سياستي شبيه فوتبال ايراني
ضمن اينكه قضاوتها در هر چهار بازي به نسبت مشكلآفرين بود، ولي هيچكدام از مربيان اين مساله را عمده نكردند، و بعضي كه اصلا به آن نپرداختند، و از همه مهمتر اينكه هيچكدام اشتباهات را نتيجه سوگيري نهاد داوري ندانستند؛ و در پايان هم به تيم مقابل خود تبريك گفتند. جالبتر اينكه در مواردي كه گلهاي آنان پذيرفته نشد يا پنالتيهايي گرفته شد كه محل تامل بود، نه مربيان آنان فحش و فحشكاري كردند و نه بازيكنان و بازي به مدت يك دقيقه نيز متوقف نشد؛ و در نهايت هم مربيان مسووليتپذيري نشان دادند و مسووليت شكست را برعهده گرفتند.
ولي وقتي به فوتبال خودمان نگاه ميكنيم، ظاهرا هيچ عاملي جز داوري نقش مهمي در نتيجه بازي ندارد. البته نميخواهيم بگوييم كه داوريها بدون اشكال يا بدون سوگيري هستند، ولي در هر شرايطي اين مساله مطرح ميشود و هميشه هم به وفور و در اولويت اول دلايل شكست عنوان ميشود. نكته مهم اينكه برخي مربيان هم كه به عنوان افراد با دانش و اخلاق شناخته ميشوند، وقتي مدتي در مقام مربيگري يك تيم ميمانند، مثل ديگران ميشوند و حتي چند گام از آنان بيشتر برميدارند. جالب اينكه وقتي داوري را هم كنار بگذارند، حتي رنگ پيراهن تيم يا خاموش شدن برق و. . . را عامل باخت خود ميدانند.
در اين فوتبال اگر كسي فوت كند، همهچيز مكتوم ميماند، كسي حاضر نميشود اصل شفافيت را در مورد ورزشكاران رعايت كند. دليلش روشن است، چون همه از شفافيت در عذاب و نگران هستند. مديران بيش از ديگران از اين شفافيت ميترسند و فساد و ناكارآمدي خود را پشت حريم خصوصي بازيكن پنهان ميكنند. ورزشكاران و فوتباليستهاي ما از نوعي رانت اجتماعي و قانوني بهرهمند هستند. اگر در بيمارستان نگهبان را بزنند، سروته قضيه را به هم ميآورند و اجازه نميدهند كه او دچار مشكل شود. اگر در هواپيما، به احمقانهترين شكل مردم را بترسانند كه هواپيما در حال سقوط است با يك خنده موضوع را كنار ميگذارند، معمولا جريمه رانندگي نميشوند، و اگر هم بشوند كسي مطلع نميشود. اگر كارهاي خلاف كنند، به جاي آنكه به خودشان تذكر دهند يا برخورد قانوني كنند، به وزير ورزش تذكر ميدهند. برخيها راننده و هر كي دم دستشان باشد را چپ و راست ميكنند و دريغ از يك برخورد و به عوض آن انواع رانتها را ميگيرند گويي ارث آبا و اجدادي خود را از مردم ميخواهند. ولي در اروپا چنين نيست. كوچكترين تعرض و تخلف آنان با شديدترين مجازات مواجه ميشود. فوري از تيم اخراج ميشوند. كارهايشان زير ذرهبين است. در زمين فوتبال در برخورد با داور احتياط ميكنند. اگر متهم به خلاف شوند، حتي اگر بهترين بازيكن باشند، از تيم ملي خط ميخورند. ولي اينجا متقلبان در جعل پايان خدمت سربازي را شفاعت ميكنيم تا در تيم ملي بازي كنند.
وقتي به سياست در ايران نگاه ميكنيم، اوضاع كمابيش مثل فوتبالمان است. با 70 درصد تفاوت راي در تهران شكست ميخوريم آن را ناچيز ميدانيم! شكست را تقصير دخالت دولت مياندازيم، بدون اينكه حتي يك نمونه و مصداق و مدارك ارايه كنيم. همه ميگويند باختهايم، حتي دوستانمان همچنين برداشتي دارند، باز هم به آمار و ارقام استناد ميكنيم كه هنوز برندهايم!! برخي هر كاري بخواهند ميكنند و كسي كاري به كارشان ندارد، ولي خدا نكند ديگران مرتكب كوچكترين خلافي شوند، يك بام و دو هوا قاعده رفتاري و تحليلي در اينجاست.