سعيد فيروزآبادي
مترجم
در اين سالها تعداد مترجمان آلماني در ايران زياد شده است. نسل اول مترجمان آلماني قديميتر بوده و كساني بودند كه به خارج رفته بودند و وقتي برگشتند از زبان آلماني آثاري را به فارسي ترجمه كردند. نسل دوم مترجمان اساتيد دانشگاه بودند اما امروز نسل سومي مترجمان آلماني هم پا به ميدان گذاشتهاند كه فارغالتحصيلان زبان آلماني هستند؛ از اين روز تعداد مترجمان اين زبان در ايران گسترده شده است.
اينكه آثار آلماني نسبت به فارسي بيشتر ترجمه ميشود به خاطر اين است كه در سالهاي اخير نگاه متفاوتي به ادبيات آلماني شده كه براي نسل معاصر جذابيت داشته است اما نبايد همت شخصي افراد پشت اين ماجرا را هم ناديده بگيريم. مترجمان فردي عمل ميكنند و كمتر جايي از آنها براي ترجمه دعوت ميكند. علاوه بر تعداد زياد مترجمان آلماني كه آثار را به فارسي ترجمه ميكنند، بازار كتاب هم پاسخگو اين آثار است چرا كه در گذشتههاي دور اغلب فقط از انگليسي و فرانسه ترجمه ميشد.
اما يك سوال در اين ميان هميشه مطرح است كه چرا از ادبيات امروز ما در آن طرف خبري نيست. به نظرم هست ولي كم است؛ مثلا كارهاي محمود دولتآبادي ترجمه ميشود، ولي بازهم موجي است و سامان ندارد. از سوي ديگر بايد حرفي بزنند كه آنطرف جذابيت داشته باشد. با اين وجود ادبيات كلاسيك ما آن طرف همچنان محبوب است؛ همچنان خيام و حافظ و مثنوي ترجمه ميشوند. اما بايد پذيرفت كه نگاه آلماني كلاسيك است. اگر سينماي ما آن قدر پيشرفت ميكند و حرفي ميزند كه به دل آن طرفيها مينشيند بايد پرسيد آيا رمانهاي ما آنقدر جذابيت دارند؟