دولت و ضربالمثل ملا
وقتي به طنز يا ضربالمثلهاي خودمان توجه ميكنيم، به نظرمان ميرسد كسي كه ضربالمثل را ساخته است، از قوه خيال كمك گرفته و در نتيجه از واقعيت فراتر رفته و تمثيلي غيرواقعي را در قالب ضربالمثل عرضه ميكند تا خواننده را در برابر موقعيتي خندهآور قرار دهد. نمونهاش فراوان است؛ مثل دوستي خاله خرسه. كه رويدادهاي روزمره به اين شدت از حماقت نيست، هرچند اين تمثيل پيام خود را به بهترين وجه ميرساند ولي باعث تاسف است كه جامعه ما در مواردي به چنان وضعي رسيده كه آن تمثيلهاي غيرواقعي نيز به واقعيت ميپيوندد. حتما شنيدهايد كه ملانصرالدين با پسرش و يك الاغ به سفر رفتند. ابتدا هر دو بر پشت الاغ نشستند. رهگذران گفتند كه چه انسانهاي بيرحمي كه دو نفري بر حيوان زبانبسته سوار شدهاند. ملا پياده شد و پسرش سوار ماند، عدهاي ديگر گفتند كه چه پسر بيادبي كه پدرش پياده ميرود و او سواره است. ملا و پسرش جاي خود را عوض كردند، عدهاي ديگر گفتند چه پدر سنگدلي كه فرزندش پياده ميرود و خودش بر الاغ سوار است. ملا هم پياده شد و هر دو پشت الاغ روان شدند كه عدهاي بر حماقت آنان خنديدند كه الاغ دارند و پياده ميروند.
خلاصه اين است وضعيت كساني كه هر كاري كنيد عيب و ايرادي ميگيرند و مشكل دولت نيز همين شده است. اگر هواپيما بخرد، ميگويند، اينكه اولويت نيست (حالا كي اولويت را تعيين كرده خدا ميداند)، اگر نخرد، ميگويند با اين هواپيماهاي عهد بوق كه نميشود مسافرت رفت، اين هم از بيخاصيتي برجام!. قبلا كمپين نخريدن خودروي داخلي راه ميانداختند، حالا هم كه رييسجمهور و هيات اقتصادي او به فرانسه رفتهاند و قرارداد ايران خودرو با پژو را تصويب كردهاند، يكي از وزراي دولت احمدينژاد چنين اظهار كردند كه: «مساله ديگري كه مردم بايد به آن توجه كنند هدفگذاريهايي است كه دولت در زمينه اشتغال انجام ميدهد و
به نظر ميرسد بهشكلي نيست كه حسابشده درصدد رفع بيكاري باشد، هرچند داشتن هواپيماي نو براي كشور خوب است، اما آيا اولويت امروز ما اين بود كه ما دوباره با شركت پژو قرارداد ببنديم و بازار خود را بهروي اين شركت باز كنيم؟ بنده شنيدهام كارگران اخراج شده اين كشور پس از شنيدن اين مساله جشن گرفتند، اما برخي از كارگران ما عزا گرفتند و مساله ديگر مسكن مهر است كه مردم و افراد بايد به آن در انتخابات و راي دادن توجه كنند.»
اول از همه گوينده محترم تصور باطلي دارد كه گويي فرانسه يا هر كشور ديگري كه با ايران رابطه اقتصادي برقرار ميكند، عاشق چشم و ابروي كشور ما است و در پي بهبود صنعت خودش نيست. براي نمونه حتما در اين مورد بايد كارگران فرانسه بيكار شوند تا اين آقايان بپذيرند كه قرارداد خوب است. چنين نوع قراردادي فقط در دولت سابق بسته ميشد و كلي امكانات و خدمات به كشوري مثل ونزوئلا كه هيچ ربطي به ايران نداشت و جز نفت فصل مشتركي نداشتيم دادند و كار آنان را راه انداختند، بدون اينكه پولي نصيب ما شود و كارخانههاي ما به تحرك درآيد. يا به فلان كشور هديه دادند تا ساختمان مجلس خود را بسازند و اكنون آنان عليه ايران دست به كار شدهاند و هيچ نفعي از آن هديه نصيب ايران نشد. فرانسويها با هيچ كشوري اين طور رابطه برقرار نميكنند. نه تنها فرانسه بلكه هيچ كشور عاقلي چنين نميكند. رابطه اقتصادي يك رابطه برد- برد و دوسويه است. وقتي آنان هواپيما ميفروشند، به معناي بهبود شرايط كارخانههاي آنجاست. وقتي قرارداد پژو را امضا ميكنند، يعني بايد اشتغال و درآمدشان اضافه شود. ما هم بايد همين طور باشيم. اگر هواپيما بخريم ولي بهجايش ضرر دهيم، عمل نابخردانهاي انجام دادهايم.
قرارداد پژو با ايران خودرو نهتنها به كاهش اشتغال در ايران منجر نميشود، بلكه قطعهسازان را فعال ميكند. اين آقاي وزير در دولت سابق، هنگامي كه در آن دولت وزير بودند، چرا يك كلمه درباره واردات كالاها و قطعات كمكيفيت چيني كه صنعت توليد قطعهسازي در ايران را نابود كرد، حرفي نزد و اكنون كه صنعت خودروسازي و قطعهسازي از اين قرارداد استقبال ميكنند، به يكباره فيل ايشان ياد هندوستان افتاده و دلشان براي بيكاري كارگران سوخته است؟ كدام قطعهساز چنين ادعايي را تاييد كرده است كه وي آن را بيان ميكند؟ چرا در كاري كه در صلاحيت و تخصص ما نيست سخن ميگوييم؟ آيا هيچ كس در ميان اصولگرايان نيست كه در امر اقتصاد و صنعت وارد باشد و يك تحليل منصفانه از اين قرارداد بنويسد؟ چرا بايد وزراي غيرمتخصص آنان وارد موضوعاتي شوند كه هيچ آشنايي ندارند و به صورت كلي و غيرمستند سخن بگويند؟
اگر اين آقاي وزير محترم علاقه دارند، ميتوانند به دوره هشت ساله دولت متبوع و مورد علاقه خويش مراجعه كنند كه در طول هشت سال بهطور متوسط هر سال حدود 14 هزار شغل خالص ايجاد شد. در حالي كه در دوره اصلاحات و با پايين بودن درآمدهاي نفتي، بهطور متوسط 500 تا 600 هزار شغل سالانه ايجاد ميشد. اگر آن روند ادامه ميداشت امروز نه تنها بيكار نداشتيم، بلكه نيروي كار هم بايد وارد ميكرديم. ولي هيچگاه صداي ايشان در نيامد؟ سهل است كه همواره تاييد كردند.
به نظر ميرسد كه دوستان اصولگرا بايد قدري منصفتر باشند، اينكه دولت هر كاري كند، ساز مخالف بزنند درست نيست. خوب است نگاهي به ونزوئلا بيندازند و بدانند كه اگر دولت مورد حمايت اين دوستان ادامه داشت وضع ايران بارها و بارها بدتر از ونزوئلا شده بود، خداوند به اين جامعه لطف كرد و اراده مردم نيز شكل گرفت و اجازه نداد كه آن روند بعد از سال 1392 ادامه يابد، و تغييري جدي در امور پديد آمد والا الان تورم بالاي 100درصدي را تجربه ميكرديم و مغازههاي تهران مثل مغازههاي كاراكاس خالي از كالا بود. پس لطفا كمي انصاف به خرج دهيم، يقين بدانيد راه دوري نميرود.