نگاهي به آآآدت نميكنيم ابراهيم ابراهيميان
غيبت غليظ فوت كوزه گري
محمدرضا مقدسيان
منتقد
«آآآدت نميكنيم» فيلمي است كه نه ميتواند مدعي نمايندگي مزيتهاي بسيار بديع و تازه در سينماي ايران باشد و نه جزو دسته آثار غيرقابل قبول و بيمعناي سينماي ايران است. اين فيلم در جايي ميانه خيلي خوب بودن و متوسط بودن شديد قرار ميگيرد. اين فيلم از منظر فني نقصان برجستهاي ندارد. تصويربرداري، تدوين، نور و صدا و حتي كارگرداني در حدي قابل قبول ظاهر شده است. اما چه ميشود كه در موعد مواجه شدن با اين فيلم، لذت شهودي همراه شدن با داستان فيلم به جد حس نميشود؟ گويي فيلم يك حال خوب يا يك حس دروني به مخاطب بدهكار است و فقدانش باعث ميشود تا از اضافه شدن به ليست آثار بسيار خوب سينماي ايران باز بماند.
آآآدت نميكنيم سراغ استفاده از تمام مزيتهاي اين روزهاي سينماي ايران رفته است. از يك سو با سراغ گرفتن از سينماي به اصطلاح اجتماعي، روابط ميان اعضاي خانواده و آسيبهاي اجتماعي اطراف آن را دستمايه كار قرار داده است. از سوي ديگر بهرهگيري از حضور چهرههاي محبوب سينمايي و انتخاب بازيگر بر مبناي تجربههاي پيشتر موفق را در اولويت قرار داده است. اين دو ويژگي به عنوان مهمترين المانهاي برجسته در اين اثر قابل بررسي است. با تكيه بر همين اصل بايد پذيرفت كه آآآدت نميكنيم هيچ چيز براي فروش خوب و موفقيت در گيشه و اندكي رضايت در منتقدان كم ندارد. ابراهيم ابراهيميان با تكيه بر فرمول غافلگيري در دقيقه نود و قرار دادن شخصيتهايش در موقعيت قضاوت و در ادامه بروز درونيات آنها درست در بزنگاههاي داستاني، مدلي امتحان پسداده، از داستانگويي را در پيش گرفته است. مدلي كه هر چند هنوز از تازگي نيفتاده و امكان همراه كردن مخاطب را دارد، ولي كمتر اثرگذار است و توان ميخكوب كردن مخاطب و تبديل كردن اثر به نمونهاي به ياد ماندني را ندارد. در واقع به نظرميرسد فيلمنامه آآآدت نميكنيم نمونهاي قبلا امتحان پس داده از اين جنس داستانگويي است و به شكلي مكانيكي نوشته و مهندسي شده است. مهندسي شده بودن اين متن باعث شده تا حس و حال مربوط به اين شكل از داستانگويي در اثر كمتر ديده شود و فقدان روح و حال منطبق بر فضاي داستان مخاطب را با اثري چيده شده و نه چندان پر انرژي روبهرو ميكند. شايد تكراري به نظر رسيدن موقعيتها و دقت در چيده شدن سكانس از پي هم براي رسيدن به ايستگاه نهايي بدون اينكه كليت داستان و رخدادهاي آن دروني شدن باشد، منجر به اين حس شود. در واقع فيلمنامه آآآدت نميكنيم حاصل يك نگاه منطقي منظم است تا يك نگاه دغدغهمند و ادراكي بر مبناي تلفيق شهود و منطق. ماجرايي كه آآآدت نميكنيم درگير آن است، ماجراي تفاوت ميان دانش و خرد است كه اولي به منزله داشتن اطلاعات و توان تحليل آنها و ديگري به معناي درك دروني داشتهها و درك شدگيهايي از محيط بيروني رسيده است.
در دل اين مسير همين مدل نگاه به انتخاب بازيگر و شيوه بهرهمندي از تواناييهاي آنها نيز جاري است. در واقع ميتوان گفت بخش بزرگي ازتواناييهاي بازيگران خوشنام فيلم بر بستر فيلمنامه مكانيكي و استرليزه اثر به تبلور نرسيده است و به غير از حميدرضا آذرنگ باقي بازيگران فيلم با حداكثر توانايي در فيلم ظاهر نشدهاند. بهطور ويژه تركيب محمدرضا فروتن و ساره بيات، به نفع ساره بيات و به سمت او ميچربد و تركيب هديه تهراني و حميدرضا آذرنگ، به وضوح بر دوش آذرنگ پيش ميرود. اين همه به اين معناست كه سه عنصر فيلمنامه، كارگرداني و توان شخصي بازيگر به تمامي در كار نبوده تا توازن ميان شيوه اجراي بازيگران ايجاد شود. براي توضيح بهتر بايد گفت فيلمنامه سرد و بيروح فيلم و در تكميل آن كمتر ذوق به خرج دادن بازيگران در اجراي سكانسها (به دليل ضعف در بازي گرفتن يا كمكاري در اجرا)، باعث شده تا فيلم درحدي متوسط ظاهر شود و تنها در نقاطي كه بازيگران (بهطور مشخص بيات و آذرنگ) از توانايي شخصي يا ذوق ورزيهاي فردي بهره بردهاند، رگههايي از همراهي و گرما در اثر حس شود. به عنوان نمونه، واضح ميتوان به سكانس درگيري لفظي بين هديه تهراني و حميدرضا آذرنگ در فيلم اشاره كرد كه در اين دوئل هنري آذرنگ تمام قد بر هديه تهراني مسلط ميشود و توان بازيگرياش را به رخ ميكشد. اين جنس اجراي صحنه حتما و قطعا تنها به دليل ضعف در اجراي تهراني نيست، بلكه جنس ديالوگ نويسي و كارگرداني اين سكانس هم در رسيدن به اين نقطه دخيل است.
در پايان ميتوان اينگونه گفت كه آآآدت نميكنيم نمونهاي خوب از سينمايي است كه اين روزها به برگ برنده سينماي ايران در سطح كشور و جهان تبديل شده است، اما با يك تفاوت كوچك كه نتيجهاي بزرگ خواهد داشت و آن اينكه گويي ابراهيميان به عنوان يك كارگردان جوان و با استعداد در سينماي ايران همهچيز را فرا گرفته به جز فوت كوزهگري ساختن آثاري از اين دست. اين همه باعث شده تا آآآدت نميكنيم فيلم قابل قبولي باشد كه درست در آستانه خيلي خوب بودن متوقف شده است.