روياي يك كمدي شريف
رضا ثروتي
گاهي حالت خوب ميشود با ديدن اثري هنري و همين حالِ خوب براي رسالتِ هنر كافي است؛ مصطفي كوشكي در تجربه اخيرش به سراغِ ديوانه بيهمتاي ادبيات نمايشي رفته و دست بر متني گذاشته كه آن را جادوي شكسپير مينامند. جهان سوررئال و قصههاي پريان و اجنههاي مضحكِ رويايي. باقر سروش كه به زيبايي نام بازينويس را در بروشور نمايش براي او لحاظ كردهاند؛ زبان شكسپير را با طنازي حساب شده و دقيق در انتخابِ دايره واژگان فارسي برگرداني امروزي داشته و مرز بين زبانِ پر طمطراق شكسپير را با ادبيات عامه حفظ كرده است، پيش از هر چيز طراحي صحنه خلاقانه نمايش به چشم ميآيد، طرحي كه از همه فضا نهايت استفاده را ميكند تا جادوي شكسپير به عينه در سالن مستقل تئاترِ تهران اتفاق بيفتد، هريك از بازيگران به درستي و به اندازه در نقشها ظاهر ميشوند و نميتوان يكي را از ديگري متمايز كرد و به آنها صفتِ بهترين را داد، هريك جداگانه درخشانند و براي پارتنرها بازي ميكنند نه براي به زور خنداندن تماشاگر، يك دستي در بازيها از مهمترين دستاوردهاي كارگردان اين نمايش است، او پا را از مرزهاي كمدي فراتر نمينهد و براي خنداندن تماشاگر به طراحي لودگي تن نميدهد؛ امر سخيفي كه در تئاتر اين سالهاي ما به وفور ديده ميشود و تفاوتي با تن فروشي رايگان ندارد. طراحي صحنه درخشان نمايش به عهده مصطفي كوشكي بوده و او توانسته از امكانات صحنهاي دكور در ساختِ فضايي متحرك و پويا؛ ميزانسنهاي بديعي خلق كند. طراحي لباس و اكسسوار نمايش به عهده شيما ميرحميدي بوده است و آنچنان با ظرافت و وسواس؛ رنگها و بافتها و خطوط انتخاب شدهاند كه بيشك از بهترين نمونههاي مثالزدني اين سالها در اين حوزه است. طراحي گريم سارا اسكندري با زيباييشناسي دقيقي در همسويي با صحنه و لباس خلق شده است و كاركرد لنزها و كلاهگيسها به درستي سحر و جادوي نمايش را انتقال ميدهد، طراحي نور علي كوزهگر با تنوع رنگهاي صحيح در زمينه سفيد صحنه به خيالپردازي تماشاگران ميافزايد و موسيقي بهرنگ عباسپور در راستاي دراماتورژي اثر و اضافه كردن نوازندگان به جاي دورِگردان در متن اصلي با انتخابِ تمي شرقي؛ فضايي دلچسب و مفرح را خلق ميكند. در پايان به جرات ميتوان از اين اثر به عنوانِ يكي از ماندگارترين نمايشها در ژانر كمدي ياد كرد كه از لحاظِ كيفي در سطح بينالمللي نيز ميتواند موفق عمل كند. روياي يك شبِ نيمه تابستان محصولِ يك كار تيمي منسجم است كه هر يك از هنرمندان در شاخههاي مختلف اين اثر نهايت توان خود را در خلقِ زيبايي به كار گرفتهاند، باشد كه اين اجرا الگويي شود براي صحنههاي نمايش؛ كه خنداندن هم تلاش ميخواهد و رنج، فراست ميخواهد و سختكوشي.