• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3604 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۳۰ مرداد

زبان، خانه هستي است

محسن آزموده

اين روزها به لطف و مدد فناوري نو و فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، همگان اين امكان را يافته‌اند كه بنويسند و اين نوشته‌ها را با ديگران به اشتراك بگذارند. يعني حالا ديگر همه مي‌توانند عقايدشان، افكارشان، باورها و احساسات و هيجانات و عواطف‌شان را با كلمات و جملاتي در شبكه‌هاي جفت و طاق اجتماعي بنگارند. اين رويداد خوشايندي است. بيان دروني‌ترين احوال به مدد كلمه‌ها و جمله‌ها مزايا و فوايد بسياري دارد، از برجسته شدن و تاكيد بر فرديت افراد و شخصيت پيدا كردن ايشان گرفته تا احساس آزادي در بيان عقايد. ديگر انسان‌ها همچون گذشته كه چنين فضاهايي را در اختيار نداشتند، ناگزير نيستند افكارشان را سركوب و سانسور كنند و مجراهايي يافته‌اند تا از خلال آنها دروني‌ترين ذهنيات‌شان را با ديگران در ميان بگذارند. اما از آنجا كه هر امكاني تهديدها و خطرات خود را نيز به همراه دارد، اين عمومي شدن نگارش نيز دست كم يك پيامد ناصواب در پي داشته است و آن خطري است كه زبان را تهديد مي‌كند. براي دريافتن ابعاد اين مخاطره لازم نيست خيلي تلاش كنيم، نگاهي به هزاران هزار جمله‌ها و گزاره‌هايي كه روزمره به شكل پيام كوتاه، اظهارنظر، بيان عقيده با تعابير خارجي «مسيج»، «كامنت»، «استتوس» و... در شبكه‌ها رد و بدل مي‌شود، نشانگر اين مساله است. غلط‌هاي فراوان املايي و نگارشي، زبان شكسته ناسنجيده، ساده‌نويسي‌هايي كه به سادگي به هجو و ابتذال بدل مي‌شود، استفاده نابجا از تعابير كوچه بازاري، جابه‌جا به كار بردن كلمه‌ها و اصطلاحات، رعايت نكردن قواعد نگارشي و دستوري، كاربرد بي‌رويه و نامعمول كلمه‌ها و واژه‌هاي بيگانه و... نمونه‌هايي است كه در اين متن‌هاي نگارشي ديده مي‌شود. فرقي هم نمي‌كند كه نويسنده اين متن‌ها و جملات آدمي با تحصيلات عاليه باشد يا فردي معمولي كه ادعايي ندارد. وقتي هم به نويسنده خطاهاي نگارشي و املايي و... را گوشزد مي‌شويم، با واكنش تند او مواجه مي‌شويم كه
«بي خيال، سخت نگير، عجله داشتم، مي‌خواستم زودتر يك چيزي بنويسم، ملانقطي نشو و...»
پيامدهاي اين شكل كاربرد زبان در تداول هر روزه آن را بايد زبان شناسان، استادان زبان و ادبيات فارسي نشان دهند، آنها كه به درستي معتقدند زبان، يكي از اصلي‌ترين عناصر مقوم هويت يك قوم و ملت است؛ ميراثي ارزشمند و گرانبها كه در نتيجه كوشش‌هاي بي‌دريغ شاعران و اديبان و نويسندگان پيشين به ما رسيده و بايد در حفظ و نگهداري و ارتقا و پالايش آن كوشيد. در اين يادداشت‌ها اما وظيفه ما آن است كه اهميت زبان را از چشم‌اندازي فلسفي خاطرنشان كنيم. بدين منظور شايد گوياترين تعبير از آن مارتين هايدگر، فيلسوف آلماني باشد كه مي‌گفت «زبان، خانه هستي است.» گزاره‌اي بسيار زيبا و صد البته ژرف و عميق با