تكليف استقلال تئاتر چه شد؟
شايد وقتي ديگر
بابك احمدي
براساس تصميم معاونت امور هنري در چندسال گذشته هنر تئاتر هرچه بيشتر به سوي خودگرداني مالي هدايت شد و همين مبحث تغيير رويكرد ناگزير اكثر گروهها- و قطعا نه همه- را به دنبال داشت. چرخش به سوي خواست مخاطب، گيشه محوري و نزول جايگاه اصيل تئاتر، شكافي جدي ميان بخشي از علاقهمندان و اين هنر به وجود آورد كه به بحران تماشاگر هم تعبير شد. آمار تماشاگران سالنهاي نمايشي رفتهرفته سير نزولي به خود گرفت و معادلات متفاوتي به چرخه توليد اضافه كرد. وضعيتي به ظاهر ناشي از گيج خوردن در «تئاتر خصوصي» كه هرچه بيشتر بر پيكر تئاتر كشور سايه انداخت.
گروهي از هنرمندان به حمايت مديران شتافتند و عدهاي در مقام منتقد ظاهر شدند. منتقداني كه پرسشهاي روشني مطرح ميكردند؛ مثل اينكه نميتوان نظارتهاي دولتي را حفظ كرد و از پرداخت حمايت چشم پوشيد. در همين دوران فرهاد مهندس پور پرسشي جديتر داشت؛ اينكه «تكليف استقلال تئاتر چه ميشود؟» و البته با سكوت ممتد خانواده تئاتر، مديران فرهنگي و فضاي دانشگاهي مواجه شد.
در سالهاي بسيار بحراني به سرميبريم
بهروز غريبپور
كارگردان،مدير هنري
بهروز غريبپور كه سابقه مديريت يازدهساله گروه تئاتر آران را در كارنامه دارد تعريف واژه «استقلال» در توليد اثر نمايشي را امري بسيار پيچيده ميداند و بر اين باور است كه در جوامعي با حاكميت ايدئولوژيك، نظارت به دخالت در مبدع و مدخل تبديل ميشود.
اين نكتهاي است كه در جوامع به ظاهر آزاد هم وجود دارد اما به گفته اين كارگردان تئاتر چنان پنهان شده كه گويي هنرمند، مستقل عمل ميكند. او ميگويد كه اين مساله در آف برادوي و آف آف برادوي نيز وجود دارد و اينطور نيست كه جوامعي با محدوديت كامل مواجه و جوامعي از آزادي صددرصدي برخوردار باشند. اما در بعضي كشورها با خشونت بيشتر مواجه هستيم. در جوامع به ظاهر آزاد اگر شما تئاتر خصوصي بنا كنيد از امكاناتي برخوردار خواهيد شد اما ديگر به تريبون ملي بدل نميشويد و از حمايتهاي بيشتر خبري نيست. عضو شوراي سياستگذاري تماشاخانه ايرانشهر شرايط توليد در هنر اجتماعي مثل تئاتر را متفاوت از هنرهاي انفرادي مانند شعر ميداند و بر اين باور است كه اينجا شما نميتوانيد غيرمتعارف عمل كنيد، بنابراين تعريف واژه «استقلال» بسيار پيچيده ميشود؛ درحالي كه در هنرهاي انفرادي ميتوان خارج از هر قاعده عمل كرد و نتيجه را به افراد معتمد نشان داد. او در بخش ديگري از حرفهايش به دخالتهاي بيش از حد در هنر تئاتر اشاره ميكند: «در شرايط كنوني دخالتها بسيار زياد است چون ابتدا متن خوانده ميشود، هنرمند خودسانسوري ميكند و در ادامه كار محدوديت در محدوديت به وجود ميآيد.»
كارگردان اپراي عروسكي «حافظ» درباره محدوديتهاي ناشي از حاكميت سرمايه در توليد تئاتر گفت: اينجا بايد هدايت سرمايه رخ دهد كه ابتدا نيازمند قانوننگاري هستيم. مثلا اگر يك شركت بنابر حمايت مالي از توليد يك اثر هنري معافيت مالياتي دريافت كند قطعا از اين نظر با مشكل كمتري مواجه خواهيم شد البته پديده دخالت و حمايت مباحثي جدا از يكديگر هستند.
اين هنرمند تصريح كرد: ما در سالهاي بسيار بحراني به سر ميبريم و در چنين مواقعي هنر در وهله نخست و سپس عرصه ورزش نخستين قربانيان اين جريان هستند. اين روند بهخصوص تاثير مخرب خود را بر تئاتر گذاشته است.
او افزود: الان دولت سالن تاسيس كرده و براي اداره به بخش خصوصي سپرده كه به اين ترتيب تابع سلايق خواهد شد؛ معني چنين جرياني كاهش زيباييشناسي اثر و ريزش مخاطب است. خودكفايي اقتصادي به تنهايي ارزش نيست، چون بعضي اعمال قبيحه هم از نظر مالي خودكفا عمل ميكنند اما براي جامعه مضر هستند .
