سعيد جمشيديان| جلال طالبي، بازيكن شاخص دهههاي 40 و 50 دارايي و تيمملي خيلي زود به جرگه مربيان بينالمللي درآمد آنچنان كه پس از بازگشت به كشورمان، سرمربيگري تيمملي در جام جهاني 1998 فرانسه را عهدهدار شد، اما حضور ناموفق اين تيم در رقابتهاي جام ملتهاي آسيا 2000 لبنان نقش مهمي در كنار رفتن او از سطح اول فوتبال ايران ايفا كرد. او سالهاست از چرخه مربيگري در فوتبال ايران خارج شده و شايد بهتر باشد كه بنويسيم خارجاش كردهاند تا ديگر نتواند در تيمي ايراني مشغول باشد. با او كه چند هفتهيي است به ايران آمده گفتوگو كرديم.
ارزيابي شما از تيمملي ايران چيست؟ آن هم در آستانه جام ملتهاي آسيا!
من در جام جهاني تيمملي را هم منفي ديديم هم مثبت. مثبت اين بود كه از لحاظ نتيجهگرايي با يك گل به آرژانتين باختيم و با نيجريه مساوي كرديم. منفي اين بود كه شكل بازيهاي ما تغيير نكرد. البته حتما كيروش با شناختي كه از بازيكنان داشته اين تاكتيك را مناسب ديده بود. اما همه بايد ببينيم عملكرد تيم ملي در جام ملتهاي آسيا كه فضاي آن با جام جهاني فرق دارد چه خواهد بود.
اين بازيكناني كه به اردوي تيم ملي دعوت شدهاند ميتوانند طلسم ناكاميهاي ايران در آسيا را بشكنند؟
بازيهاي تيم ملي در جام جهاني اين مساله را نشان داد كه بازيكنان در يك دايرهيي قرار گرفتند كه بايد وظايفشان را انجام ميدادند و حق خارج شدن از آن هم را نداشتند. با اين حال معتقدم ما درجام جهاني ميتوانستيم كمي شجاعتر بازي كنيم. نكته قابل توجه اما اينجاست كه بازيكنان دستورات كيروش را در زمين اجرا ميكردند. پس عملكرد تيم ملي در جام ملتهاي آسيا هم بستگي به تفكرات كيروش براي هر بازي دارد.
به نظرتان تيم ملي با همان تاكتيك جام جهاني بازيهاي خود را در جام ملتهاي آسيا برگزار خواهد كرد؟
فكر ميكنم كه با درصد كمتري از سيستم تدافعي جامجهاني در اين رقابتها ظاهر بشويم. كيروش به اصول تدافعي معتقد بوده و از آن نتيجه گرفته است. بنابراين بعيد ميدانم تغيير زيادي در سيستم تيماش ايجاد كند. به احتمال زياد ما نبايد منتظر يك تيم تهاجمي باشيم. بايد صبر كنيم تا بازيها شروع شود، آن وقت بهتر ميتوان درباره عملكرد تيم ملي و بازيكنان صحبت كرد. من اميدوارم همهچيز براي گرفتن نتايج خوب مهيا شود و بچهها هم خواستههاي مربي را به خوبي در زمين انجام بدهند تا تيم به قهرماني آسيا كه آرزوي تمامي ما ايرانيها است برسد.
اين روزها خيليها از دولتي بودن ورزش انتقاد ميكنند. به نظرتان اين فضا چقدر به ورزش ما ضرر زده است؟
ما به سمت سيستمهايي كه در آلمان شرقي و شوروي قديم اجرا ميشد حركت كرديم. يعني تمام باشگاهها بايد در اختيار سازماني باشند كه بتوانند روي آنها نظارت داشته باشند تا ببينند داخل اين باشگاهها چه ميگذرد. اگر باشگاهها خصوصي باشند اجازه نظارت به نحوه مديريت و غيره را نميدهند. با اين حال اگر پيشرفت ميخواهيم بايد فوتبال ما به سمت خصوصي شدن حركت كند. دولتي بودن باشگاهها باعث شده كيفيت فوتبال از بين برود و تماشاگران كم شوند.
فكر ميكنيد هدف حضور دولتيها در ورزش چيست؟
هدفشان نظارت و شهرت است. وقتي تماشاگران ميگويند «حيا كن، رها كن» آن فرد نميرود و همچنان هم حضور دارد، دنبال چيست! چه شد كه مثل قديم تماشاگران ديگر علاقهيي به ورزش ندارند و ورزشگاهها پر نميشود؟ چه شد كه مطالعهكنندگان روزنامههاي ورزشي كم شدهاند؟ اين مسائل فقط مربوط به جامعه ورزش و كيفيتش نيست، ساير مسائل اجتماعي را هم شاملش ميشود.
راهحل برونرفت از اين بحران براي رفتن فوتبال ايران به سمت پيشرفت تماشاگران با فوتبال چيست؟
معمولا كساني كه فوتبال نگاه ميكنند و طرفدار ورزش هستند مثل خود من از طبقه مرفه جامعه نيستند و وقتي مشكلات اقتصادي زياد شد ديگر آنقدر درگيريهايشان زياد است كه فوتبال برايشان در مرحله آخر قرار ميگيرد. ما بايد جامعه را به شكلي سر و سامان بدهيم كه يكي از تفريحهاي مردم رفتن به ورزشگاه باشد. كاري كه در اروپا انجام ميدهند. اما متاسفانه فوتبال ما با قمه كشي دنبال ميشود و الان فضا وحشتناكتر هم ميشود. متاسفانه توسعه اقتصادي در ورزشمان نداريم و اين موضوع فقط براي ورزش نيست و بايد در اقتصاد، فرهنگ و جامعه هم باشد.
حضور مديران ناكارآمد و كم تخصص چقدر در به وجود آمدن اين فضا تاثيرگذار بوده است؟
خيلي از مديراني كه در كارشان تخصص ندارند در نابودي فوتبال تاثير گذاشتهاند. الان باشگاههايي هست كه در يكسال چهار مديرعامل عوض ميكنند يا سه تا مربي عوض ميشود، براي اينكه اصلا برنامهريزي ندارند. دليلش اين است كه نميدانند براي چه مديرعامل شدهاند و چرا اين مربي را آوردهاند كه بعد از دو ماه ردش كنند. كاري در فوتبال ما روي اصول و كارشناسي پيش نميرود. مثلا ميگويند آقا من با شما رفيق هستم، شما سرپرست تيم شويد.
عدم وجود نظارت روي هزينههاي مالي هم بحرانهاي عجيبي در فوتبال كشور به وجود آورده است.
وقتي نميدانند چطور و در كجا پول را خرج كنند، من هم كه ميدانم پول كجاست، يا به عنوان دلال ميروم جلو، يا به عنوان ليدر و يا به عنوان يك مربي. مثلا يك مربي را ميگذاريم بر سر كار، بعد فعاليتهاي اين مربي از نظر باشگاه، مديرعامل و تماشاگران مورد قبول نيست پس عوضاش ميكنيم؛ بعد مربي اخراجي شروع ميكند به گفتن اينكه اين پولي كه درون فوتبال ميآيد براي بيتالمال است و مديرعامل را تخريب ميكند. بعد از مدتي به يك باشگاه ديگر ميرويم و دوباره با همان شرايط قبلي كار ميكنيم! اينها همان آدمهايي هستند كه ميگفتند پول بيتالمال را ميخورند و مديرعاملش اينگونه است و با يك كفش و شورت ورزشي تا حالا عكس نداشته و غيره. حالا سوال اينجاست كه آقايي كه مدعي بودي پول بيتالمال است چرا دوباره ميروي قرارداد ميبندي و ميروي همان پول را ميگيري. براي همين ميگويم دنبال حل مشكل و از بين بردن دلالها نيستند.
اميدي براي درست شدن اين وضع نابسامان فوتبال كشور داريد؟
ما جوري گرفتار شديم كه هر چقدر دست و پا بزنيم پايينتر ميرويم و ورزشمان مانند يك باتلاق شده است و هيچكسي كمك نميكند كه از اينجا بيرون بيايم. متاسفانه فقط از آن فيلمبرداري ميكنيم و سوژه ميسازيم و با آن حاشيه و سوژه زندگي ميكنيم. همه از زير مسووليتهايي كه داريم شانه خالي ميكنيم چون از همان اول نبايد اين مسووليت را به ما ميدادند به دليل اينكه اين كاره نبوديم اما به خاطر اينكه رابطه دارم پست گرفتم. قرار بود حسابرسي كنند و بفهمند اين پولي كه از فدراسيون رفته كجاست و چرا آنگونه شد؟ همهاش« من نبودم من نبودم»، شد. بنابراين كسي كمك نميكند كه مسائل ورزش ما حل شود بلكه يك راه فراري پيدا ميكند كه حل نشود.