آغازي بر افزايش فشار برعربستان
علياكبر اسدي
پژوهشگر مسائل خليجفارس
تلاشهاي اين روزهاي عربستان براي نقشآفريني در منطقه و تحت تاثير قرار دادن تحولات منطقه خاورميانه و خليج فارس با ناكاميهاي بزرگ و گرفتاريهاي گسترده روبهرو شده است؛ گويي رياض به هر دري ميزند، آن در بسته است و از هر مسيري كه ميرود با سنگ بزرگي پيش پاي خود روبهرو شده و در انتها با بنبستي گرفتار ميشود. اينك عربستان علاوه بر بحران در روابط خود با ايران، با دو بحراني روبهرو است كه تداوم و عمق فاجعه آن موجب شده است تا نتواند مانند گذشته عرض اندام كند. در اين راستا، در اواخر هفته گذشته عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان در قالب چهارمين نشست استراتژيك شوراي همكاري خليج فارس با روسيه راهي مسكو شد تا در ديدار با مقامات روسي، بتواند آنها را در خصوص بحران سوريه همراه سازد و نظر مساعدشان را جلب كند اما آنچه در پايان نصيب او شد، چيزي جز شكست نبود؛ به گونهاي كه وزير امور خارجه عربستان در آن نشست فقط ادعاها و سخنان تكراري خود درباره ايران و شرايط منطقهاي را تكرار كرد و در عوض، با پاسخ سرگئي لاوروف، همتاي روسي خود روبهرو شد. الجبير در نهايت نيز مجبور شد تا بگويد كه نتوانسته با روسيه در خصوص سوريه به تفاهمي برسد.
در حالي كه از سه، چهار سال پيش تا به امروز مذاكرات بينالمللي در رابطه با بحران سوريه شكل گرفته و از حدود يك سال پيش تا به امروز اين گفتوگوها به صورت فشردهتر و هدفمندتري ادامه دارد، عربستان به مانعي براي دستيابي به توافق سياسي و راهكاري براي خروج از بحران تبديل شده است. به سخن ديگر، عربستان با اتخاذ مواضعي سخت و غيرمنعطف در رابطه با مسائل سوريه موجب به بنبست رسيدن اين مذاكرات و كند شدن تلاشهايي براي اين رسيدن به توافق سياسي شده است. يكي از اين مسائل در رابطه با آينده بشار اسد، رييسجمهور كنوني سوريه است كه بازيگراني همچون ايران و روسيه معتقد هستند تنها كساني كه حق اظهارنظر درباره آينده بشار اسد را دارند، مردم سوريه هستند و از سوي ديگر، بازيگري همچون امريكا نيز ديدگاه خود را درباره سوريه تعديل كرده و انعطافهايي را از خود نشان داده است و ميگويد بشار اسد لازم نيست در ابتداي دوره انتقالي از قدرت كنارهگيري كند اما عربستان با در پيش گرفتن اين موضع كه در ابتداي هر پروسهاي بشار اسد بايد از قدرت كنارهگيري كند، موجب شده تا راه هرگونه مفاهمه و دستيابي به راهكار و توافق جهت حل و فصل سياسي بحران بسته شود.
از سوي ديگر، رسانه امريكايي فارن پاليسي در گذشته از ممنوعيت فروش بمبهاي خوشهاي به عربستان خبر داد. از ابتداي حملات عربستان و همپيمانانش به يمن خبرهايي از استفاده گسترده اين كشور از آن سلاح به گوش ميرسيد. استفاده گسترده از اين سلاح عليه مردم غيرنظامي و تاسيسات و زيرساختهاي يمني به اندازهاي بوده است كه موجب انتقادات گسترده نهادهاي حقوق بشري بينالمللي از عربستان و همچنين كشورهاي فروشنده اين سلاح شده است. من اعتقاد دارم ممنوعيت فروش بمبهاي خوشهاي از سوي امريكا به عربستان نيز در اين راستاست و نشاندهنده اختلاف نظر گسترده ميان واشنگتن و رياض در مسائل منطقهاي و از جمله در بحران يمن است و بيانگر عدم همرايي كامل ميان اين دو كشور در مسائل منطقهاي است. به سخن ديگر، با وجود آنكه امريكا در ابتداي حملات عربستان و همپيمانانش به يمن يك حمايت كلي از آن كرد اما در همه مسائل و هم جوانب موافق نوع رويكرد عربستان در اين بحران نيست، به ويژه آنكه تداوم اين بحران موجب به خطر افتادن امنيت منطقهاي و منافع همه بازيگران شده است و به همين خاطر، امريكا در اين مدت فشارهاي خود را بر عربستان افزايش داده و از حكام سعودي خواسته است تا رويكردش اصلاح كرده و به اين بحران هرچه زودتر پايان دهد اما به دليل عدم پايان يافتن بحران و افزايش تلفات و خسارتها و همچنين افزايش فشارها امريكا مجبور شده است تا حداقل در اينباره در نوع سياستش تجديدنظر كرده و از ادامه فروش بمبهاي خوشهاي جلوگيري كند. من فكر ميكنم با تداوم بحران و افزايش فشار افكار عمومي و نهادهاي حقوق بشري، امريكا سياستهاي تندتري را هم نسبت به رياض اعمال كند.
بيترديد اتخاذ چنين رويكردي توسط امريكا تاثيراتي را هم روي همپيمانان اين كشور در اروپا خواهد داشت و موجب خواهد شد تا آنها نيز همداستان با امريكا از فروش بمب خوشهاي به عربستان جلوگيري كنند. البته من دامنه تحولات نسبت به عربستان را فراتر از اينها ميدانم. به عبارت ديگر، تحولي كه هماينك و در طول سالهاي اخير نسبت به عربستان شكل گرفته است مربوط به نوع نگاهي است كه غربيها نسبت به رياض دارند. تا پيش از بحرانهاي كنوني خاورميانه، عربستان از منظر كشورهاي غربي، به عنوان بازيگري شناخته ميشد كه به امنيت خاورميانه ضربهاي وارد نميكند اما اينك رياض عنصري است كه نهتنها امنيت و موازنه قدرت در منطقه را برهم زده، بلكه نقش تاثيرگذاري در افزايش تروريسم داشته است. در پي اين مساله، اروپا از تبعات منفي بحران در خاورميانه و گسترش تروريسم ضرباتي جدي ديده و همين موجب بروز انتقادات و افزايش فشارهاي از سوي افكار عمومي غرب شده و تغيير نوع نگاه به عربستان را در پي داشته است. به نظر ميآيد تا تداوم سياستهاي تهاجمي عربستان و نوع نقشآفريني كنوني اين كشور اين شكافها ميان عربستان و كشورهاي غربي افزايش يابد. البته در پايان بايد به اين مساله نيز اشاره كرد كه ممنوعيت فروش بمبخوشهاي از سوي امريكا به عربستان به معناي تغيير در ذات روابط ميان رياض و واشنگتن نيست اما تداوم اين تنش ميان دو كشور ميتواند از استحكام هماهنگي ميان اين دو بازيگر بكاهد و بازگشت به روابط استراتژيك سنتي را با تاخير روبهرو سازد.