وزارت علوم نااميدمان نكند
رضا منصوري
استاد دانشگاه
در سه سالي كه از دولت يازدهم گذشته، صرف نظر از تمامي اتفاقاتي كه درباره تعيين وزير علوم پيش آمد به نظرم مهمترين اتفاقي كه در دانشگاه افتاد اين بوده است كه آن تنشي كه ميان مديريت دانشگاهها با ساير بخشهاي آن اعم از كارمند و دانشجو و هيات علمي وجود داشت، از ميان رفته و حالا دانشگاه به يك آرامش نسبي دست پيدا كرده است.
مديريت و اركان دانشگاه در كنار هم مشغول همفكري هستند، نقشه راه آينده دانشگاه را مد نظر قرار ميدهند و برنامهريزي ميكنند كه اين نشانه بسيار خوبي است و نشان ميدهد فضاي معقولتري حاكم شده است، اين آغاز ديدگاه تحولي است. در اينجا، منظو آنچه وزير علوم با عنوان «دانشگاه نسل سوم» از آن ياد ميكند نيست، منظور اين است كه دانشگاهها در حال تفكر هستند و اين اتفاق خوبي است.
اما از سوي ديگر مشكلاتي وجود دارد كه با وجود تمام انتظارات ما از دولت تدبير و اميد هنوز حل نشده است. گذشته از بحث بودجه كه يك مساله هميشگي است، بايد از دو موضوع خيلي مهم نام برد: مساله جذب هيات علمي و مساله جذب دانشجوي دكترا. در موضوع جذب هيات علمي و نيرو براي دانشگاه، روال كار تقريبا هماني است كه در دولت نهم و دهم وجود داشت.
در مورد جذب دانشجوي دكترا هم هنوز تكليف مشخص نيست و ما نميدانيم كه چرا و چگونه دانشجوي دكترا جذب ميكنيم، حل اين دو مساله انتظاري بود كه از دولت تدبير و اميد داشتيم و همچنان اتفاق خاصي در اين حوزه نيفتاده است.
در يك سال باقيمانده و با روي كار آمدن مجلس تازه، اين دو موضوع از نظر من بايد مهمترين حوزههاي تمركز وزارت علوم باشند. در مجلس گذشته اختلاف و اصطكاك شديدي ميان كميسيون آموزش و تحقيقات و وزارت علوم وجود داشت؛ اختلافي كه بسيار زمانبر و هزينهبر بود و حالا اين فرصت پيش ميآيد كه وزارت علوم با فضايي كه پس از آغاز به كار مجلس دهم به وجود ميآيد بتواند همراه مجلس روش معقولتري را پيش بگيرد. تمركز بر مساله گزينش استاد و دانشجو از آن رو اهميت دارد كه در دولت گذشته و حتي دولت يازدهم روند فرار مغزها بسيار تشديد شد.
در اين سالها دانشجويان نخبه و حتي خيلي از دانشجوهاي بالاتر از متوسط براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفتند و تجربه نشان داده است كه نميتوان به بازگشت آنها خيلي اميدوار بود. گذشته از دلايل سياسي يا اقتصادي كه تصميم جوانان را براي برنگشتن به كشورشان تحت تاثير قرار ميدهد، وضعيت دانشگاه هم روي نااميدي بخش قابل توجهي از آنان تاثير دارد.
دانشجوياني كه از ايران ميروند هيچ چشماندازي براي بازگشت به ايران و جذب در مجموعههاي زيرنظر وزارت علوم از دانشگاه گرفته تا پژوهشگاه و... ندارند.
شرايط جذب آنقدر پيچيده است كه چه در خصوص جذب هيات علمي و چه در خصوص دانشجويان دكترا بيشتر كساني جذب ميشوند كه متظاهر به تاييد قواعد مورد نظر هياتهاي جذب هستند، اين نوع جذب در دانشگاهها خطرناك است چون هر فردي كه وارد اين سيستم ميشود حداقل تا 30 سال آينده در دانشگاه ماندگار است و ما چندين نسل را از رشد و شكوفايي محروم ميكنيم. البته تغييرات در جذب دانشجويان دكترا آغاز شده و در قالب آييننامهها اختياراتي به دانشگاهها تفويض شده اما در مرحله اجرا چندان روشن نيست كه نتيجه چه خواهد بود و بايد چند ماه ديگر ثمره آن را ديد اما از همين حالا ميتوان گفت كه بخشي از بهترين دانشجويان كارشناسي ارشد خروج از كشور را ترجيح ميدهند و اصلا به عنوان گزينه براي جذب در دوره دكترا معرفي نخواهند شد.
اميدوارم كه در مجلس آينده افرادي دلسوزتر و با توانايي فكري و تجربي وارد كميسيون آموزش و تحقيقات شوند و دولت هم از اين فرصت استفاده كند، اميدوارم كه دولت تدبير و اميد و وزارت علوم ما را نااميد نكنند.