بزنگاه
بزرگترين نقص من اين است كه نقايص مادرزادم سال به سال بيشتر ميشود. انگار دردرونم جوجههايي بزرگ ميشوند. جوجهها مرغ ميشوندوتخم ميگذارند وتخمها بدل به جوجههاي ديگري ميشوند كه بعدها تخم ميگذارند. آخر اين هم شد زندگي؟ حيرانم كه چطور با اين همه نواقص كناربيايم. بله، كنار ميآيم. اما درنهايت مساله اين نيست، نه؟
تعقيب گوسفند وحشي- هاروكي موراكامي
فلاشبك
اون چيزي كه قبلا در برابر تو وجود داشت، اون آينده هيجان آور و رمزآلود... الان پشت سر تو قرار گرفته، اونو زندگي كردي، اونو فهميدي و از اون نااميد شدي...
نيويورك؛ جزء به كل- چارلي كافمن