• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3530 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت

رخي با ادبيات و نيم رخي با سينما

يادداشتي بر نيم رخ‌هاي ايرج كريمي

رضيه انصاري

نويسنده

بيش از شش‌ماه از رفتن ايرج كريمي مي‌گذرد. آخرين اثرش، نيم رخ‌ها، فيلمي است درباره عشق و زندگي يا بهتر بگوييم عشق و مرگ؛ مرگي به بهانه حضور يك سرطان، در بدن شاعري كه دارد به زودي و براي هميشه از كنار همسر و مادر و باقي نزديكان مي‌گذرد. نيم‌رخ‌ها به عبارتي، شاعرانه‌اي تصويري است كه مي‌تواند وصف‌الحال خود فيلمساز باشد، مردي مجاور با مرگ و در جدال جسماني و روحاني با واقعيت و با ديگر نزديكانش.
رويدادگاه داستان، خانه‌اي بزرگ اما خالي، سرد و بي‌روح است با رنگ‌ها و عناصري انتزاعي كه از برهوت زندگي مي‌گويد و از تنهايي و روابطي رو به پايان. زمان به نماد ساعت در اين خانه جايي ندارد. شاعر در بستر سردش كز كرده و به مُسكن روياهاش پناه برده. در چنين فضايي تلخ و مرگ‌انديش، همسر و متعاقبش مادر به حسادت يا رقابت با همسر، در دوست داشتن مرد از هم پيشي مي‌گيرند، براي مرد كتاب مي‌خوانند، شعر مي‌خوانند، خواب‌هاي تلخ مي‌بينند يا تولدي كابوس وار را در واپسين روزهاي عمرش جشن مي‌گيرند. در اين ماجرا رنگ سرخ، تند و زننده است، اسباب بازي‌هاي كودكي روانه سطل زباله مي‌شوند و آدم‌هايي كه از خاطره‌ها بيرون مي‌آيند و بر بالين محتضر حاضر مي‌شوند، ديگر هيچ حس خوشايندي را مثل ديروز در او بر نمي‌انگيزند. پاره شعرهايي عاشقانه و فلسفي بر نشانه‌هايي ديداري مي‌نشينند و حقيقت ذهن مرد بيمار را كه از واقعيتِ عيان فاصله دارد، نمايان مي‌كنند. مفهوم‌ها دوپهلو و ديالوگ‌ها شاعرانه است. درد مانند آرشه‌اي كه بر ويولن كشيده مي‌شود جانفرساست، اما مي‌آيد و مي‌رود. گلدان‌هاي گلخانه خشكيده و بي‌برند و اساسا قلب باغچه زير آفتاب ورم كرده است. ميان پرده‌هايي از دو نوازنده اين پاره‌هاي تصوير را به هم بخيه مي‌زنند و در پايان، خود بخشي از داستان مي‌شوند. در نيم رخ‌ها با همه سادگي و حضور كمينه گرايي و انتزاع در آرايش صحنه و نورپردازي، ملالي از محدوديت ميزانسن در كار نيست. رنگ‌ها و سردي‌ها و عرياني‌ها همه در خدمت معنا و مفهوم‌اند. مخاطب بي‌واسطه با درونيات و دل مشغولي‌ها و بيم و اميدهاي يك عاشق بيمار رابطه برقرار مي‌كند، پا به كابوس‌ها و روياها مي‌گذارد و از آن جايي كه ادبيات به خوبي در چارچوب تصوير نشسته است، خوردن شعر در قالب برشي هندوانه را نيز باور مي‌كند و همراه با خواهر مهران، تخم هندوانه‌ها را با صبوري و مهر از صورتش پاك مي‌كند. تعداد عناوين فيلمنامه‌ها و كتاب‌هاي تاليفي و ترجمه شده ايرج كريمي در حوزه سينما و سينماگران، بر عدد آثار سينمايي‌اش اعم از فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني و ويديويي مي‌چربد. در كتاب ادبيات از چشم سينما، ايرج كريمي طي مقالاتي به نقد و بررسي چند رمان و داستان بلند از ادبيات معاصر ايران و جهان و نيز ادبيات كلاسيك مي‌پردازد و در چند مبحث مفصل، مواردي را مطرح مي‌كند كه از تاثير بسزاي ادبيات بر سينما و بعضا سينما بر ادبيات مي‌گويد. شايد بتوان او را شاعري سينماگر ناميد كه از قضاي روزگار پيشه مهندسي مكانيك را رها كرد و به شعر و ادبيات و فيلمسازي روي آورد لكن به اكران آخرين اثرش نرسيد و از لذت نشستن كنار تماشاگر فيلمش محروم ماند. او سال‌ها از بيماري سرطان خون و مغز استخوان رنج مي‌برد و با مرگ همنشين بود و آن طور كه نزديكانش گواهي مي‌دهند چنين نزديكي با مرگ، چشم دلش را بر بسياري از نكته‌ها گشوده بود. با آنكه درگذشتش ناغافل و غيرمنتظره نبود، اندوه عميق و افسوس بسياري را با خود داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون