• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3562 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۸ تير

عالمان مترقي و آزاديخواه

سيد علي ميرفتاح

تاريخ را با اگر و مگر نمي‌نويسند و اوضاع امروز را هم با اگر و مگر تحليل نمي‌كنند اما ذهن آدميزاد بي‌قيد و بندتر از اين حرف‌هاست كه به او بگوييم «خود را به اين اگر و مگرها مشغول نكن و خودسرانه خيال نباف». معمولا از خودمان سوالاتي انباشته از همين
اگر و مگرها مي‌پرسيم، گاهي هم كه به رفقاي همدل مي‌رسيم اگر و مگرهاي‌مان را با آنها به اشتراك مي‌گذاريم. مثلا مي‌پرسيم اگر آقاي آويني شهيد نشده بود الان در مواجهه با حوادث و اتفاقاتي كه گريبان جامعه را گرفته چه عكس‌العملي نشان مي‌داد يا چه حرفي مي‌زد و چه مقاله‌اي مي‌نوشت.
اگر او زنده بود، امروز به جاي سوره چه مجله‌اي، با چه رويكردي درمي‌آورد؟ حتي در عالم خيال هم جواب پيدا كردن براي چنين سوالاتي سخت و تا حد زيادي نشدني است. با اينكه در عالم خيال قيود علمي و تحقيقاتي دست و بال‌مان را نبسته‌اند، باز هم سخت است كه بپرسيم مثلا اگر دفتر حزب جمهوري اسلامي منفجر نمي‌شد و اين 72 نفر شهيد نمي‌شدند چه سرنوشتي پيدا مي‌كردند و چه تغييري در سرنوشت انقلاب و اوضاع سياسي كشور پديد مي‌آمد؟ يك‌بار علي مطهري گفت كه اگر پدرش را فرقاني‌ها شهيد نكرده بودند امروز كشور ايني كه الان هست نبود. بايد بنشينيم و درباره‌اش فكر كنيم. دنيا – بهتر بگويم، دهر- حيرت‌انگيز و پيچيده است و به راحتي نمي‌توان مسيرش را پيش‌بيني كرد. اگرومگرها هم بي‌ارزشند زيرا حقيقتي را نمي‌توانند آشكار كنند، پرسشي را هم نمي‌توانند جواب دهند. دنيا به هيچ كسي تضمين سعادت يا شقاوت نداده و ما هيچ نمي‌دانيم عاقبت اين زنده‌ها – هركه هستند و هرچه مي‌كنند- به كجا مي‌رسد و مرده‌ها – هركه بودند و هرچه كردند- اگر بودند امروز چه بودند و چه مي‌كردند. البته چيزهايي مثل پارسايي و صداقت و مهر و خلوص نيت معمولا كارسازند و جلوي انحراف و كج‌روي را مي‌گيرند. توصيه حافظ هم ناظر به همين معناست كه «دلا معاش چنان كن كه ‌گر بلغزد پاي/ فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد.» اما جداي از اگر و مگرها يك نكته قابل تاملي در اينجا هست كه نبايد به‌سادگي از كنارش بگذريم. ما با فرم و محتواي انقلاب اسلامي از چه طريقي آشنا شديم؟ چه كساني بودند و چه طرز فكري داشتند كه مردم ايران در سال 57 حرف ايشان را شنيدند و با آنها و حرف‌شان همراه شدند. آنها كه نفوذ كلام داشتند و باعث شدند طرز تلقي ايراني‌ها نسبت به جهان تغيير كند چه كساني بودند؟ حرفم را واضح‌تر بگويم. ما چه شد و چه ديديم كه يكباره از شاه و غربزدگي و شاه‌دوستان و غربزده‌ها بدمان آمد و به امام و اسلام و بنيان‌هاي اسلامي متوجه شديم؟ اينجا عيبي ندارد اگر تا حدي اگر و مگرها را به كار ببنديم و بگوييم اگر طايفه‌اي جز همين ياران صديق امام نظير آقاي مطهري و آقاي بهشتي و آقاي طالقاني و از اين قبيل... پا به ميدان گذاشته بودند آيا باز هم شوق انقلاب در دل مردم جوانه مي‌زد؟ نكته قابل تاملي است. در ابتداي انقلاب، قبل از پيروزي و قبل از استقرار نظام، چه كساني بودند و چه نوع حرف‌هايي زدند كه درون ملت متحول شد و خواستار تحولي اساسي و بنياني شدند؟ عالم جليل‌القدر متدين و خيرخواه كم نبودند اما ملت تحت تاثير ايشان نبود كه به خيابان ريختند و خواستار استقرار نظام اسلامي شدند. نظام اسلامي را ملت در چهره آنها كه خلقيات سنتي داشتند و آب‌شان با جهان مدرن توي يك جو نمي‌ريخت، نديدند. شأن و منزلت ايشان محفوظ اما كسي با نگاه به آنها و تحت‌تاثير آنها انقلاب نكرد. بلكه ملت نظام اسلامي را در سيماي روحانيوني ديدند كه مترقي و آزاديخواه و روشن‌بين و آشنا به مقتضيات عصر مدرن بودند و سخن نو مي‌گفتند كه نو را حلاوتي است دگر. از اين حيث تكريم بهشتي و مطهري و طالقاني، تكريم روشن‌بيني و ترقي‌خواهي و فهم اقتضائات عصر و مدرن و از اين قبيل است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون