پايان عصر پسران، آغاز عصر نوادگان
بسياري در غرب او را «هوادار اصلاح كُند امور» دانستهاند اما حقيقت اين است كه اگر اصلاحات را در مقياسهاي سعودي آن در نظر بگيريم، وليعهد 79 ساله از پادشاه 91 ساله كنوني هم محافظهكارتر است، گرچه دستكم نمره مثبت در كارنامه او همين است كه وقتي ملك عبدالله راه اصلاحات آرام در شبهجزيره را در پيش گرفت، سلمان به مانند بسياري ديگر از برادران تني و ناتني پادشاه با او مخالفت نكرد، سياستمدارانه موضعي ميانه گرفت و گفت؛ «شتاب و گستره اصلاحات بايد عاملهاي اجتماعي و فرهنگي را در نظر بگيرد. اين اصلاحات نبايد بر فرهنگ مذهبي تحميل شود و واكنشهاي منفي به بار آورد». مرور كارنامه او و ديدگاههاي مردي كه بسيار كم حرف ميزند، نشان داده كه نشستن او بر جاي ملك عبدالله، جايزهيي براي جنبش زنان رو به رشد عربستان نخواهد بود و انتظار دگرگونيهاي اجتماعي شگرف در دوره پادشاه جديد بيهوده است همچنانكه در دوره او سياستهاي منطقهيي سعودي تغيير زيادي نخواهد داشت و وضعيت «استقرار هژمونيك» عربستان در خاورميانه همچنان الگوي رايج سعودي خواهد بود اما آنچه ممكن است با پادشاهي سلمان تغيير كند، «اقتصاد» عربستان خواهد بود. گفته ميشود شاهزاده سلمان، هرچند در سياست يك «ميانهروي محافظهكار» است اما در اقتصاد يك «تكنوكرات ليبرال» بهشمار ميرود. حكومت او بر رياض يك الگو از آينده اقتصاد عربستان را نشان ما ميدهد؛ شاهزادهيي بهشدت عليه فساد و هوادار مشاركتهاي هر چه بيشتر بخش خصوصي در اقتصاد، كسي كه از باز شدن درهاي اقتصاد نميهراسد و در چند دوره دولت خود در رياض، سخاوتمندانه دست سرمايهگذاران خارجي را فشرده است. ميگويند كه براي اين دانشآموخته دانشگاه سعودي، «توسعه اقتصادي مقدم بر اقتصاد سياسي است» و غرب نيز بيدليل به او تمايل ندارد؛ ميان گزينههاي موجود و آخرين پسران باقيمانده عبدالعزيز، شاهزاده سلمان به توسعه دستكم به روايت خودش باور دارد و شايد دنبال كردن يك الگوي منضبط و باثبات توسعه، بتواند بستر تغييرهاي بزرگ ديگري را براي پادشاه پس از سلمان فراهم كند، به ويژه كه الگوي شاهزاده سلمان در مقام والي رياض، بيانگر شكلي از مدرانيزاسيون و توامان توجه به برابري نيز بوده است. او هوادار فعاليتهاي خيريه و از سرمايهگذاران اصلي چندين بنگاه خيريه است، بنگاههاي وابسته به سلمان نهتنها در عربستان كه در بوسنيوهرزگوين، سومالي و سودان به فقرا كمك كردهاند و در سال 2011 سلمان فرمان داد تا يك برنامه «مشاركت مردمي» براي زدودن چهره فقر و گدايي از شهر رياض اجرا شود. برنامههاي اقتصادي و اجتماعي شاهزاده سلمان، توانست رياض را از شهري متوسط تبديل به كلانشهري مدرن و جذاب براي سرمايهگذاريهاي توريستي و فعاليتهاي عمراني كند و همين موفقيتها، ملك عبدالله را بر آن داشت تا زمام وزارت دفاع آلسعود را هم به سلمان بسپارد. شاهزاده در اين سمت هم قراردادهاي سنگين جنگافزارهاي مدرن را با بريتانيا و امريكا بست و هم يك كرديت بينالمللي براي خودش خريد و با باراك اوباما و ديويد كامرون هم ديدار داشت. تلاشهاي سلمان براي اثبات برتري خودش در دربار سعودي البته به همين جا ختم نشده است. او ميداند كه يك سياستمدار تا چه اندازه نيازمند رسانه است، پس از الشرق الاوسط تا پايگاه خبري ايلاف و چندين و چند مركز تحقيقاتي درباره سياستهاي رسانهيي هم وجود دارند كه در پشتپرده آنها، نام پادشاه آينده شبهجزيره به چشم ميخورد و همه اينها نشان ميدهد كه نشستن سلمان بر اريكه وليعهدي چندان بيمناسبت نبوده است. ميان دهها شاهزادهيي كه كفايت و لياقت آنها محل شبهه است، شاهزاده سلمان بن عبدالعزيز يكي از تنها انتخابهاي موجود و ممكن ملك عبدالله براي جانشيني خود بود. شايد دست تقدير روزگار باشد؛ در دربار سعودي، هيچ حلقهيي بيشتر از «آلفهد» يا «برادران سديري» نفوذ ندارد و ملك عبدالله كه ناتني با اين حلقه بود، حالا دارد نگين پادشاهي را به زهدان حصه سديري بازميگرداند.