شرايط به ظاهر آرام و در باطن بسيار سختي را ميگذرانيم
حسين پاكدل كارگردان و مدير هنري
حسين پاكدل، نمايشنامهنويس، بازيگر و از مديران اسبق هنري اما از منظر ديگري به استقلال تئاتر مينگرد و ميگويد: «در وهله اول واقعيت اين است كه طي شش سال گذشته تئاتر به شكل حيرتانگيزي حداقل در تهران رشد كمي داشته اما رشد كيفي نداشته؛ دوستان هم شعار سياست واگذاري به بخش خصوصي را مطرح كردهاند ولي مطلقا اينطور نيست. چون شاهد هستيم تئاتر به بخش خصوصي واگذار نشده و بايد گفت به هوا واگذار شده است. در حقيقت متوليان، تئاتر را به حال خود رها كردهاند.»اين هنرمند شرايط فعلي گروههاي تئاتري را بسيار دشوار توصيف ميكند و بر اين باور است كه تمام بلاها و هزينهها روي دوش هنرمندان قرار دارد و دولت نظارت ميكند؛ آنهم نظارت امر و نهي و نه نظارت پيش برنده. او البته به اين نكته هم اشاره دارد كه «نبايد از حق گذشت كه تلاش كردهاند به نسبت گذشته فضاي بازتر حاكم باشد.»پاكدل به خطوط قرمز و نانوشته غيرمنطقي، غيرشرعي و غيرقانوني اشاره دارد و ميگويد: «ما هم استاد پذيرش قانونهاي نانوشته هستيم. هنرمندان شاخص صاحب تفكر فرصت پيدا نميكنند، مگر با پذيرش فرسايش و پرداخت هزينه بسيار.»او توضيح ميدهد: «شايد عدهاي اينطور توجيه كنند كه فلان نمايش فروش خوبي داشته؛ اما در برابر رنجي كه گروه متحمل شده هيچ نيست و اطمينان دارم اگر شرايط فراهم بود قطعا سود چند برابري حاصل ميشد.» اين كارگردان بر اين باور است كه متوليان امروز پز چيزي را ميدهند كه مطلقا سهمي در شكلگيرياش نداشتهاند.
او در عين حال ميگويد كه تئاتر چون هنر جمعي گراني است همه دولتها و شهرداريها از آن حمايت ميكنند و اين سوال را مطرح ميكند: «ولي اصلا چنين چيزي در ايران سراغ داريد؟ امروز اگر بخواهيد يك تبليغ ساده در تلويزيون داشته باشيد بايد هزينه چند تئاتر را بپردازيد.»به اعتقاد او «تئاتر خصوصي تعريف درستي ندارد بنايراين چارهاي نميماند كه در نهايت خودش راه را پيدا كند. بايد مثل يك موجود زنده شرايط رشد سالم فراهم شود. اگر اين نيازها و خواستههاي كاملا بحق به شكل منطقي برطرف نشود اين فرزند فردا حقش را با خشونت طلب ميكند.»پاكدل در ادامه حرفهايش به ناتواني دولت در تامين امنيت شغلي هنرمندان اشاره دارد و ميگويد: «شما شاهد برباد رفتن تلاشهاي يك گروه كثير هستيد. الان با شعار و وعده مواجه هستيم؛ حرفهايي كه هيچ مبناي اجرايي ندارد.»او به كار بردن «استقلال» در شرايط فعلي را مضحكترين واژه در مورد هنر و تئاتر ميداند و ميگويد: «يك شوخي تراژيك هم هست. چون مجوز فيلمهايي كه حتي پروانه اكران هم دارند به سادگي لغو ميشود و مديران محافظهكارانه عمل ميكنند. معتقدم شرايط به ظاهر آرام و در عمل بسيار سختي را ميگذرانيم. اين وضعيت اصلا در شأن نظام جمهوري اسلامي ايران نيست.»او در ادامه حرفهايش به شكل غيرمستقيم به توهينهاي نشريه يالثارات به هنرمندان هم اشاره دارد: «متاسفانه شاهد هستيم هنرمندان با ركيكترين الفاظ خطاب قرار ميگيرند و هيچ مامني براي حراست از خودشان پيدا نميكنند. گويي هنرمندي افتخار نيست.»پاكدل بر اين باور است كه امنيت فقط در مرزها اتفاق نميافتد بلكه انديشههايمان هم بايد امنيت داشته باشد و ما به راحتي تبادل واژه داشته باشيم نه اينكه با مشت و خشم رفتار كنيم. او در پايان تاكيد دارد: «افرادي كه بايد از تريبونهاي رسمي حرفهاي آرامشبخش بزنند تحريكآميز صحبت ميكنند. متاسفم افرادي واژگاني را وارد ادبيات اجتماع ميكنند كه اصلا از آنها انتظار نميرود و اينها در تاريخ به نامشان ثبت ميشود.»