دلنوشته محمدعلي سجادي به ايرج كريمي
ايرج عزيز! خودت ميداني كه ما ملت فراموشكاري هستيم. در قبرستان بر سر و كول هم ميكوبيم و كلي به هم دلداري و دلگرمي ميدهيم همين كه پا به خيابان ميگذاريم يادمان ميرود و زندگي چنان ما را ميبلعد كه فراموشي اجدادي بر ما حايل ميشود؟! ايرج عزيز تو كار خودت را كردي و تقلايت را به رخ كشيدي و بيهوده نبود زندگيات، اگرچه فرصت نكردي تا تمامِ رخ ات را نشانمان دهي همين نيمرخات ما را بس دوست من!