• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3150 -
  • ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۸ دي

جريان‌سازي‌ در روزگار انقراض ارزش خبري

نازنين متين‌نيا

خانم بازيگري نامه سرگشاده نوشته و در نامه توضيح داده كه قرار بوده در فيلمي به كارگرداني آقاي كارگرداني بازي كند، اما حالا بعد از چند ماه مي‌بيند كه فيلم در فهرست فيلم‌هاي جشنواره است و اتفاقا دوستش هم جاي او بازي كرده. بعد ديگر در متن نامه، در لابه لاي واژه‌ها و جمله‌ها، درباره آقاي كارگردان حرف زده كه به يك‌جاهايي وصل است و تازه زرنگي هم كرده دوست او را جاي خودش گذاشته و حالا هم مي‌خواهد به خانه سينما شكايت كند تا در وادي هنر و سينما، اين اتفاق‌ها نيفتد و همگان درس عبرت بگيرند. از آن طرف، آقاي كارگردان هم سكوت نكرده؛ فرداي روز انتشار نامه، نامه نوشته كه خانم بازيگر دستش را توي پوست گردو گذاشته و اگر تهمت‌هاي خانم بازيگر درست بود، دو فيلم قبلي‌اش آنقدر دردسرساز نمي‌شد و حالا هم صبر مي‌كند تا خانه سينما حكم دهد و معلوم شود حرف چه كسي درست است و براي خانم بازيگر هم آرزوي سعه صدر كرده. ماجراي اين دعوا، در فضاي مجازي و صفحات اجتماعي چندان بازتاب نداشته. اما در خبرهايي كه در خبرگزاري‌ها و سايت‌هاي مجازي منتشر شده، در بخش نظرات بيشترين كامنت‌ها را دريافت كرده. كامنت‌هايي كه شخصي‌نويسي آدم‌ها در صفحات مجازي، در مجموع منطقي‌تر هستند و از يك دعواي دوجبهه‌يي ميان طرفداران و مخالفان بيرون آمده. در بخش نظرات، مخاطب‌ها به سه دسته تقسيم مي‌شوند؛ دسته اول و دوم، همان‌هايي هستند كه مخالف و موافق يك‌طرف جريانند و شبيه به هميشه يا از بازي عالي خانم بازيگر لذت مي‌برند يا از فيلمسازي عالي آقاي كارگردان يا برعكس، فكر مي‌كنند كه خانم بازيگر همچين هم بازيگر خوبي نيست يا آقاي كارگردان همچين هم شاهكار نساخته. اما دسته سومي هست كه كاملا متفاوت از اين دو دسته، سوال‌هايي را مي‌پرسد كه دقيق، درست و بجاست؛ مثلا مي‌پرسد كه چطور بعد از اين همه ماه، خانم بازيگر تازه يادش افتاده كه با فيلمي قرارداد داشته يا آقاي كارگردان چرا آنقدر سربسته حرف مي‌زند يا اگر قرار است خانه سينما حكم دهد و قضاوت كند، پس تكليف اين نامه‌ها چه مي‌شود و اصلا چرا بايد در جريان اين اتفاق باشيم؟ اين سوال‌ها با تعدادي بسيار كمتر از نظرات موافق و مخالف، در بخش نظرات ديده مي‌شوند. سوال‌هايي كه فارغ از هرجبهه‌گيري، درباره فرافكني و حاشيه‌سازي در روزهاي كمي مانده به جشنواره فيلم فجر پرسيده مي‌شوند و سراغي از شفافيت مي‌گيرند. سوال‌هايي كه در دوره‌هاي روزنامه‌نگاري و كار رسانه، نتيجه جريان‌سازي فكري هستند. نتيجه‌گيري كه از يك ماجراي كلي‌تر خبر مي‌دهد و در اخبار حاشيه‌يي چهره‌ها گم نمي‌شود. جريان‌سازي كه انگار در حال انقراض است و در جبهه مقابلش بستري مناسب براي تمام كساني باز كرده كه مي‌خواهند بدون هيچ هزينه و سرمايه‌گذاري و پشتوانه‌يي، فقط ديده شوند و در انظار باقي بمانند. واقعيت اين است كه اگر به چهارسال يا پنج سال پيش برمي‌گشتيم، آنقدر موضوع‌هاي مهم‌تر فارغ از «كي با كي دعوا مي‌كند» به عنوان ارزش خبري مطرح مي‌شد كه وقتي براي انتشار نامه‌هاي اينچنيني و باقي ماجراهاي حاشيه‌يي باقي نمي‌ماند. اما حالا، زمانه‌يي ديگر است كه اين اطمينان را به آدم‌هاي مختلف، در حوزه‌هاي مختلف مي‌دهد تا نسبت به آنچه در زندگي‌شان مي‌گذرد و آنچه مي‌خواهند، كمي فكر كنند و با كمي استفاده از واژه‌ها و جبهه‌گيري در يك سمت خاص، جرياني بسازند. هر كدام از اين نامه‌ها يا حتي حرف‌ها، به سرعت منتشر مي‌شوند، داغ مي‌شوند و جوابيه و طرفدار و مطلع پيدا مي‌كنند. مسيرهاي باز اطلاع‌رساني، گسترش فضاي مجازي و مشكلاتي كه در اين پنج سال به روزگار مطبوعات و دنياي رسانه وارد شده، دست‌ها را باز گذاشته تا مفهومي به نام ارزش خبري، روز به روز كمتر مورد توجه باشد يا تحت‌تاثير فضاي بيمار، تعريف ديگري پيدا كند. تعريفي كه مثالش مي‌شود همين نامه‌نگاري خانم بازيگر و آقاي كارگردان يا آن دعواي خانم بازيگر و آقاي فلسفه‌داني كه از ميان‌مايگي حرف مي‌زد و كار به دادگاه كشيد. اين مثال‌ها در يك شرايط آرام و نسبتا ايده‌آل، خوراك مناسب خبرها و گزارش‌هاي مجلات و سايت‌هاي زرد و عامه‌پسند، است. اما حالا و در شرايطي شبيه اين روزهاي ما، خبر مهمي است كه به بهانه ارتباط به جشنواره يا خانه سينمايي كه بايد حكم بدهد، مخاطب را در معرض يك تنش عصبي بي‌ربط قرار مي‌دهد و در نهايت جبهه دوستداران و دشمنان تازه‌يي به هزار و يك جبهه  ساخته شده  اين روزها، اضافه مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون