راديو را روشن كردند تا صداي گوينده، فضا را پركند اما ناگهان خبر «سقوط اتوبوس سربازان شيرازي پادگان 05 كرمان در دره لايرز» به گوششان خورد. حالا ثانيهاي مكث كافي بود تا خانواده «علت ساعتها خاموش بودن گوشي رحيم» را متوجه شوند: «چند ساعت بعد از اينكه از پادگان راه افتاد، هرچقدر زنگ زديم، ديگر گوشياش را جواب نميداد. همه نگران شده بودند كه چه اتفاقي برايش افتاده، تا اينكه از راديو شنيديم اتوبوسشان سقوط كرده. » رحيم سجاديان، يكي از سربازان پادگان 05 كرمان بود كه همراه 12 سرباز ديگر، با سقوط اتوبوس به دره 20 متري لايرز جان خود را از دست داد. جواني 25 ساله كه پيكرش، ظهر پنجشنبه، پيش چشمان مادر، پدر و نامزدش، به خاك سپرده شد: «در كودكي قلبش را عمل كرده بود اما خودش نخواست معاف شود تا بتواند بعد از خدمت در ادارههاي دولتي كار كند.» شوهرعمه رحيم با بيان اين موضوع به «اعتماد» ميگويد كه رحيم، ساعتي قبل از حادثه با مادرش تماس گرفته و «نويد بازگشت به خانه» را داده بود.
رحيم چند سالش بود و چه تحصيلاتي داشت؟ ازدواج كرده بود؟
رحيم 25 ساله بود و همين چند ماه پيش در رشته الكترونيك از دانشگاه فارغالتحصيل شده بود. عقد كرده بود و چون ادامه خدمتش افتاده بود در شهر خودش (شيراز) براي همين داشت برنامههايش را ميچيد كه با همسرش سر زندگيشان بروند.
قبل از خدمت چه كاري انجام ميداد؟
او با سختي ليسانساش را گرفت. پدرش راننده ماشين بود و در جاده كار ميكرد براي همين رحيم براي اينكه پول دانشگاهش را جور كند، هفتهاي دو، سه روز در ساختمانها كارگري ميكرد.
چطور شد كه به سربازي رفت و ادامه تحصيل نداد؟
رحيم در كودكي قلبش را عمل كرده بود اما به خانواده گفته بود نميخواهد معافيت بگيرد چون اين طوري امكان استخدامش در ادارههاي دولتي كم ميشود، براي همين بعد از گرفتن ليسانس، دفترچه پست كرد و رفت سربازي.
آخرين صحبتهاي رحيم قبل از حادثه با چه كسي بود؟
با مادرش. او چند ساعت قبل از سقوط اتوبوسشان در دره به مادرش زنگ زد و گفت: «ما عصري از پادگان حركت ميكنيم و اگر خدا بخواهد فردا (چهارشنبه) ميرسيم. من خودم در شيراز ماشين ميگيرم و به سيدان ميآيم.»
خانواده چطور از حادثه باخبر شدند؟
بعد از حركت رحيم، چند بار با گوشياش تماس گرفتند اما جواب نداد. همه نگران شده بودند كه چه اتفاقي برايش افتاده. تا اينكه صبح، راديو را روشن كرديم و فهميديم اتوبوس سربازها در دره لايرز سقوط كرده. بعد هم كه تصاويرش را در اينترنت ديديم.
از خانواده شما كسي به دره لايرز رفت؟
بله، مادر رحيم همان اول كه متوجه حادثه شد، سواري گرفت و همراه چند نفر ديگر به سمت دره رفتند. البته اول به او گفته بوديم اتوبوس واژگون شده و چند نفر زخمي شدهاند اما وقتي رسيد بيمارستان متوجه فوت رحيم شد.
رحيم در محل حادثه فوت كرده بود؟
بعضيها ميگويند به بيمارستان رسيد اما آنجا فوت كرد.
دليل اصلي اين حادثه چه بود؟
نميدانم، راننده چك نشده بود، شركتي كه اتوبوس را از آنجا گرفته بودند مشكل داشت.
مراسم تشييع پيكرش انجام شده است؟
بله، ديروز (پنجشنبه) همراه چهار سرباز ديگر كه در همين حادثه كشته شدند، تشييع شد. مردم و مسوولان هم آمده بودند. يكي از سربازها هم اهل يكي از روستاهاي اطراف بود.
شرايط اين روزهاي خانواده چگونه است؟
خيلي سخت است جواني را از دست بدهي كه با آن همه زحمت، درس خواند و ميخواست براي خودش كاري انجام دهد. خانواده همه منتظر برگشتنش بودند كه اين اتفاق افتاد.