پدرو آلمادوار با «جوليتا» مدعي نامزدي در اسكار 2017 شد
بهار سرلك
كمپاني سوني بيستويكم دسامبر را براي نمايش فيلم «جوليتا» تازهترين ساخته پدرو آلمادوار، فيلمساز اسپانيايي در ايالات متحده امريكا درنظر گرفته است. بنابراين آلمادوار نيز همانند مارتين اسكورسيزي يكي از مدعيان نامزدي در هشتادونهمين دوره آكادمي اسكار به شمار ميرود. اين فيلم ماه آوريل در اسپانيا روي پرده رفت و اكران جهاني آن ماه مه در جشنواره كن رقم خورد.
آلمادوار بيستمين اثر سينمايياش را براساس سه داستان از مجموعه داستانهاي كوتاه «فرار» (2004) اثر آليس مونرو، نويسنده برنده جايزه نوبل كانادايي ساخته است. داستان اين فيلم زندگي يك زن را دنبال ميكند كه شك و ترديدهايش او را دچار كشمكش كردهاند. دو تازهوارد دنياي بازيگري شخصيت محوري فيلم را بازي ميكنند؛ اما سوارز، جوليتاي ميانسال و آدريانا اوگارته، جوليتاي جوان.
در اين فيلم سالهاي 1985 تا 2015 با توسل به فلشبكها روايت ميشود و آلمادوار خود ميگويد در اين فيلم بيشتر دنبال «درامي خالص» بوده است. او قصد داشته ردپاهاي آشنايي كه در سبكش ديده شده را در اين فيلم در نظر نگيرد: «در اين فيلم هيچكس آواز نميخواند، كسي درباره سينما حرف نميزند و شوخطبعي در فيلم نيست. بايد خودم را وادار ميكردم از اين مسائل صرفنظر كنم. گاهي حين تمرينات جملههاي كميك عجيبوغريبي گفته ميشد كه بازيگران با آنها رفع خستگي ميكردند. اما بعد از تمرين، تصميم ميگرفتم شوخياي در كار نباشد. فكر ميكردم بهترين راه براي روايت داستاني دردناك همين است و علاوه بر اين، جالب است كه در بيستمين فيلمم تغييري ايجاد كردهام. منظورم اين است كه اين روش برايم خوشايند است.» آلمادوار به داستانهاي مونرو علاقهمند است، او دليل اين علاقه را اينگونه توصيف ميكند: «شخصيت او ويژگيهايي دارد كه با آنها همزادپنداري ميكنم؛ او زن خانهداري است كه داستان مينويسد. در هسته اصلي نوشتار مونرو غرابتي عظيم نهفته است. خصوصيتي كه در مورد او دوست دارم اين است كه در داستانهايش چيزهايي هست كه نميشود به مديوم سينما ترجمه شود؛ بهطور مثال تفسيرهاي او در مورد اتفاقهاي اصلي و نظرات جزيياش، اما همين تفسيرها و نظرات مهمترين عناصر داستانهاي او هستند.»
پيتر دبروگ، منتقد ورايتي درباره فيلم «جوليتا» مينويسد: «آلمادوار معمايي بهشدت غيرقراردادي ساخته است؛ معمايي كه پاي جرم و مجرمي در ميان نيست. اما شخصيت زن اصلي داستان خودش يك معماي بزرگ است.»
اين كارگردان براي ساخت كمدي سياه «زني در آستانه فروپاشي عصبي» (1988) نامزد جايزه اسكار خارجي زبان شد. اما او با ساخت فيلم «همهچيز درباره مادرم» (1999) موفق به دريافت اسكار بهترين فيلم خارجي زبان شد و فيلم «با او حرف بزن» (2002) اسكار بهترين فيلمنامه غيراقتباسي را براي او به ارمغان آورد.