نشست نقد و بررسي نمايشنامه «اسم من ريچل كوري است»
اجرايي از يك نمايشنامه مستند
اعتماد| «اسم من ريچل كوري است» يك نمايشنامه مستند است كه يك ماه و نيم پيش روي صحنه رفته است. روز دوشنبه مجموعه فرهنگي «مكتب تهران» پذيراي مترجم و بازيگر و كارگردان اين نمايشنامه بود تا به نقد و بررسي اين اثر بپردازند. در اين نشست كه با حضور سهراب سليمي كارگردان و بازيگر و مدرس دانشگاه، سعيد عقيقي منتقد و فيلمنامهنويس و اباذر رضانيا ناشر برگزار ميشد، احمد ساعتچيان، كارگردان نمايش «اسم من ريچل كوري است» درباره مشكلاتي كه براي اين اجرا با آن روبهرو بودهاند، گفت: «دو سال درگير اجرا بوديم. اين نمايشنامه مونولوگ است و مقوله مونولوگ براي بسياري از سالنهاي تئاتر گنگ بود و استقبال نميكردند. در نهايت در جشنواره تئاتر مقاومت شركت كرديم و در سالني كه خود جشنواره به ما داد، اجرا رفتيم.» به گفته ساعتچيان اين متن دومين يا سومين متني است كه كارگرداني ميكند و كارگرداني يك كار تكشخصيت سخت بود. ساعتچيان در ادامه گفت: «در اين متن، بيشتر نمايشنامه براساس نامههاي ريچل كوري به مادرش است و بههمين دليل هم فراز و فرودهاي زيادي ندارد.» اين نمايشنامه كار مشترك آلن ريكمن و مارترين واينر است و براساس نامههاي ريچل كوري براي مادرش تنظيم شده است. واينر پيش از اين درباره اين نمايشنامه گفته بود؛ «ما با انجام اين كار ميخواستيم عدالت را براي ريچل كوري برقرار كنيم و به همين دليل هم سختيهاي بسياري را به جان خريديم.» صحنه اجرا در اين نمايشنامه يك اتاق قرمز رنگ است كه اتاق ريچل است و بعد از آن تبديل به يك ديوار ميشود. براي اجراي اين نمايشنامه از يك ويديوپروجكشن هم استفاده شده كه در واقع يكي از ديوارهاي اتاق ريچل است. ساعتچيان، كارگردان اين نمايش درباره دليل وجود ويديو پروجكشن در اجراي اين اثر گفت: «اين نمايشنامه در ژانر تئاتر مستند است و در نمايش مستند بايد سند ارايه داد. به همين دليل هر نكتهاي كه در متن گفته ميشود در پروجكشن پخش ميشد و اين مساله تاثير خوبي روي تماشاگران گذاشت». او معتقد است جاي اين كار در تئاتر ما خالي است. ساعتچيان بر اين باور است كه اين كار برايش به دليل نبود نمونه قبلي از تئاتر مستند در ايران، آزمون و خطا بود، چرا كه نمونهاي وجود نداشت تا كار با آن مقايسه شود. در ادامه اين برنامه، رضا سرور، منتقد، مترجم و نمايشنامهنويس درباره اجراي اين نمايشنامه گفت: «اجراي نمايشنامهاي درباره فلسطين با موج تبليغاتي كه در ايران درباره اين مساله وجود دارد سختيهاي خودش را دارد. به گفته او در اين نمايشنامه استعاره متن از تلاش ريچل براي يافتن خانهاي امن آغاز ميشود. سرور معتقد است ريچل با جستوجوي خانه به عمق بحران فلسطين ميرود. او در ادامه درباره داستان اين نمايشنامه گفت؛ «در اين نمايشنامه دختري خانه خويش را وا مينهد تا جلوي تخريب خانههايي را بگيرد كه توسط كساني تخريب ميشود كه پيش از آن خانهاي نداشتهاند.» پس از رضا سرور، نوبت به فرانك حيدريان رسيد تا به عنوان بازيگر و مترجم اين نمايشنامه صحبت كند. او در ابتداي صحبتش تاكيد كرد كه دليل ترجمه اين نمايشنامه، اجراي آن بوده است. به گفته حيدريان، زبان و گويش اين نمايشنامه پر از استعاره است. او معتقد است اين مساله تنها خاص نمايشنامه «اسم من ريچل كوري است»، نيست و بيشتر نمايشنامههاي امريكايي پر از استعاره است. به گفته او به همين دليل هم در زمان ترجمه، اين استعارهها سختيهاي بسياري را به مترجم تحميل ميكند. حيدريان در توضيح اين سختيها گفت: «براي ترجمه نياز به سرچ اينترنتي بسياري بود تا مكانها شناخته شوند و منظور استفاده از آن مكانها توسط نويسندگان اثردرك شود.» او در ترجمه سعي كرده اين نمايشنامه را به صورت محاورهاي در بياورد و كلماتي كه ريچل استفاده ميكند معادل گزيني شود تا در نهايت با مخاطب ايراني ارتباط برقرار كند. در اين نمايشنامه ريچل دختري است كه براي دفاع از مردم فلسطين به آن سرزمين سفر ميكند. به گفته حيدريان تغيير ريچل از زماني رخ ميدهد كه به روسيه سفر ميكند و پس از آن به دفاع از مردم فلسطين ميپردازد. مترجم و بازيگر نمايش «اسم من ريچل كوري است» درباره واكنش تماشاگران به اين نمايش گفت: «در زمان اجراي نمايشنامه اين نكته قابل توجه بود كه واكنش تماشاگراني غيرايراني با مخاطبان ايراني كار متفاوت بود. تماشاگران خارجي بسيار تحت تاثير و معتقد بودند بايد اين نمايش در خارج از ايران اجرا شود تا مردم با مساله فلسطين مواجه شوند». او معتقد است مردم ايران از مسائل فلسطين اشباع شده و به همين دليل هم به راحتي از كنار اين مسائل ميگذرند. حيدريان شخصيت ريچل را به خودش نزديك دانسته و در اين باره گفت: «شخصيت ريچل كوري بسيار شبيه من است و به همين دليل هم ترجمه و اجراي اين كار براي من با همزادپنداري همراه بود.»