خاطرههايي از ديدار طاهرهصفارزاده با امام (ره)
مسجد جامعي كه به مراسم بزرگداشت مرحوم طاهره صفارزاده به كتابخانه ملي رفته بود در اين مراسم نقبي به مسائل ماههاي اخير فرهنگ و هنر زد تا نشان دهد كه بيش از سياست، او هنوز هم مرد فرهنگ است و دغدغه دارد. مسجدجامعي علاوه بر انتقاد صريح از بر هم زنندگان كنسرتها و حملهكنندگان به مسابقات، حرفهاي معترضانه ديگري هم داشت. حرفهايي كه مسجد جامعي ترجيح داد در يادواره شاعري مطرح كند كه بيش از شعرهايش، به دليل جهانبيني و تفكر سياسياش محل گفتوگو است. از جمله آنكه «اين رفتارها در حالي است كه لااقل ملاك در حوزه تفكر شيعه اين رفتارها و برخوردها نيست، (افغانستان) انگشت دست افراد را ميبرند و ميگويند اين ملاك انتخابات است و در انتخابات شركت كرده و ما در خلافت اصلا چيزي به اسم راي مردم نداريم.» مسجدجامعي سالهاست كه با وجود همه فراز و فرودها صداي رساي فرهنگ و هنر بوده است. صدايي كه همه جا و هر جا كه ضرورت داشته باشد بلند ميشود تا شنيده شود. اين چهره شاخص فرهنگي و سياسي اين مراسم يادواره را، كه با حضور شخصيتهايي چون سيد محمود دعايي برگزار شد، فرصتي يافت تا با گفتن از طاهره صفارزاده او را به وضعيتي پيوند بزند كه از نظر خودش همچنان ادامه دارد. او در گفتههايش تاكيد كرد: «روايتي كه به طور رسمي از زندگي خانم صفارزاده ارايه ميشود به نظرم يك وجوهي را پنهان ميكند.» مسجد جامعي با اشاره به شعري كه منيژه آرمين، نويسنده و مجسمهساز از طاهره صفارزاده خواند، گفت: « الان شعري قرائت شد كه خانم آرمين گفتند كه مثلا اين شعر جزو آن شعرهاي خانم صفارزاده هست ولي هيچوقت معلوم نيست آن شعرهاي خانم صفارزاده چيست و اتفاقا اين شعرهاي خانم صفارزاده جزو اين شعرهاي خانم صفارزاده است نه آن شعرها!»
او همچنين در ادامه حرفهايش به خاطرهاي از طاهره صفارزاده اشاره كرد تا بر آنچه ميگويد صحه بگذارد: «من هم با او آشنايي نزديكي داشتم و در همين نمونه بگويم آخرين عكسي كه از مرحوم صفارزاده هست احتمالا بايد در آرشيو روزنامه اطلاعات باشد، من و آقاي دعايي بوديم كه يك خانمي گفتند خانم صفارزاده با نامحرم عكس نميگيرد و خانم صفارزاده گفت نه اتفاقا عكس ميگيرم. ايشان مثل برادر من است و عكس را بگير...»
اما مسجد جامعي در حرفهايش گريزي هم به بحث سانسور داشت و تاكيد كرد ما فرهنگي در جمهوري اسلامي داريم و آن سانسور است و هم خودمان را سانسور ميكنيم هم ديگران را. او به جهانبيني طاهره صفارزاده نيز اشاره كرد و با ارجاع به ديدار ايشان و امام خميني (ره) گفت: «اين نگاه را كه مرحوم صفارزاده داشت اين با همان نگاهي كه محضر امام ميرود همپوشاني دارد، همان رفتنش مثلا يك حس شاعرانه است. ميگويد اينجا من چادر نمازم را ميخواهم بياورم چادر خلوتم را ميخواهم بياورم و مسير خودش را در پيش ميگيرد.»
