2015، سالي اميدواركننده براي ايران و نااميدكننده براي خاورميانه
محمدعلي سبحاني
اگر بخواهيم سال 2015 را در نخستين روز سال ميلادي پيشبيني كنيم، محور مهمترين مباحثي كه با آن مواجه هستيم خاورميانه است. با توجه به اينكه در سال پيش رو از سويي امريكاييها وارد رقابتهاي انتخاباتي ميشوند و از سوي ديگر قطعنامه شوراي امنيت جهت تعيين ضربالاجل براي بازگشت اسراييل به مرزهاي سال 1967 تصويب نشده است و همچنين با در نظر گرفتن اهميت يافتن بيشتر غزه به دليل تحولاتي كه در منطقه رخ داده ميتوان گفت كه مناقشه خاورميانه در موضوع فلسطين و اسراييل با وضعيت بهتري روبهرو نخواهد شد. تصور نميكنم كه سال آينده تصوير بهتري در گفتوگوهاي صلح ميان دو طرف ايجاد شود و وضعيت فلسطينيها بهتر شود. در خصوص مسائل سوريه و عراق هم در سال گذشته با فضاي متفاوتي مواجه شديم. گستردگي حضور داعش در اين دو كشور به نقطه بحرانياي رسيد. به گونهيي كه داعش توانست تقريبا يك سوم سوريه و عراق را به شكلي در اختيار خود بگيرد و دولتي خارج از مرزهاي شناخته شده ساكس پيكو ايجاد كند. حضور داعش در اين دو كشور موجب شد كه هم جنبه افراطگرايي تحت لواي اسلام و هم ايجاد يك حكومت قرون وسطايي در قرن بيستويكم مورد توجه قرار گيرد و طبيعتا موجب نگراني در كل منطقه و كل جهان شود. با پيروزيهاي داعش در زماني خيلي كوتاه در خود عراق هم نگراني زيادي ايجاد شد بهطوري كه مالكي از قدرت كنار رفت و حيدر عبادي جانشين وي شد تا بتواند وحدت سياسي را به اين كشور بازگرداند. عمليات داعش باعث شد كه تركيه و ايران هم احساس نگراني كنند و حتي عربستان كه احتمال قريب به يقين يكي از مشوقهاي اين گروهها در داخل عراق و سوريه بود از ديدن رفتارهاي داعش كه خود را دولت اسلامي ناميد، نسبت به اين گروه تروريستي ابراز نگراني كند. اما يك موضوع در خصوص داعش وجود دارد كه كمتر به آن توجه شده است.
هرچند كه تروريستهاي داعش يك دولت خودخوانده هستند، اما به هر حال مرزها را در هم شكستهاند و مدت قابلتوجهي است كه مرزهاي خود را تشكيل دادهاند و به راحتي هم تمامي آن مرزها قابل برگشت نيست. داعش توانست با استفاده از خلاءهايي كه در سوريه و عراق وجود داشت حكومت خود را تشكيل دهد. ما همواره در چارچوب مرزهاي كشورهاي مختلف شاهد گروههاي مختلف با دولتهاي گوناگون و با سبكهاي متفاوت بوديم، اما داعش توانسته حكومتي فرامرزي را ايجاد كند كه ادعا ميكنند در پي احياي خلافت هستند و حتي ميخواهند به عربستان نيز حمله كنند. اين موضوع هرچند غيرقابلقبول اما واقعي است. اختلاف ميان قطبهاي منطقهيي از جمله ايران، تركيه و عربستان باعث دامن زدن بيشتر به اين مساله هم شده است و شرايط چندان اميدواركننده نيست كه بتوان پيشبيني حل آن را كرد، اما اگر ايران، عربستان و تركيه به درك مشتركي دست يابند شايد بتوان به حل اين مناقشه منطقهيي اميدوار شد. با شرايط كنوني به نظر من در سال آينده ممكن است حضور داعش در سطح عراق كاهش يابد اما بعيد ميدانم در پايان سال 2015 و هنگامي كه سال 2016 را مورد بررسي قرار ميدهيم، مشكلي به نام داعش كاملا در اين منطقه حل شده باشد.
در زمينه مذاكرات هستهيي ايران با كشورهاي 1+5 نيز ميتوان گفت كه دولت ايران در سال 2014 تلاشش را بر دو موضوع اقتصادي و هستهيي متمركز و در نگاهي كلي چشمانداز اميدواركنندهيي را ترسيم كرد. اگر مناقشه هستهيي به يك نقطه توافق جامع نهايي و مناسب ميرسيد، در مشكلات اقتصادي داخلي هم آثار بهجامانده از دولت نهم و دهم حل ميشد. اما اكنون در آخرين روز 2014 شاهد آن هستيم كه گفتوگوها به نتيجه نهايي نرسيده و مشكلات اقتصادي با كاهش قيمت نفت و عدم رفع تحريمها پا برجا مانده است. من تصور ميكنم با توجه به وعدههاي انتخاباتي، آقاي روحاني بهتر است موضوعهاي داخلي، اقتصاد و هستهيي را بهطور موازي و به شكل اولويتهاي سهگانه دنبال كند. به اين ترتيب با شانس بيشتري هم براي موفقيت روبهرو است. با اين پيگيري سهگانه ميتوان سال 2015 را سالي اميدواركننده در حل مسائل مهم از جمله مناقشه هستهيي براي ايران دانست.