• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3539 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۰ خرداد

صمدعلي لكي‌زاده، سفير سابق ايران در لهستان در گفت‌وگو با «اعتماد»:

لهستاني‌ها براي توسعه روابط با ايران در قيد و بند اتحاديه اروپا نيستند

محمد ابراهيم ترقي‌نژاد

نخستين تور اروپايي محمدجواد ظريف در سال 95 از عصر ديروز آغاز شد. وزير امور خارجه كه قرار است در تور پنج‌روزه خويش مهمان لهستان، فنلاند، سوئد و لتوني باشد، نخستين مقصد خويش را ورشو انتخاب كرده و قرار است در اين سفر علاوه‌بر رايزني با مقامات عاليرتبه سياسي، در خصوص گسترش همكاري‌هاي اقتصادي با لهستان هم گفت‌وگو كند و در اين راستا، هيات عالي‌رتبه 50 نفره از كارآفرينان و فعالان اقتصادي ايران، او را همراهي مي‌كنند. در همين راستا، قرار است دومين همايش همكاري‌هاي اقتصادي ايران و لهستان در ورشو برگزار شود. اين سفر در حالي صورت مي‌گيرد كه رادوسلاو شيكورسكي، وزير امور خارجه لهستان در اسفند سال 92 مهمان ايراني‌ها بود و او در آن سفر با ظريف در خصوص همكاري‌هاي دوجانبه به رايزني پرداخت و به اين اعتبار مي‌توان گفت كه سفر ظريف به ورشو، پاسخي به آن سفر دو سال پيش است. در آستانه سفر جناب محمدجواد ظريف به ورشو، گفت‌وگويي با صمدعلي لكي‌زاده،سفير سابق جمهوري اسلامي ايران در لهستان و آكرديته ليتواني داشته‌ايم كه مشروح آن را مي‌خوانيد.

لهستان و ديگر كشورهاي شرق اروپا در‌سياست خارجي ايران چه جايگاهي دارند؟
كشورهاي شرقي اروپا (اروپاي شرقي سابق) تا پيش از فروپاشي كمونيسم و بلوك شرق سابق، به لحاظ قطب‌بندي‌هاي كلان قدرت در روابط بين‌الملل از سويي و همچنين به خصوص در دو دهه اول پس از انقلاب اسلامي، به دليل مشابهت‌هاي نظام‌هاي اقتصادي عمدتا دولتي، از سوي ديگر، مورد توجه ويژه جمهوري اسلامي ايران بودند؛ اگرچه اين كشورها در آن زمان از ظرفيت‌هاي اقتصادي و صنعتي خيلي مرجحي برخوردار نبودند. اصولا هم به لحاظ سوابق تاريخي و هم ملاحظات نيازمندي‌هاي ايران در ابعاد صنعتي، اقتصادي، علمي، فرهنگي و حتي سياسي (هم از بعد روابط دوجانبه و هم سياست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي) در مقايسه با شرق اروپا، كشورهاي غرب اين قاره همواره بيشتر مورد توجه ايران بوده و در سياست خارجي كشورمان، هم پيش و هم پس از انقلاب از جايگاه برتري برخوردار بوده‌اند. در دهه اول پس از فروپاشي كمونيسم، كشورهاي رها شده از اردوگاه شرق كه بنا به ملاحظات سياسي - امنيتي و ترس تاريخي از همسايه بزرگ شرقي، به‌شدت در حال همگرايي با غرب اروپا بودند، نخست سرگرم بازتعريف و نهادينه كردن نظامات سياسي اقتصادي جديد داخلي خود بودند و سپس مشغول تعريف جايگاه خود در نهادهاي اروپاي غربي همچون اتحاديه اروپا و ناتو، لذا اين كشورها فرصت چنداني براي پرداختن به سياست خارجي فرااروپايي، آن‌هم منطقه بحراني و پيچيده‌اي چون خاورميانه را نداشتند و طبعا همين وضعيت، از سوي طرف ديگر يعني جمهوري اسلامي ايران نيز يكي از عوامل محدودكننده در تحركات ديپلماتيك فيمابين و بازدارنده در توسعه و گسترش روابط دوجانبه محسوب مي‌شد. متعاقبا كشورهاي شرق اروپا پس از ثبات نسبي داخلي و الحاق به نهادهاي اروپايي و يافتن فراغ بال از دل‌مشغولي‌هاي داخلي و اروپايي تا آمدند به خود بجنبند، مساله هسته‌اي ايران و تحريم‌هاي بين‌المللي و اروپايي پيش آمد و در نتيجه مجالي براي عرض‌اندام نيافتند و به‌خصوص در سياست خارجي بيشتر تحت‌تاثير شركاي جديد اروپاي غربي خود و تابع بروكسل (اتحاديه اروپا) قرار گرفتند. امروز هم با وجود تحولات پرونده هسته‌اي ايران و توافقات با 1+5 و در شرايط پسابرجام، هنوز بنا بر ملاحظات پيش‌گفته، سياست خارجي ما بر كشورهاي غرب اروپا تمركز و توجه بيشتري دارد و كشورهاي واقع در شرق اين قاره به دلايل مختلف، از جمله ذهنيت تاريخي ايرانيان، به‌خصوص بخش خصوصي به «اروپاي شرقي» كه اكنون واژه‌اي متروك و قديمي شده است، همچنان اين كشورها در درجه دوم اهميت و توجه قرار دارند. شاهد مثال اينكه، با وجود آنكه وزير امور خارجه وقت لهستان در دوره مسووليت اينجانب در ورشو، بسيار علاقه‌مند و مصر بود كه اولين وزير امور خارجه يك كشور اروپايي باشد كه پس از توافق ژنو به ايران سفر مي‌كند (ولي به دليل هم‌زماني تاريخ پيشنهادي سفرش با تعطيلات تقويمي ايران، به عنوان چهارمين وزير امور خارجه از اتحاديه اروپا به ايران سفر كرد) سفر جناب آقاي دكتر ظريف به ورشو، در واقع پاسخ به سفر دو سال پيش (اسفند 1392) همتاي لهستاني ايشان به تهران است. البته در ارتباط با ايران و در ملاحظات كلي پيش‌گفته در مورد مجموعه كشورهاي شرق اروپا، لهستان يك استثنا ست. در مقايسه با بسياري از كشورهاي ديگر اروپايي، حتي اروپاي غربي، روابط و تماس‌هاي سياسي و تجاري ايران و لهستان بسيار قديمي و به دوره قبل از صفويه برمي‌گردد و قدمت بيش از 500 ساله دارد. به‌علاوه اين روابط صرفا سياسي و بازرگاني نبوده و از پشتوانه مراودات فرهنگي بسيار قوي‌اي برخوردار است. ايران به دليل اينكه در دوره جنگ جهاني دوم پذيراي بيش از 120 هزار پناهنده و مهاجر لهستاني و تنها راه مفر و نجات آنان بوده، بسيار مورد توجه لهستانيان بوده و نوعي ارتباط عاطفي بين دو ملت برقرار شده است. با گذشت بيش از 70 سال هفت شهر از شهرهاي كشور ما هنوز ميزبان قبور بسياري از اسلاف لهستانيان امروز هستند. به همين مناسبت و در دوره سفارت اين‌جانب در لهستان (93-1389) براي نخستين بار و پس از 70 سال غفلت و فراموشي، لوح يادبود سنگي دو زبانه‌اي با مضمون تقدير و تشكر مردم لهستان از ايران، طي مراسم ويژه‌اي با حضور مقامات لشگري و كشوري، در يكي از ميادين اصلي ورشو نصب و رونمايي شد كه در سفر جناب آقاي دكتر ظريف هم مورد بازديد ايشان قرار خواهد گرفت.
مناسبات تجاري و همكاري‌هاي اقتصادي ايران و لهستان در چه سطحي قرار دارد؟
اگرچه به دليل ملاحظات كلي پيش‌گفته در مورد كشورهاي شرق اروپا، براي ساليان دراز مناسبات تجاري و همكاري‌هاي اقتصادي در سطحي نازل و اندك قرار داشت ولي حتي در دوره تحريم‌هاي بين‌المللي و اروپايي نيز، لهستان همواره نسبت به توسعه و گسترش روابط و مناسبات نظر مساعد داشت و تلاش زيادي براي ايجاد سازگاري بين محدوديت‌هاي ناشي از تعهدات اروپايي از سويي و علاقه‌مندي ملي به توسعه روابط دوجانبه با ايران، از سوي ديگر به عمل آورد. درست در اوج فشارها و تحريم‌هاي بين‌المللي كه حتي سفر مقامات اروپايي به ايران در سطح معاون وزير، نانوشته منع شده و در سطح مديران كل هم به ندرت رفت و آمدي انجام مي‌شد، با رايزني‌هاي اينجانب، معاون وزير اقتصاد لهستان دو بار به ايران سفر كرد و روساي اتاق‌هاي بازرگاني وقت دو كشور متقابلا از تهران و ورشو ديدار و نخستين همايش همكاري‌هاي اقتصادي دو كشور به رياست جناب آقاي نهاونديان، رييس وقت اتاق بازرگاني ايران، در ورشو برگزار شد و هيات‌هاي بازرگاني متعددي همچنان در رفت و آمد بودند. در همين دوره كه كشورهاي غرب اروپا حتي سوخت هواپيماهاي مسافري ايران را تحريم كردند، لهستان براي دادن سوخت به هواپيماهاي مسافري ايران اعلام آمادگي كرد (اگرچه شركت‌هاي هوانوردي ايران به دلايلي نتوانستند از اين فرصت استفاده كنند) يا در آخرين اجلاس وزراي خارجه اتحاديه اروپا در دوره رياست قبرس، درست زماني كه وزراي خارجه سه كشور قدرتمند غرب اروپا (انگليس، فرانسه و آلمان) با ارسال نامه مشترك براي ديگر همتايان عضو اتحاديه خواستار تشديد تحريم‌ها عليه ايران بودند، از ميان 27 وزير خارجه اتحاديه در اجلاس نيكوزيا، وزير امور خارجه وقت لهستان تنها وزيري بود كه علنا و با صراحت با وضع تحريم‌هاي بيشتر عليه ايران مخالفت كرد. با اين حال به دلايل مختلف كه در اينجا مجال پرداختن به آن نيست، روابط اقتصادي و بازرگاني جز در زمينه‌هاي محدود، فرصت توسعه و گسترش نيافت و حتي در حال حاضر نيز با وجود تشديد رفت و آمدهاي مقامات عاليرتبه به‌خصوص هيات‌هاي تجاري، هنوز به جايگاه شايسته خود دست نيافته است. در سال 94 وزير صنعت و تجارت كشورمان به ورشو سفر كرد و متعاقبا وزير اقتصاد لهستان در راس هياتي 100 نفره از تجار و بازرگانان اين كشور در مهر ماه سال گذشته از ايران ديدار كردند. همچنين به تازگي معاون وزير انرژي لهستان در تهران بود و در سفر وزير محترم امور خارجه به ورشو، هياتي 50 نفره از بخش خصوصي ايشان را همراهي كردند و دومين همايش همكاري‌هاي اقتصادي دو كشور در ورشو برگزار خواهد شد.
در دوره پسا برجام، ايران و لهستان در چه زمينه‌هايي مي‌توانند روابط را گسترش دهند؟
در ميان كشورهاي بلوك شرق سابق، به دلايل مختلفي از جمله ظرفيت‌هاي سرزميني و نيروي انساني و موقعيت جغرافيايي و ملاحظاتي ديگر، لهستان پس از اوكراين بيشترين توجه مقامات وقت مسكو را به خود جلب كرده، لذا يكي از قطب‌هاي صنعتي و اقتصادي اروپاي شرقي سابق محسوب مي‌شد و بنابراين به صورت زيرساختي از ظرفيت‌هاي صنعتي قابل قبولي به‌خصوص در صنايع حمل و نقل دريايي، كشاورزي و پزشكي و حتي نظامي برخوردار بود. از زمان الحاق به اتحاديه اروپا نيز ورشو با اتكا به ميراث باقي مانده از زمان كمونيسم و تلفيق و بهينه‌سازي صنايع خود با استانداردهاي غربي از سويي و سياست‌هاي جاه‌طلبانه متكي بر ظرفيت جمعيت حدودا 40 ميليوني خود و وسعت جغرافيايي خود به عنوان ششمين كشور پهناور اروپا و همچنين اقتصاد قابل قبولش كه به دليل عدم الحاق به پول واحد از بحران منطقه يورو مصون و دور ماند و امروزه مدعي جا گذاشتن اسپانيا درآينده نزديك است، در زمينه‌هاي مختلفي امكان بالقوه گسترش روابط با ايران را داراست. البته اين ظرفيت تنها به‌خاطر توانايي‌هاي لهستان نبوده بلكه از طرفي، ناشي از نيازهاي اين كشور به‌خصوص در زمينه‌هاي انرژي و نفت و گاز و دستيابي به بازارها و شركاي جديد و از طرف ديگر با نظرداشت ظرفيت‌هاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه‌هاي مختلف است. در حال حاضر حوزه نفت و گاز و انرژي مهم‌ترين و راهبردي‌ترين زمينه همكاري مشترك محسوب مي‌شود، به‌علاوه در زمينه‌هاي صنايع حمل و نقل، به ويژه ريلي و دريايي، صنايع كشاورزي و دارويي و پزشكي، گردشگري، علمي و فرهنگي، صنايع كوچك و متوسط، محيط‌زيست، رايزني‌هاي سياسي ناظر به روابط دوجانبه، منطقه‌اي و بين‌المللي، مبارزه با جرايم سازمان‌يافته و تروريسم، حل و فصل بحران‌هاي خاورميانه، صلح و ثبات در افغانستان و عراق و قفقاز (كه به دلايلي مورد توجه خاص لهستان است) زمينه و ظرفيت توسعه و گسترش روابط دوجانبه وجود دارد.