علاوه بر احمد مسجد جامعي، سيد محمود دعايي نيز ديگر سخنران اين مراسم بود. دعايي با اشاره به اينكه پس از بازگشت به ايران از طرف امام(ره) مامور شده بود تا مسووليت روزنامه اطلاعات را به عهده بگيرد گفت كه با فعالين اين حوزه آشنايي نداشته است و به كمك شهيد بهشتي و بهرام قاسمي سخنگوي كنوني وزارت امور خارجه، توانسته با كساني آشنا شود كه طاهره صفارزاده نيز يكي از آنها بوده است. «قبل از انقلاب دو اثر از او در من خيلي تاثير گذاشته بود. يكي شعري بود كه در رثا و بعد از فقدان دكتر علي شريعتي سرود و يكي هم شعري است كه متعلق به زماني است كه امام در پاريس بودند خطاب به ايشان سروده بود.» سيد محمود دعايي در ادامه به ماجراي ديدار طاهره صفارزاده و امام خميني (ره) نيز اشاره كرد كه با خواست خود زندهياد طاهرزاده بوده است: «وقتي كه فهميد من با امام مرتبط هستم، گفت كه من خواستهاي دارم و دوست دارم كه از طريق تو به آن خواستهام برسم. ايشان گفت در زندگي حالاتي به من دست ميدهد و بهدليل تداوم اذكار و اورادي كه مرتبا ذكر ميكنم، حالات خوشي دارم. در اين حالات گاهي چيزهايي بر من كشف ميشود، مشاهداتي بر من وارد ميشود و نگران ميشوم كه آيا اين مسير، اين مشي و اين حالات را ادامه بدهم كه من به دست ميدهد، با آنها دلخوش باشم يا اينكه جاي نگراني هست و من ميخواهم با يك شخص و شخصيت قابل احترام و ارجمندي كه به او اعتقاد دارم در تداوم راهم مشورت كنم و اگر تو بتواني از امام يك وقت خصوصي ويژهاي براي من بگيري كه من لحظاتي با ايشان رازهايم را در ميان بگذارم و راهم را انتخاب كنم.»
او گفت كه براي هماهنگي اين ديدار به حاج احمد آقا خميني مراجعه كرده و ايشان هم صبحي را براي اين ديدار هماهنگ كرده است. «صبح روزي كه قرار بود به محضر امام برويم دنبال خانم صفارزاده رفتم و او به من گفت حجاب من، حجاب شرعي است اما چادر سر نميكنم. با همين حجاب خدمت امام بيايم يا چادر سر كنم كه من گفتم شخصيتهايي را كه حجابشان كامل بوده و چادر نميپوشيدند، خدمت امام آمدند و امام به راحتي پذيرفتند و امام اين حجاب را قبول دارند. قبل از اينكه برويم داخل، كيفش را باز كرد و چادر نمازش را درآورد و سر كرد. گفت كه من فكر كردم با چادري كه نماز ميخوانم خدمت امام برسم و اين چادر هم متبرك شود و در عين حال چادر هم سرم باشد. » به گفته دعايي تجربه اين ديدار تجربهاي خاص بوده است: « خدمت امام (ره) رسيديم ومن براي معرفي ايشان، سروده خانم صفارزاده كه براي امام سروده بودند با عنوان سروش قم را خواندم و خوب هم خواندم، اواسط شعر كه رسيدم ديدم خانم صفارزاده در حال اشك ريختن است و به اواخر شعر كه رسيدم ديدم هق هق گريه ايشان بلند شد، پس از شعرخواني به امام گفتم كه ايشان ميخواهند خصوصي با شما ملاقات كنند، نزديك نيم ساعت، طول كشيد و اين ملاقات انجام شد و پس از آنكه بيرون آمد ديدم كه حال خوشي دارد و كسي است كه يك اطمينان و آرامشي به او دست داده است، سبك و راحت شده است و براي من دعا كرد و تشكر كرد كه اين فرصت را براي او فراهم كردم.»
علاوه بر احمد مسجد جامعي و سيدمحمود دعايي مديرمسوول روزنامه اطلاعات، منيژه آرمين نويسنده و مجسمهساز و حجتالاسلام والمسلمين محمدرضا نوراللهيان مشاور رييس سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران نيز ديگر سخنرانان اين مراسم بودند. آرمين با اشاره به تجربه حضور در كلاسهاي صفارزاده گفت: «طاهره صفارزاده استادي بود كه گويي از سيارهاي ديگر آمده بود. معلوم نبود چگونه از ميان انبوه دانشجويان و استادان دانشكده ادبيات كه بوي پودر و ماتيكشان همه جا را برداشته بود، گذشته و بدون اينكه خطي بر صورتش بيفتد يا رنگي، خود را به كلاسهاي دانشگاه رسانده بود.»
حجتالاسلام نوراللهيان نيز ارتباط صفارزاده با قران را علت جايگاه او دانست: «هنر بزرگ صفارزاده ارتباط بيست و هفتساله با قرآن و آسمان است كه او را تبديل به بانويي جهانشناس، زمانشناس و با آن همه وقار كرد.»