امسال كتاب هم عيدي بدهيم
اسدالله امرايي
«امسال عيدي كتاب بدهيم» شعار خيلي خوبي است. خب بعضيها عادت داشتند چيزهاي ديگرعيدي بگيرند، ايرادي ندارد بگيرند و بدهند. من فكر ميكنم اين شعار منافاتي با عيديهاي ديگر ندارد. بحث بيشتر بر سر انتخاب بين كتاب و سررسيد بوده و نه محروم كردن بچهها يا بزرگترها از عيديهاي ديگر. هيچ كاري در حوزه كتاب و ترويج كتابخواني جواب نميدهد، مگر اينكه فرهنگ كتابخواني و تجهيز كتابخانهها را در مدارس و محلات رواج دهيم. در كشور ما فرهنگ كتابخواني هست اما ضعف دارد. ضعفهاي آن هم كم نيست. كتابخواني امر بسيار مهمي است. كتابخواني عادت جوامع شهري است كه در اوقات فراغت شكل ميگيرد. بايد كودكان را از كودكي به مطالعه عادت دهيم تا در بزرگسالي به كتابخواني عادت كنند. در چنين فضايي كتابدادن به كسي كه آن را ميخواند، ارزش پيدا ميكند. هديهدادن را بايد در مدرسهها نهادينه كنيم. اين روزها گلايههاي فراواني ميشنويم از اينكه كسي كتاب نميخواند يا اينكه شمارگان كتاب كم شده و الي آخر، حتي عدهاي از مرگ مخاطب دم ميزنند كه به نظر من بخشي از اين گلايهها فضاسازي و سياهنمايي است. صنعت نشر بنگاهي اقتصادي است و اگر اين بيرونقي واقعي است چرا شاهد چاپ عناوين متعدد و گاه چاپهاي متعدد يك عنوان در انتشارات مختلف هستيم، اين بخش آخر صحبت من به بخش ترجمه مربوط است. و نيچه گريه كرد اثر اروين يالوم با ترجمه مهشيد ميرمعزي در نشر ني و با ترجمه سپيده حبيب با عنوان وقتي نيچه گريست نزديك به سي و پنج بار تجديد چاپ شدهاند، كتاب كافه پيانو فرهاد جعفري با همه حواشي كه برايش به وجود آمد حدود چهل و پنج بار تجديد چاپ شده. از صنعت چاپ قاچاق كتاب حرف نميزنم كه همه كتابهاي مجاز و غيرمجاز را از پوزيسيون گرفته تا اپوزيسيون دربرميگيرد و در چاپخانههاي زيرزميني منتشر ميشود و در كف خيابان به فروش ميرسد. از كتابهاي خاص هم نميگويم كه به سفارش نهادهاي وابسته به قدرت منتشر ميشود. صحبت از كتابهايي است كه بدون پشتيبانيهاي سفارشي بازار دارد. رمان كوري ژوزه ساراماگو كه مينو مشيري و من و مهدي غبرايي ترجمه كردهايم و به ترتيب نشر علم و مرواريد و نشر مركز منتشر كردهاند حدود پنجاه بار در تيراژهاي پنجهزار و چهار وهزار و سه هزار و دو هزار بسته به كشش بازار تجديد چاپ شده. ترجمههاي ديگري هم از اين رمان در بازار است. آثار احمد شاملو، غلامحسين ساعدي، هوشنگ گلشيري، فريدون مشيري، سيدعلي صالحي و ترجمههاي محمد قاضي، مهدي غبرايي و از جوانترها پيمان خاكسار و شهريار وقفيپور به چاپهاي مكرر رسيده و ميرسد. البته اين فهرست بلندبالاست و نميخواهم با تطويل كلام مصدع خوانندگان شوم. بنابر اين به جاي اينكه بگويم ما مردم كتاب خوان نيستيم يا اينكه ايرانيها كتاب نميخوانند و نالههايي از اين دست، ترجيح ميدهم بگويم ما ايرانيها در مجموع و به طور ميانگين كم كتاب ميخوانيم و اما كتاب خوب گير بياريم ميخوانيم. بسته پيشنهادي من براي كتابهاي عيد: « ني سحرآميز بهوميل هرابال با ترجمه پرويز دوايي نشر آگاه، راههاي برگشتن به خانه اثر آلهخاندرو سامبرا ترجمه ونداد جليلي، نشر چشمه، 2666 نوشته روبرتو بولانيو ترجمه محمد جوادي، انتشارات كتابسراي تنديس ،جز از كل استيو تولز ترجمه پيمان خاكسار، نشر چشمه، بخور و نميرپل آستر ترجمه مهسا ملكمرزبان، نشر افق،درك يك پايان جوليان بارنز ترجمه حسن كامشاد، انتشارات نشرنو،جنگل بزرگ داستانهاي ويليام فاكنر ترجمه احمد اخوت، نشر افق، صد سال تنهايي گابريل گارسيا ماركز ترجمه كاوه ميرعباسي، انتشارات كتابسراي نيك، چقدر خوبيم ما مجموعه داستانهاي طنز ابراهيم رها، مرفي نوشته ساموئل بكت ترجمه سهيل سمي، نشر ققنوس»