لهستان عضو اتحاديه اروپاست؛ آنها از چه جايگاه و نقشي در اتحاديه اروپا برخوردارند؟
لهستان به عنوان ششمين كشور پهناور اروپا با جمعيت حدودا 40 ميليوني و اقتصاد ششم يا هفتم اروپا كه از بحران پولي چند سال اخير اروپايي به دور مانده و آسيب چنداني نديد و با اتكا به ميراث صنعتي و اقتصادي باقي‌مانده از زمان بلوك شرق و تجربه مسالمت‌آميز انتقال قدرت از كمونيسم به دموكراسي (كه در اروپا زبانزد است و بنده در دوره ماموريتم بسيار كوشيدم مقامات وقت ورشو را به انتقال اين تجربه و الگوي ملي به صحنه بين‌المللي و بهره‌گيري از آن در حل و فصل بحران‌هاي منطقه‌اي و جهاني تشويق و ترغيب كنم) همچنين به يمن سياستگذاري‌هاي هوشمندانه با چاشني جاه‌طلبي‌هايي كه به اعتقاد بنده حق ملت و كشوري در حد لهستان است، در تلاش و برنامه‌ريزي براي پشت سر گذاشتن كشورهايي چون اسپانيا و هلند در اتحاديه اروپا است و لذا از ظرفيت و جايگاه بالقوه نزديك به بالفعل زيادي برخوردار بوده و به اتكاي نيروي انساني ورزيده و كادرهاي اداري و سياسي ماهري كه دارد روزبه‌روز بر نقش و جايگاهش در اتحاديه افزوده خواهد شد. از مدت‌ها پيش مسوولان اين كشور براي كسب پست‌هاي مديريتي در نهادهاي اروپايي و بين‌المللي برنامه‌ريزي كرده و هم اكنون رياست شوراي اروپايي را آقاي دونالد توسك، نخست‌وزير سابق لهستان در اختيار دارد.
تا چه مقدار علاقه‌مندي لهستان به گسترش روابط با ايران تحت تاثير افزايش مناسبات ايران با اتحاديه اروپاست؟
لهستان هم به عنوان يك عضو جوان (به معني ديرپيوسته) اتحاديه اروپا به ويژه با جاه‌طلبي‌هاي به‌حقي كه در درون اتحاديه دارد، حتي براي نشان دادن مسووليت‌شناسي و مسووليت‌پذيري در درون اتحاديه و احترام به الزامات جمعي آن، ناچار است تعهدات جمعي اتحاديه را كه از بروكسل صادر مي‌شود چه در سياست داخلي و چه سياست خارجي ملاحظه و مدنظر قرار دهد، در عين حال همان‌طور كه در نمونه اجلاس وزيران خارجه در قبرس اشاره كردم و هم در خصوص سفرهاي مقامات عاليرتبه اقتصادي آن كشور به تهران در اوج دوره تحريم‌ها اشاره شد، به خاطر جايگاه رو به رشد لهستان در اتحاديه، اين كشور ظرفيت زيادي براي استقلال راي در مناسبات دوجانبه خود به ويژه با جمهوري اسلامي ايران دارد. مي‌توان چنين استنباط كرد كه علاقه‌مندي لهستان به توسعه روابط با ايران، جز آنجا كه به رعايت حداقلي تعهدات جمعي اروپايي از جمله مسائل فني مربوط مي‌شود، چندان محدود و در قيد و بند سطح يا وضعيت روابط ايران با اتحاديه اروپا نيست. مي‌خواهم عرض كنم اين كشور به دلايل مختلفي كه در پاسخ به سوالات قبلي به برخي از آنها اشاره شد، در مقايسه با ديگر كشورهاي شرق اروپا و حتي كشورهاي درجه دو و سه غرب اروپا، از استقلال عمل بيشتري برخوردار است. علاقه‌مندي شديد وزير امور خارجه وقت لهستان كه مي‌خواست نخستين وزير امور خارجه يك كشور عضو اتحاديه اروپا باشد كه به ايران سفر مي‌كند (ولي صرفا به دليل ملاحظات طرف ايراني، با سه، چهار ماه تاخير به عنوان چهارمين وزير خارجه اروپايي به ايران سفر كرد) نيز خود گوياي اين است كه وضعيت روابط ايران با اتحاديه از تاثير «حداقلي» بر گسترش روابط لهستان و ايران برخوردار است.
نگاه لهستان به بحران‌هاي خاورميانه از جمله بحران سوريه چيست؟
تا مدت‌ها سياست خارجي لهستان متمركز بر حوزه اروپا و آتلانتيك بود ولي پس از تثبيت وضعيت داخلي و جايگاه اين كشور در اتحاديه اروپا و با نظر داشت ملاحظات همزمان سياسي و اقتصادي، كم‌كم توجه مقامات اين كشور به حوزه‌هاي ديگر از جمله شرق دور، امريكاي لاتين، خاورميانه و حتي آفريقا هم جلب شد. لهستان البته در راستاي ايفاي مسووليت‌هاي بين‌المللي و ارتقاي جايگاهش همزمان در نهادهاي اروپايي و صحنه بين‌المللي حتي در همسايگي ما در افغانستان و عراق نيز در قالب ائتلاف نيروهاي بين‌المللي حضور نظامي هم يافت. در منطقه خاورميانه با وجود نوعي احساس بدهي تاريخي به رژيم اسراييل (به دليل وقوع هولوكاست در سرزمين لهستان- كه البته لهستاني‌ها بسيار حساس هستند كه اين واقعه اگرچه در سرزمين آنان ولي در زمان اشغال و توسط نيروهاي اشغالگر نازي صورت پذيرفته و لهستانيان در آن نقشي نداشته‌اند) با تشكيلات خودگردان فلسطين نيز روابط ديرينه و دوستانه‌اي دارند و به طور كلي با نظرداشت تجربه مسالمت‌آميز انتقال قدرت در كشور خويش، همواره به حل و فصل مناقشات و منازعات از راه‌هاي گفت‌وگو و صلح‌آميز و پرهيز از خشونت و افراطي‌گري ابراز علاقه‌مندي كرده‌اند. در خصوص بحران سوريه نيز از نخستين كشورهاي اروپايي بودند كه بر لزوم مشاركت ايران در گفت‌وگوهاي صلح سوريه تاكيد داشتند.
نگاه لهستان به نقش منطقه‌اي ايران چگونه است؟
اصولا ورشو ارزش امنيت و ثبات ايران در دل بحران‌هاي مستمر و مزمن خاورميانه را به‌خوبي درك مي‌كند و نقش و جايگاه منطقه‌اي ايران را كاملا به رسميت مي‌شناسد. از همين رو اين كشور در كنار روابط و مناسبات بازرگاني و اقتصادي، مشورت‌ها و رايزني‌هاي سياسي و حتي امنيتي با ايران را هرگز از نظر دور نداشته و اين مساله صرفا منحصر به زمان پسا‌برجام نبوده است (هرچند بعد از برجام، مجال بيشتري فراهم شده است) بلكه از سال‌ها پيش به ويژه از زمان حضور نيروهاي لهستاني در افغانستان و عراق اين مشورت‌ها برقرار بوده و تاكنون ادامه داشته است. در حال حاضر هم بخشي از برنامه‌هاي سفر وزير امور خارجه كشورمان به ورشو علاوه‌بر پيگيري مناسبات دوجانبه، تداوم رايزني‌هاي دو‌كشور و بحث و تبادل‌نظر در خصوص مسائل منطقه‌اي و بين‌المللي است و براي نهادينه كردن اين مشورت‌ها، در جريان اين سفر تفاهمنامه منظم و دوره‌اي كردن رايزني‌هاي دوجانبه ميان دو پايتخت نيز امضا خواهد شد كه بخشي از آن ناظر به مشورت‌هاي دو طرف در خصوص مسائل منطقه‌اي و بين‌المللي است و اين خود حاكي از نقش رو به گسترش جايگاه ايران در مسائل منطقه و شناسايي آن توسط طرف لهستاني است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون