نگاهي به بحران
مصرف انرژي در ايران
حميد رضا بابايي
مشاور مديريت در سازمان مديريت صنعتي
انرژي در هر كشوري يكي از پراهميتترين الزامات توسعه و از عوامل اصلي توليد و زندگي است و نقش آن به حدي مهم است كه ادامه حيات بدون انرژي امكان پذير نيست و زندگي و تمامي فعاليتهاي اقتصادي و صنعتي به انرژي وابسته هستند. اكنون مسلم شده كه در هر جامعهاي كمبود انرژي با بحران همراه بوده و بدين دليل است كه همه دولتها مسائل مربوط به انرژي را در زمره مسائل استراتژيك خود ميدانند. با توجه به اتمام سوختهاي فسيلي در آيندهاي نه چندان دور درمييابيم در ايران نيز بايد نگاه به انرژي و مسائل مربوط به آن يك نگاهي استراتژيك و همهجانبه باشد. ايران در بخشهاي صنعت 015/2 برابر ميانگين جهاني، ساختمان 58/2، حمل و نقل 04/2 و لوازم خانگي 76/1 برابر ميانگين جهاني، مصرف انرژي دارد كه اين آمار به خوبي بيانگر فاصله عميق ايران با معيارهاي بينالمللي است. ساختمانهاي ايران شش برابر ساختمانهاي اروپايي مصرف انرژي دارند. به عبارت دقيقتر در ايران براي هر متر مربع ساختمان، 30 متر مكعب گازمصرف انرژي وجود دارد در حالي كه در اروپا اين عدد برابر 5/5 متر مكعب گاز است. صنعت سيمان در ايران به طور ميانگين 29 %، ذوبآهن و فولاد 37 %، صنايع لبني 20 %، صنايع شيشه و جام 30 %، كاشي 26 %، نساجي 22 % و آجر ماشيني 51 % بيش از شاخصهاي انرژي در كشورهاي صنعتي انرژي مصرف ميكنند. اتلاف انرژي بهشدت در همه بخشهاي مصرف كننده انرژي حاكم است و به حدي است كه ميتوان گفت از هر سه نيروگاه توليد برق، يك نيروگاه كلا براي جبران تلفات احداث ميشود. مجموعه نفت و گاز مصرفي در كشور اينك به سطحي رسيده است كه با قيمتهاي روز نفتخام ارزش آن به حدود يكصد ميليارد دلار در سال ميرسد. چنين مصرفي براي اقتصادي با هزاران ميليارد دلار توليد ناخالص ملي يا گردش اقتصادي ميتواند توجيه پذير باشد اما در كشوري چون ايران مسلما اين عدد با هيچ يك از پارامترها و شاخصهاي اقتصادي تناسب ندارد.
رشد متوسط سالانه مصرف انرژي ايران در ١٠ سال گذشته حدود 5/5 درصد بوده است كه ادامه اين روند تا سال ١٤٠٤ مصرف انرژي كشور را به ٣٧٥٢ ميليون بشكه معادل نفت خام ميرساند. در اين صورت با توجه به وضع كنوني توليد، صادرات نفت خام كشور به صفر خواهد رسيد. مشاهده ميشود كه در صورت ادامه وضع موجود، مصرف انرژي ايران در سال ١٤٠٤ به روزانه بيش از ١٠ ميليون بشكه معادل نفت خام افزايش پيدا ميكند. با اين وضعيت مشخص است شاخص شدت انرژي در ايران جزو بدترين شاخصها در سطح جهان است. هر چند ايران مقام اول در دارا بودن ذخاير نفتي و گازي را از آن خود كرده است اما بررسيها نشان ميدهد تداوم روند كنوني مصرف سبب خواهد شد تا 10 سال ديگر توليد و مصرف سر به سر خواهد شد. به اين موارد، اثرات منفي زيست محيطي را نيز بايد اضافه كرد. اكنون در سطح جهاني و از نظر مسائل زيست محيطي مصرف سوختهاي فسيلي به سطحي مازاد بر تحمل طبيعي كره زمين رسيده و پديدههاي مخربي چون تراكم گازهاي گلخانهاي و تحليل لايه ازن را به وجود آورده است. از اين روست كه كشورهاي صنعتي اكنون در كنار تلاش براي كاهش مصرف انرژي و همچنين استفاده از انرژيهاي تجديدپذير، همزمان ساز و كارهاي مهار مصرف انرژي فسيلي را مورد توجه قرار دادهاند و در اين راستا، صاحبان صنايع، سازندگان ساختمانهاي اداري و تجاري و نيز ساكنان ساختمانهاي مسكوني را با استفاده از روشهاي گوناگون به رعايت اصول استفاده كارآمدتر از انرژي تشويق ميكنند. امروز در مجامع بينالمللي، قوانيني وضع ميشود كه يكي از آنها در حال حاضر، قوانين گرمايش زمين يا همان (global warming) است. در واقع در دنيا قانوني وضع شده است كه از سال ۲۰۲۰، كشورهايي كه گازهاي گلخانهاي توليد كنند، تحريم ميشوند و بايد جريمه بپردازند. يكي از دلايل عدم پذيرش عضويت ايران در سازمان جهاني تجارت اين است كه كالاهاي توليدشده ايراني گازهاي گلخانهاي زيادي توليد و جو زمين را آلوده ميكنند. بايد در نظر داشت كه روند تصميمگيريها به نحوي است كه برقراري جرايم سنگينتر براي صنايع و كشورهايي با شدت مصرف انرژي بالاتر از ميانگينهاي تعيين شده قطعي است. ضمن اينكه بايد اين مطلب را نيز در نظر داشت كه مصرف بالاي انرژي و با اين شدت ميتواند اثرات درازمدتي بر زيست بوم ايران بگذارد؛ اثراتي كه رفع آنها به دهها سال برنامهريزي و تلاش نياز دارد. مي توان گفت مهمترين دلايل اين وضعيت نامطلوب، بازده پايين فناوريهاي تبديل انرژي و فرهنگ غيرصحيح مصرف انرژي است. علاوه بر اين، فرسودگي تجهيزات، قديمي بودن فرآيندهاي توليد، بيتوجهي به فعاليتهاي تحقيقاتي و پژوهشي در واحدهاي صنعتي، استفاده از تجهيزات و لوازم خانگي با كارايي كم و فرهنگ ناصحيح استفاده از انرژي در بخش ساختمان و تكنولوژيهاي پايين خودروهاي توليدي در كشور از عوامل مهم مصرف غيرمنطقي انرژي در بخشهاي مختلف كشور است. نكتهاي كه باعث اميدواري جهت گذر از اين بحران است اين است كه خوشبختانه در كشور ما پتانسيل عظيمي براي صرفهجويي و بهينهسازي مصرف انرژي وجود دارد كه انشاءالله در نوشتههاي بعدي به اين موضوع خواهيم پرداخت.