به بهانه «دختر» رضا ميركريمي
فيلمي روشن و سليس
شاپور عالي داعي
فيلم «دختر» رضا ميركريمي فارغ از نقد فيلم مشخصههايي دارد كه دانستنش به فهم بهتر فيلم كمك ميكند. دختراز يك خانواده متعلق به طبقه متوسط است و اين يعني آنكه طيف وسيعي از دختران اين سرزمين را شامل ميشود. پدر يك مدير مياني موفق و دلسوز در محيطي بسيار جدي و خشن كه الزاما در خانه به همان اندازه موفق نيست. دختر در يكي از شهرستانها زندگي ميكند كه ظاهرا سنتها و هنجارهاي اجتماعي را بيشتر رعايت ميكنند پس داستان فيلم زنگ خطري است كه هيچيك از خانوادهها در صورت عدم درك متقابل فرزندان به خصوص دختران، در حاشيه امن بسر نميبرند و اين نيز به نظر من از نكات قابل تامل به نظر ميرسد؛ به خصوص آنكه دخترفيلم بر خلاف نظر پدر با مادر خانواده و خواهر خود هماهنگ است و اين هم شايد در وضع موجود از آثار زندگي شهري باشد كه واقعيتي ملموس است و انگار مادران بيشتر فرزندان خود را درك ميكنند تا پدران و به همين علت است كه اين فيلم بيشتر از آنكه دختران مدرن را به چالش بكشد، رفتارهاي سنتي پدران را به چالش كشيده و به همين علت ميشد نام اين فيلم را پدر گذاشت. دختر فيلم ميركريمي دختري مهربان، خانوادهدوست و عاقل است با اين حال رفتارهاي سنتي پدر را به چالش ميكشد و اين يعني آنكه بسياري از رفتارهاي سنتي ما در مقابل ديدگان نسل جوان ما رنگ ميبازند و اين واقعيتي است انكارناپذير.نماهاي مكرر شيشه گلآلود ماشين پدر، گوياي اين مطلب است كه او محيط را كثيفتر از آنكه هست ميبيند و اين، سوءظن او را تشديد ميكند. «دختر» فيلمي است كه خيلي روشن و سليس به ما ميگويد رفتارهاي جزمي، سختگيرانه و برخوردهاي چكشي نهتنها هيچ فايدهاي ندارد بلكه ما را به موجوداتي وامانده و خلع سلاح شده تبديل ميكند كه تسليم ميشويم. به زعم من پيام ديگر فيلم آن است كه مديريت رفتارها و تصميمات غلط ساير اعضاي خانواده از تنبيه و مجازات خطاكاران بسيار مهمتر و فوريتر است كه بدون آن كيان خانواده پابرجا نميماند. بازي بسيار زيباي خانم زارعي و بازي فوقالعاده روان فرهاد اصلاني چشمنواز است. فيلم ريتم رواني دارد و با اينكه هيجانانگيز و در جاهايي حتي دلهره آور است ولي تقريبا مانند ساير كارهاي كارگردان پلان اضافي ندارد. شخصيتپردازي پررنگ همه اعضا در كنار شخصيتپردازي كمرنگ شخصيت اصلي (دختر خانواده)، به علاوه شك افلاطوني شخصيت اصلي كه در دقيقه نود فيلم تصميمگيري ميكند و معمولا تصميم درست را ميگيرد از سبك فيلمساز حكايت دارد. شخصيتپردازي شاهرخ فروتنيان به عنوان پدر موفق كه دخترش در حال مهاجرت است ميتواند از نكات ناخوشايند در فيلم باشد. ديدن فيلم «دختر» ما را به ياد حديث حضرت امير(ع) مياندازد آنجا كه ميفرمايند: فرزندان شما، فرزندان زمان شمايند. فيلم «دختر» فيلمي واقعي، خوشساخت و نكتهسنج است كه اگرچه واقعيتهاي تلخي را گوشزد ميكند ولي الزامآور است.