معاني كثير. يك معناي اين تعبير آن است كه هستي (يا وجود) در زبان سكني مي‌گزيند، همچنان كه ما در خانه آرامش مي‌يابيم و از طريق زبان است كه هستي خود را بر انسان‌ها آشكار مي‌كند. در غياب زبان، هستي نيز خاموش است و سخني نمي‌گويد. زبان جايگاه و منزل (محل نزول) هستي است و از اين روست كه هايدگر انسان را «دازاين» (برخي ترجمه كرده‌اند به جا هستي) مي‌خواند، چرا كه از ميان بي‌شمار موجودات، اين تنها انسان است كه ناطق است و سخن مي‌گويد. او تعبير شيواتري هم براي انسان دارد و او را روشني گاه (Lichtung) هستي مي‌خواند. اين تعبير در لغت براي اشاره به نقطه‌هاي روشني به كار مي‌رود كه در دل جنگل‌هاي تيره و تار، به واسطه تابش نور خورشيد، جابه‌جا روشن شده است. شايد مراد هايدگر نيز از تعبير روشني گاه هستي براي انسان آن باشد كه از نظر او، انسان‌ها در شب تيره و تار جنگل وجود، به منزله نقاط روشني هستند كه هستي از طريق آنها خود را آشكار مي‌كند و از پرده بيرون مي‌افتد. اين آشكارگي و روشنگري به مدد زبان و از خلال آن رخ مي‌دهد. به همين دليل است كه از نظر هايدگر (و البته عموم فيلسوفان) زبان چيزي فراتر از ابزاري ساده براي ابراز عقايد و احساسات و ارتباط گرفتن با ساير انسان‌هاست. بي‌دليل نيست كه ويتگنشتاين، ديگر فيلسوف آلماني زباني كه از سنتي متفاوت از هايدگر بر آمده بود، مرزهاي جهان انسان را با مرزهاي زبان او يكسان مي‌گرفت. باز شايد به دليل همين اهميت انكارناپذير زبان باشد كه چهارمين روايت رسمي انجيل يعني يوحنا كه سخت متاثر از محيط فلسفي زمانه‌اش و انديشه‌هاي نوافلاطوني است، با اين تعبير مشهور آغاز مي‌شود كه «در آغاز كلمه بود.» در سنت خود ما نيز زبان جايگاه شامخي دارد، معجزه پيامبر ما كتاب است و نخستين آشكارگي امر مقدس به او به زبان اشاره دارد: «بخوان.»
با در نظر داشتن اين اهميت شگفت‌انگيز زبان است كه ديگر بهانه‌هايي چون «وقت ندارم» و «عجله دارم» و «سخت نگير» و... در كاربرد سرسري و بدون تامل آن بي‌معنا و ناموجه مي‌شود. همه ما انسان‌ها، موجوداتي سخنگو و ناطق هستيم كه به مدد زبان نه فقط افكار و عقايد و احساسات‌مان كه هستي‌مان را بر ديگران، جهانيان و حتي بر خودمان هويدا مي‌كنيم. آنچه در قالب‌هاي زباني از ما ظهور مي‌كند، خواه يك كلمه باشد يا يك جمله يا يك كتاب يا...، قدر و منزلت موجوديت ما و ميزان مسووليت‌پذيري ما درقبال هستي را آشكار مي‌كند. در زبان‌ورزي ما و استفاده‌مان از زبان، ولو در قالب يك پيامك به يك دوست يا يك اظهارنظر ساده در يك شبكه اجتماعي، اين هستي است كه از دريچه ما خود را آشكار ساخته و در نتيجه متفاوت با ظرفيت وجودي ما، اين آشكارگي در سطوح و مراتب مختلف رخ مي‌دهد. به عبارت ديگر با تامل در نحوه استفاده از زبان و دقت و طمانينه در آن تنها حرمت كلام را پاس نداشته‌ايم، بلكه خود را قدر نهاده‌ايم و هستي را سپاسگزاري كرده‌ايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون