اين وضعيت بايد عقل سياسي خودمان را محك بزنيم و اين همان است كه در روايات شيعه نشانه كمال عقل تعبير شده است.
سوم- اينگونه نيست كه در هيچ شهري نامزدهاي مورد قبول ما در صحنه نباشند و اين با وجود حذف گستردهاي است كه صورت گرفته است. از قبل از ثبتنام هم پيشبيني ميشد كه در اين انتخابات ممكن است ردصلاحيت وسيعي را شاهد باشيم و به همين دليل بسيار بيشتر از تعداد موردنياز، اقدام به ثبتنام كردند تا اگر به شكل ناجوري هم اقدام به ردصلاحيت شود، باز كساني باشند كه از ميان آنان براي نهايي كردن ليستهاي مورد قبول نيروهاي طرفدار دولت عمل شود. ما البته هنوز نميدانيم كه نتيجه شكايات افراد ردصلاحيت شده در شوراي نگهبان چه خواهد شد ولي بايد فرض را بر اين بگذاريم كه ممكن است هيچيك از اين افراد به حق خودشان نرسند و همچنان از دور رقابت انتخاباتي كنار گذاشته شوند و طبعا براي آن شرايط هم بايد فكري شود. بر اين باوريم كه اگر دامنه گزينش خودمان را وسيعتر كنيم، ميتوانيم به جاي معرفي و انتخاب افراد سرشناس اصلاحطلب، از ميان نيروهاي سياسي كمتر شناختهشده اصلاحطلب يا طرفداران جبهه اعتدالگرا و حتي افراد مستقل كساني را كه كارآمد و توانمند هستند، برگزيد و دست به انتخاب بهتر زد. يادمان باشد كه اصلاحطلبي قبل از آنكه به افراد و تشكلها وابسته باشد، يك انديشه جاري در حوزه اجتماعي و سياسي است و در هر شرايطي، زايش خود را خواهد داشت.
چهارم- شخصا معتقدم كه در اين انتخابات – اعم از انتخابات خبرگان و انتخابات مجلس شوراي اسلامي – هدف اصلي بايد اين باشد كه عناصر تندرو كنار گذاشته شوند زيرا اينان در زمينه تفرقه ميان نيروهاي انقلاب سرمايهگذاري كردهاند و با هدف حذف و طرد بسياري از خادمان به مردم و كشور، نقش بسيار منفي ايفا ميكنند. با اين هدف ما مجاز به انتخاب همه نيروهاي سياسي اصلاحطلب، اعتدالگرا، اصولگرايان عاقل و چهرههاي مستقل معتدل هستيم. بر اين اساس، هيچ دليل ندارد كه ما كنار بنشينيم و تماشاگر روندي باشيم كه در غياب مردم، به غلبه افراد و جريانهاي افراطي و تندرو بر اين نهادهاي مهم تصميمسازي و تصميمگيري ميانجامد.