گزارش «اعتماد» از استيصال علي كفاشيان براي كنار گذاشتن مهديمحمدنبي
دبيركل نميخواهد برود
علي عالي/ «شترق»؛ ضربهيي محكم با پا توسط كارمند فدراسيون فوتبال به در اتاق رييس فدراسيون فوتبال ايران. كفاشيان با چشمان بهتزده، به در اتاقش خيره ماند. كارمنداني كه براي پشتيباني از دبيركل فدراسيون مقابل اتاق رييس تجمع كرده بودند، حالا قدرتشان را بهرخ فدراسيون ميكشند. مانور پرسنلي با حضور آقاي دبيركل. جمعي20-25 نفره از 130كارمند فدراسيون فوتبال. آن ضربه، مستقيمترين پيام دبيركل به رييس فدراسيون فوتبال بود. تا پيش از اين علي كفاشيان بارها در گفتوگوهايش كنار گذاشتهشدن نبي از پست دبيركلي را اعلام كرده بود، حتي اسدي، گزينه جايگزينياش را نيز تاييد كرده بود اما همهچيز بعد از آن ضربه تغيير كرد. همان لحظهيي كه نبي در مانور پرسنلي رسما اعلام كرد: « براي خداحافظي به ميان شما آمدهام»، علي كفاشيان تغيير موضع داد و اعلام كرد: « نبي دبيركل فدراسيون است و سرجايش ميماند» انگار علي كفاشيان فراموش كرده بهخاطر ابهامات مسائل مالي، مجبور شده تن به اصلاحات فدراسيون فوتبال بدهد. اما از فرداي مجمع فدراسيون فوتبال تا امروز، نبي همچنان در اتاقش حضور دارد، هرچند دوستان نزديكش گفتهاند وسايل اتاقش را هم جمع كرده است. داستان رشد مهدي محمدنبي در فدراسيون فوتبال ميتواند داستان امروز جامعه ايراني باشد. جايي كه «كارمند ساده فدراسيون» تبديل به قدرتمندترين عضو فوتبال ايران در همه مسائل ميشود. بازار شايعهها درباره دبيركل كم نبود. هر بار او را پشتپرده ابهامات فوتبال معرفي ميكردند. كشوي جادويياش همچنان مبهمترين سوژه فوتبال ايران است، چهبسيار نامههايي كه اعلام نشد، مفقود شد و حتي ابلاغهايي كه امضا نشد؛ بنابهدلايلي. او را رييس پشتپرده فدراسيون فوتبال مينامند. جايي كه كاملا با علي كفاشيان اصطلاحا «قاطي» شده يا بهقول لحنهاي محاورهيي، «آلوده» شده است. رييس و دبيركل، باهم ندار شده بودند و به منافع مشتركي رسيده بودند. مهدي محمدنبي، مرد عجيبي است. مثلا مهدي تاج، نايبرييس فدراسيون فوتبال زير نامهيي با اين بند را امضا ميكند: « ضمن تشكر از جناب آقاي نبي به عنوان دبيركل در طول تصدي اين مسووليت بر اساس بند 6 در ماده 35 (اختيارات قانوني هيات رييسه) نسبت به عزل مشار اليه اقدام و فرد واجد شرايط اين سمت در مهلت قانوني جهت بررسي و اخذ مصوبه هيات رييسه معرفي شود» اما در آخرين برنامه ورزش و مردم، تمامقد از او دفاع ميكند و حتي اعلام ميكند كه نبي بايد حفظ شود! اين تغييرموضع براي كارمند ساده فدراسيون «عجيب» نيست؟ البته كه عجيب نيست، آقاي دبيركل همان رييس كميته مسابقات فدراسيون دادكان است كه همه فكر ميكردند بعد از بركناري دادكان، همراه با جامعه فوتبالي فدراسيون از سمتش به نشانه اعتراض، استعفا ميكند اما او ماند و با عليآبادي كار را آغاز كرد و حتي دبيري فدراسيون را در دوره كميته انتقالي با كمال ميل پذيرفت. نبي يك بار گفته بود: « يك روز آمدم و يك روز ميروم» اما همه به ياد دارند كه چگونه او در همه اين سالها با تغيير دولتها و رياستها ذرهيي جايگاهش تنزل نيافته است. او توانايي اين را دارد كه در فدراسيون اصلاحطلب و اصولگرا مدير باشد. نبي ترجيح ميدهد براي تداوم موفقيتهاي اقتصادياش نقش يك پيمانكار محافظهكار را بازي كند. صفاييفراهاني، دادكان، مصطفوي و كفاشيان براي او فرقي ندارد. حضور طولاني مدت او در فدراسيون براي او مزيتهاي ديگري هم داشته است. از ناديده گرفتهشدن اتهامات و شايعات پيرامونياش توسط رسانهها تا سپرده شدن غير علني مهمترين تصميمات فدراسيون به دستان او.
حالا مجموعه مديريت ورزش ايران به نتيجه واحدي رسيده است: كنار گذاشتهشدن مهديمحمدنبي، دبيركل فدراسيون فوتبال ايران. او همانند مدير فرهنگي، مدير روابطعمومي و رييس امور مالي فدراسيون فوتبال ايران از حضور در استراليا تا بهامروز محروم شدهاند اما موضوع مهم سطح رايزنيهاي دبيركل براي ماندن است. او در آخرين اقدام، با نمايندگان فراكسيون جوانان مذاكره كرده تا مجوز ماندنش را تمديد كنند، آنهم در شرايطي كه كميسيون اصل90 همان مجلس، حكم به كنار گذاشتهشدنش داده است!
اين روزها از افراد فدراسيون اين جمله بسيار شنيده ميشود: «من اگر بخواهم بروم، هزينهها را بالا ميبرم و مسائلي را بيان ميكنم كه فلان شخص حتي بهخانهاش هم نتواند برود»؛ اين جمله شايد درستترين تصوير از حال و روز فدراسيون فوتبال ايران باشد. براي همين است كه وزير ورزش در آخرين مصاحبهاش اعلام ميكند: «در خصوص فدراسيونها هم بايد بگويم آنها مستقل هستند و خودشان تصميم ميگيرند. ما دخالت نميكنيم بلكه اظهارنظر ميكنيم كه اين اظهارنظرها هم حالت دخالتگونه ندارد. اگر فدراسيون از ما مشورت بخواهد ارايه ميكنيم. درباره تغييرات هم خودشان به اين نتيجه رسيدند ورزش بايد به صورت پويا و فعال شود و از انديشههاي نو هم استفاده كرد»؛ موضوعي كه محمدهادي آيتاللهي بهدرستي درك كرد و استعفا داد اما مهدي محمدنبي اصرار براي ماندن دارد. جايي كه علي كفاشيان برخلاف فريده شجاعي، جرات بركنار كردن دبيركل را هم ندارد. دبيركل هم مثل آيتاللهي حاضر نيست استعفا بدهد. كلافي سردرگم براي علي كفاشيان. انگار همهچيز بههم گره خورده است. سرنوشت نبي و سرنوشت كفاشيان. يا هر دو ميمانند يا هر دو ميروند. اما پرسش مهم اينجاست: چرا ماندن يا رفتن اين دو به هم ربط پيدا كرده است؟! ديروز تماس خبرنگار «اعتماد» با دبيركل فدراسيون بي نتيجه ماند واو در تماسي كوتاه اعلام كرد: « اجازه بدهيد جام ملتها تمام شود.صبركنيد.فقط به احترام شما جواب تلفن را دادم و درباره وضعيت فعلي هم حرفي نميزنم.»