• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3456 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۳ بهمن

براي فاطمه معتمد‌آريا

يكي بود يكي نبود

تينا پاكروان

 

انگار كه «در خواب زمستاني» هستيم و ارزش «شيرين» «خواب ليلا» را نمي‌شناسيم. خواب كسي كه همه از عشق سخن مي‌گفت و فرهنگ دغدغه‌اش بود.
«يك‌بار براي هميشه» به حرمت «مهر مادري» و «همسر» به «هنر پيشه» «مسافران» به عشق بنگريم. به «دختر شيريني‌فروشي» كه براي «جهيزيه رباب»، «اينجا بدون من»، «تحفه‌ها» جمع كرد و در «سفر»ي از «آبادان» تا پيش «گيلانه» زير برف و «بهمن»، «گل پامچال» مرد.
عزاي عمومي حق است براي فراموشي هنر سينما و ارزش هنر و هنرمند در سرزميني چون كاشان كه سال‌ها بهترين بستر فيلمسازي اهل هنر بود. به ويژه در اين زمانه كه «قصه‌ها»ي ايران به جاي خوشش رسيده و «صدسال به اين سال‌ها» نقل و «نبات» دهان مردم اين ملك است. لبخند برلب تا پايان تلخ و سياه‌نمايي بيزاريم. مگر مي‌شود فاطمه معتمد‌آريا را با آن «روسري آبي» سياه ديد.
او عزيز اين ملك بوده و هست همين‌كه با اين جوايز بين‌المللي و جايگاهي كه مي‌تواند در بيرون از اين خاك بسان «گم‌شدگان» داشته باشد، مي‌ماند و در آن «برهوت» بي‌مهري كه به ايشان شد را به دو كلمه حرف حساب و يك سبد «نيلوفر» و «ريحان»دعوت مي‌كنند يعني روح‌شان لطيف است و خودشان قابل ستايش.
شرمم آمد وقتي «يحيي سكوت نكرد» ساكت بمانم در قبال بي‌حرمتي به كسي كه به واقع «ستاره و الماس» است. دلم مي‌خواهد او را با «يك بوس كوچولو» تا جايگاه واقعي هنرمندانه‌اش بدرقه كنم و بگويم من قدرتو را مي‌دانم و همچون من بسيارند...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون