نفت و گاز در اعماق زمين و دريا چه فايدهاي دارند؟
محمدصادق جنانصفت
روزنامهنگار
روزهاي پاييزي سال 1390 سپري ميشد كه رستم قاسمي، وزير نفت ايران در گفتوگو با يك روزنامهنگار ايراني تاكيد كرد كه «تحريم نفت ايران موجب ميشود قيمت هر بشكه نفت حداقل به دو هزار دلار برسد.» چند هفته پس از آن بود كه غرب تصميم به تحريم نفت ايران را علني كرد. برخلاف پيشبيني وزير نفت ايران قيمت هر بشكه نفت در بازارهاي جهاني نهتنها افزايش نيافت، بلكه قيمت نفت در جهان روندي كاهنده را تجربه كرده است. در دي ماه 1393 هم روزنامه اصولگراي ايراني پيشبيني كرد قيمت هر بشكه نفت پس از مرگ ملك عبدالله به 200دلار ميرسد. ملك عبدالله پادشاه عربستان مرگ را در آغوش كشيد ...
اما باز هم قيمت نفت به عدد يادشده نزديك نشد. واقعيت اين است كه افزايش عرضه نفت عراق، عربستان، امريكا و روسيه و روند كاهنده تقاضاي نفت از سوي امريكا و چين و اروپا بازار را به نفع بازيگران سمت تقاضا تمام كرده است و در حال حاضر نيز قيمتها در پايينترين سطح در 10 سال اخير قرار دارند. قيمت پايين نفت و احتمال تداوم آن به دليل ادامه رشد كمتر چين و ادامه ركود در برزيل و ژاپن و كشورهاي ديگر موجب شده است كه به دليل تقاضا براي سرمايهگذاري در اين صنعت دوره رقابتي سختي را شاهد باشيم. عراق به عنوان رقيب اصلي نفت ايران براي به دام انداختن سرمايهگذاران بينالمللي و طعمههاي لذيذ نشان ميدهد و امتيازهاي خاص ميدهد. اين وضع به ويژه در اقليم كردستان عراق كاملا به چشم ميآيد. سرمايهگذاران بينالمللي اكنون با تقاضاي عربستان، كويت، امارات متحده عربي و برخي كشورهاي آفريقايي مواجه هستند و ايران نيز در اين صف قرار دارد. بدون چون و چرا بايد پذيرفت جذب سرمايههاي بينالمللي به سوي ايران با روشهاي قديمي و با شرايط و امتيازهايي كه قراردادهاي بيع متقابل ميداد سختتر از هر زمان ديگري شده است. دو راه در پيش است: يك راه اين است كه درهاي سرمايهگذاري خارجي ببنديم و تصور كنيم كه بدون نفت ايران بازارها از تعادل خارج شده و سرمايهگذاران بينالمللي ناگزير ميشوند كه به ايران برگردند و منت ما را بكشند كه اجازه دهيد با هر شرايطي در ايران سرمايهگذاري كنيم. در اين صورت بايد پيامدهاي آن مثل كاهش توليد نفت در آينده ميانمدت و عقبماندن از رقباي منطقهاي و بينالمللي در ظرفيتسازي را بپذيريم و به شهروندان توضيح دهيم كه چرا اجازه ورود سرمايهگذاران خارجي به نفت را نميدهيم. پرسش اساسي در انتخاب گزينه يادشده اين است كه آيا كاهش سهم ايران در توليد جهاني و تبديل شدن اين سرزمين به بازيگر درجه دوم در اوپك و جهان را قبول داريم؟ اگر قبول داريم كه بايد با صداي بلند به جهان و مردم اعلام كنيم. تجربه چند سال اخير ما در بازار نفت نشان ميدهد كه رقباي ايران با سرعتي باورنكردني جاي ايران را در بازار خواهند گرفت. راه ديگر اما اين است كه منطق بازار نفت در شرايط امروز را پذيرفته و با انعطاف بيشتر اجازه ورود سرمايههاي بينالمللي به صنعت نفت و گاز را صادر كنيم. در اين صورت بايد قبول كنيم قراردادهاي سپري شده قبلي واجد شرايط رقابتي نيست و جاذبه كافي براي ورود سرمايههاي خارجي را ندارد. اصرار مديران ارشد وزارت نفت براي جاري شدن هرچه زودتر قراردادهاي تازه همين است كه فرصت از دست نرود و روزي از راه نرسد كه همين ميزان جاذبه نيز زايل شده باشد. نفت و گاز ايران در اعماق زمين و ژرفاي درياها بماند، چه سودي براي ايرانيان دارد. تكنولوژيهاي مدرن كه موفق به كشف نفت از شنهاي امريكا و ساحل ساير كشورها شدهاند ميتوانند در آينده رقباي تازه كشف كنند و يادمان باشد كه رقباي ايران منتظر نخواهند ماند.