نقش افزايش توليد گاز در خروج غير تورمي از ركود
«بهار گازي» براي اقتصاد
آمنه ناصري / نگاهي گذرا به برنامه دولت براي خروج از ركود و لايحه ارايه شده به مجلس نشان ميدهد بخش انرژي به عنوان يكي از راهبردهاي ويژه دولت براي رونق دادن به اقتصاد درنظر گرفته شده است كه در زير «كسر» اين سياستها، بحث افزايش توليد گاز طبيعي با محوريت پارس جنوبي بهطور ويژهيي «بولد» شده است.
يكي ازتفاوتهاي اصلي ايران با ساير كشورهاي نفتي منطقه و حتي ساير مناطق، برخورداري همزمان از دو نعمت نفت و گاز است درست بر عكس كشورهاي عربستان، عراق، امارات، كويت، ليبي و... كه از منابع گاز و ميادين مستقل گازي محروم بوده و بيشتر توليد گاز آنها مربوط به گازهاي همراه نفت است.
اين در حالي است كه ايران با دارا بودن حدود 17 درصد از ذخاير گازي دنيا دومين كشور دارنده گاز دنياست و اين ظرفيت بالقوه ميتواند جهشي بزرگ در اقتصاد ايران ايجاد كند. بر اساس گفته ركنالدين جوادي، مديرعامل شركت ملي نفت تا سال 96 همه فازهاي پارس جنوبي به بهرهبرداري كامل خواهد رسيد و ظرفيت توليد روزانه گاز ايران به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد يافت.
با تثبيت چنين ظرفيتي نه تنها بحث تزريق گاز به ميادين نفتي با پيوستگي خاصي همراه خواهد بود بلكه در بخش صادرات گاز و توسعه صنايع و واحدهاي توليدي وضعيت كشور به كلي دگرگون خواهد شد.
اين دگرگوني بدون ترديد نقش مهمي در خروج از ركود و ايجاد رونق اقتصادي ايفا ميكند كه دلايل چنين پيش بيني در ادامه ميآيد.
تزريق گاز
در ميان كشورهاي نفتي منطقه، ايران قديميترين ميدانهاي نفتي را داشته و مخازن نفتي آن در نيمه دوم عمر خود قرار دارند. همين موضوع سبب ميشود تا مخازن نفتي كشور با كاهش فشار روبهرو شود كه براي تثبيت توليد فعلي، سالانه حداقل به سه ميليارد دلار سرمايهگذاري نياز است. يكي از مشكلات اصلي صنعت نفت ايران كاهش 200 هزار بشكهيي توليد نفت در يك سال به دليل پيري چاهها و افت فشار مخازن است.
البته اين معضل در تمامي كشورهاي نفتي ديده ميشود و اين كشورها با بهرهگيري از روشهاي ازدياد برداشت در مرحله نخست از كاهش ظرفيت توليد خود جلوگيري كرده و در گام بعدي، ميزان برداشت از مخازن را افزايش ميدهند. برخي كشورها با تزريق آب به مخازن، استفاده از پمپهاي درون چاهي و ساير راهكارهاي تثبيت و ازدياد برداشت سعي در تحقق اهداف خود دارند. به عنوان نمونه عربستان به دليل نوع بافت مخازن خود و همچنين عدم دسترسي به منابع گازي روزانه هشت ميليون بشكه آب به ميادين خود تزريق ميكند اما در ايران به دليل پيچيدگيهاي مخرني و انطباق پذير بودن آنها با گاز، تزريق گاز از اولويت بيشتري برخوردار است.
عراق قصد دارد توليد خودرا به هفت ميليون بشكه در روز برساند كه در صورت تحقق، ايران جايگاه فعلي خود را در ميان توليدكنندگان از دست خواهد داد. از طرفي عربستان با كاهش توليد مواجه شده و آفتاب نفت در صحراي شبه جزيره رو به افول است. ايران ميتواند با بهرهبرداري از فازهاي پارس جنوبي از اين موقعيت استفاده كند و جايگاه خود را ارتقا بخشد. ديگر كشورهاي غير اوپكي نيز با كاهش توليد مواجه هستند لذا استفاده از اين موقعيت مهم ضروري به نظر ميرسد.
براساس اهداف سند چشمانداز 1404، ايران بايد در رده دوم توليدكننده سازمان كشورهاي صادركننده نفت قرار داشته باشد. اگر توليد عربستان را 10 ميليون بشكه در نظر بگيريم و در بدبينانهترين حالت، عراق به هفت ميليون بشكه برسد ايران بايد توليد خود را سال 1404 به هشت ميليون بشكه برساند كه به هيچ عنوان امكانپذير نيست چراكه اگر امكانپذير بود برنامههاي توسعهيي صنعت نفت در دهه گذشته به اهداف خود ميرسيد نه اينكه به جاي افزايش يك ميليون و 380 هزار بشكهيي با سرمايهگذاري 50 ميليارد دلاري، رقم محقق شده كمتر از 300 هزار بشكه شود. اين ناكامي به دليل ضعف اجرا نبود بلكه به علت ساختار پيچيده و خاص مخازن نفتي كشور و برنامهريزي «جزيرهيي» بود. يك پنجم اين حجم سرمايهگذاري اگر در پارس جنوبي و ميدانهاي گازي صورت ميگرفت و گاز آنها جهت تزريق به ميادين نفتي در نظر گرفته ميشد ميزان توليد حداقل در خشكي 800 هزار بشكه افزايش مييافت.
از طرف ديگر تزريق گاز به ميادين نفتي، گاز را در مخازن نفت ذخيره ميكند و امكان بهرهبرداري از آن وجود دارد. در واقع گاز از يك ميدان گازي استخراج شده و به ميدان نفتي تزريق ميشود و با افزايش فشار مخزن در ميدان نفتي هم ذخيره ميشود لذا به مانند مصرف گاز و صادرات گاز، سرمايه ملي دود نشده و صرفه هنگفتي براي كشور به همراه دارد.
البته باز هم تاكيد ميشود تزريق گاز به ميادين نفتي در همه موارد منجر به افزايش توليد نشده و در بيشتر مواقع براي حفظ سطح توليد انجام ميشود. زماني كه درآمد دولت از ميزان تزريق گاز به ميدانهاي نفتي با درآمد دولت از فروش گاز به مصرفكنندگان داخلي و صادرات گاز مقايسه ميشود به راحتي درمييابيم صرفه اقتصادي تزريق بيش از 20 برابر دو محور مصرفي ديگر است. استمرار توليد و حفظ درآمدهاي نفتي كشور بهشدت نيازمند تزريق گاز بوده بهطوري كه اگر اين مهم تا سه سال ديگر انجام نشود بحراني بزرگ دامنگير كشور خواهد شد. از ياد نبريم تزريق گاز برنامهيي موقت و چند ماهه نيست بلكه بايد استمرار داشته باشد بهطوري كه يك روز وقفه در تزريق صدمات جبرانناپذيري را به برخي مخازن و اقتصاد وارد ميكند؛ متاسفانه طي چند سال گذشته سهم تزريق گاز در ماههاي سرد سال قطع شده و به مصرف داخلي و خارجي رسيده است كه نهايت بيتفاوتي مسوولان به سياستهاي كلان كشور را ميرساند.
به عنوان نمونه مخزن اهواز به عنوان بزرگترين و توليديترين مخزن نفتي ايران در كنار ديگر ميادين نفتي در حال كاهش توليد هستند و به صورت چشمگيري به تزريق گاز نياز دارند اما به دليل كمبود گاز به فراموشي سپرده شدهاند.
با جدي گرفتن تزريق گاز ميتوان ضمن بالفعل كردن حداقل 40 ميليارد بشكه نفت بالقوه كشورمان، گاز ذخيره شده را نيز با قيمتهاي به مراتب بالاتري در آينده فروخت و بهاين وسيله، منافع نسلهاي آينده را در اين ثروت خدادادي رعايت كرد و نه اينكه به بهانه ايفا كردن نقشي استراتژيك در منطقه به ارزان فروشي گاز بپردازيم هرچه باشد نفت استراتژيكتر از گاز است.
شركت بيپي چند سال گذشته گزارشي را منتشر ساخت كه در آن آمده بود اگر ايران نتواند سهم خود را از بازار نفت به بيش از پنج درصد افزايش دهد بهطور قطع موقعيت امروزي خود را از دست ميدهد.
صادرات گاز
اين حوزه را ميتوان در زمره استراتژيكترين بخش مصرفي گاز در نظر گرفت. روسيه در اين بخش در رده نخست دنيا قرار دارد بر خلاف ايران كه با دارا بودن 17 درصد از ذخاير گازي جهان و دومين دارنده ذخاير گازي جهان سهم يك درصدي در صادرات گاز دارد و در رتبه 25 قرار گرفته است. متاسفانه بايد اذعان كرد روزگاري بزرگترين توليدكننده و صادركننده گاز دنيا مشتري گاز ايران بود و به ازاي هر متر مكعب گاز به ايران دو سنت پرداخت ميكردند و آن را به قيمتي بيشتر به اروپا ميفروختند اما با سبقت از ايران بازيگر نخست عرصه جهاني گاز شده است.
عبور خطوط لوله گاز روسيه از كشورهاي همسايه و اروپايي باعث شده تا اين كشورها به دليل وابستگي به روسيه، در زمين روسيه بازي كرده و روسها از اين امكان خود بيشترين بهره را بردند. با توجه به مباحث فوق توجه به دو نكته ضروري است:
الف) اروپا و كشورهاي همسايه به دليل انحصار طلبي روسها و تحميل نظرات خود بهشدت در انديشه متنوع كردن تامينكنندگان انرژي خود هستند. با توجه به رويكرد دولت مبني بر توسعه روابط بينالملل و ذخاير گازي، ايران ميتواند براي حضور در اروپا خود را آماده كند چرا كه هم ذخاير خوبي دارد و هم زيرساختهاي لازم.
ب) ايران با دارا بودن 15 همسايه ميتواند گاز خود را به اين كشورها صادر و لذا نقش استراتژيكي مهمي را در منطقه ايفا كند. عراق، عمان، تركيه، كويت، سوريه، پاكستان، افغانستان و امارات را ميتوان در زمره مهمترين مشتريهاي گاز ايران دانست.
پتروشيميها و پالايشگاهها
اهميت استفاده از گاز پارس جنوبي در توليد محصولات پتروشيمي و ميعانات گازي در توليد بنزين مرغوب بر كسي پوشيده نيست. ميعانات گازي به نوعي نفت سبك به شمار ميروند كه ميتوان از آنها بنزين با اكتان بالا توليد كرد لذا طرح راهاندازي پالايشگاه خليج فارس در بندرعباس تصويب شد كه با راهاندازي آن و توليد حداكثري پارس جنوبي نه تنها در توليد بنزين با كيفيت بالا خودكفايي حاصل ميشود بلكه ميتوان بخشي بزرگي از محصولات توليدي را صادر كرد. با اين اقدام به جاي خام فروشي ميتوان زنجيره ارزش افزوده را كامل كرد.
از سوي ديگر از گاز توليدي در پارس جنوبي ميتوان توسعه پتروشيميها استفاده كرد كه با توجه به اهداف سند چشمانداز ضروري است. در سند چشمانداز تاكيد شده است ايران بايد قطب اصلي توليد پتروشيمي در منطقه باشد كه متاسفانه به دليل كمبود خوراك و گاز، بعيد است اين هدف محقق شود مگر آنكه گاز به اندازه كافي به پتروشيميها تزريق شود.
هم اكنون بيش از 60 درصد سهم صادرات غير نفتي مختص به محصولات پتروشيمي است كه نشان از درآمدزايي اين صنعت براي كشور دارد. بهطور قطع با توسعه پارس جنوبي ميتوان در همه عرصهها به توفيقهاي مطلوبي دست يافت.
اين شواهد به خوبي نشان ميدهد كه با افزايش توليد گاز از پارس جنوبي، نه تنها از خروج ميلياردها دلار از كشور خارج ميشود بلكه درآمد سالانه كشور تنها از اين بخش بهطور مستقيم و غيرمستقيم بيش از 100 ميليارد دلار خواهد بود.
اين رقم در شرايطي بايد ديده شود كه بدانيم كشور كرهجنوبي با سرمايهگذاري 270 ميليارد دلاري در اقتصاد و صنعت خود طي 30 سال به اين جايگاه دست پيدا كرده است اما با مديريت صحيح.