پيمان معادي:
فيلمهاي سياسي احمقانهاند
پيمان معادي براي بازي در فيلم «جدايي نادر از سيمين» توجه فيلمسازان امريكايي را به خود جلب كرد و از آن پس فيلمنامههايي براي حضورش در فيلمهاي هاليوودي دريافت كرد. او پس از بازي در فيلم «كمپ ايكس ري» و در مقابل كريستين استوارت حالا در سريال «شبي كه...» بازي ميكند. نشريه والچر با اين بازيگر مصاحبهاي ترتيب داده كه او درباره پيشنهادهايش و همكاري با اصغر فرهادي صحبت كرده است. در ادامه گزيدهاي از اين مصاحبه را ميخوانيد.
چطور براي بازي در سريال «شبي كه...» انتخاب شديد؟
پس از «جدايي نادر از سيمين» اين سريال نخستين پروژهاي بود كه سراغ من آمد. قبل از اينكه روي آنتن برود، سه، چهار فيلم در امريكا بازي كردم مثل «كمپ ايكس ري. » فاصله زيادي بين فيلمبرداري قسمت اول سريال و باقي فيلم افتاد كه حدود دو سال طول كشيد. استيون زيليان، كارگردان اين سريال به من گفت فيلم «جدايي» را ديده و خيلي از اين فيلم و بازي من خوشش آمده. بنابراين با مديربرنامهام تماس گرفته است. وقتي مديربرنامهام به من زنگ زد گفت: «يك سريال براي شبكه HBO است و آنها ميخواهند تو يكي از نقشهاي اصلي را بازي كني.»
پيش از بازي در «شبي كه...» پيشنهاد ديگري به شما شد؟
پيشنهاد نه، اما چند فيلمنامه گرفتم كه بعضي از آنها تست بازي ميگرفتند. اما براي اين سريال تست بازيگري لازم نبود و پيشنهاد صرف بود. بنابراين اگر آن را قبول ميكردم در فيلم بازي ميكردم. قبل از آن هم چند فيلمنامه گرفتم كه دوستشان نداشتم.
از چه چيزي خوشتان نميآيد؟ آيا در فيلمنامههايي كه به دستتان ميرسد با كليشههاي خاورميانهاي مواجه ميشويد؟
وقتي فيلمنامهها را ميخوانم دچار دو نوع درنگ ميشوم. مثل همه بازيگرها يكي اين است كه بايد از نقش و فيلمنامه خوشت بيايد و دلت بخواهد بخشي از پروژه باشي و گاهي اوقات فيلمهاي سياسي است كه من دوست ندارم آنها را تماشا كنم چه برسد به اينكه بخواهم بخشي از آن باشم. فيلمهايي كه روي مذهب خاص، كشوري خاص تمركز ميكنند، از اين دست هستند. در واقع فيلمهاي سياسي، احمقانهاند. اما گاهي هم فيلمهايي هست كه به درد من ميخورند، فيلمهايي كه با فيلمنامه و نقش راحت هستم اما چون در ايران زندگي ميكنم بايد اين پيشنهادها را رد كنم. بنابراين خيلي بايد مراقب بود.
فيلمهايي كه در ايران بازي كرديد مانند «جدايي» و «درباره الي» فيلمهايي زيبا با داستانهاي انساني هستند. در هاليوود هم نقشهايي را بازي كرديد كه به روايت داستانهاي انساني ميپردازند- مثل «كمپ ايكس ري» كه نقش زنداني گوانتاناما را بازي ميكنيد كه رابطه نزديكي با نگهبان زندان ايجاد ميكند. اما اين فيلم سياسي هم هست. در ساخت فيلم سياسي كه احتمال ايجاد تغييري مثبت در امريكا داشته باشد، ارزشي ميبينيد؟
بله. فيلمنامه «كمپ ايكس ري» را خواندم و عاشق داستان شدم. همان طور كه گفتيد اين يادآوري خوبي است كه امكان ساخت فيلمهاي خوب سياسي هم هست. شخصيت خوبي بود و ميتوانستم به آن زوايا، تصورات و بُعدهايي بدهم. فيلمي درباره انسانها، درباره مكالمات انساني بين دو نفر از نقاط مختلف دنيا درست زماني كه فكر ميكني نميتواني حتي يك ثانيه هم با ديگري حرف بزني.
وقتي چنين نقشهايي را در فيلمي سياسي بازي ميكنيد، ممكن است صحنهاي را دوست نداشته باشيد يا اينكه از چگونگي به تصوير كشيدن مردم خاورميانه خوشتان نيايد؟
گاهي در صحنه فيلمبرداري سوءتفاهمهايي پيش ميآيد. براي مثال وقتي كارگردان تفاوت ميان مردم ايران و عرب را نميداند و وقتي ميگويي ايرانيها عرب نيستند از شما ميپرسند: «مگر مسلمان نيستي؟» و در جوابش ميگويي: «بله، اما خيلي فرق داريم.» گاهي هم به من ميگويند: «اين كلمه را به عربي بگو.» و من ميگويم: «من عربي بلد نيستم.» و در جواب ميگويند: «اما تو مسلماني، مگر نه؟» بنابراين بعضي اوقات ميگويم: «باشه، جمله را بگو و پنج دقيقه به من وقت بده.» و به جاي اينكه آنها را متقاعد كنم كه عربي بلد نيستم، ميروم و عربزباني را در لوكيشن فيلمبرداري پيدا ميكنم و اين جمله را با او تمرين ميكنم. (ميخندد.)
كنجكاوم درباره مسير حرفهاي شما به بازيگري و فيلمسازي در ايران بدانم. ميدانم رشته مهندسي متالورژي در دانشگاه خوانديد اما چطور به صنعت فيلمسازي رويآورديد؟
ايران هم مانند بقيه كشورهاي دنياست؛ اگر ميخواهي كار مورد علاقهات را انجام بدهي سخت ميتواني به آن برسي. بايد رنج بكشي و صبور باشي. در ايران كه كشور بزرگي است، صنعت فيلمسازي معقولي داريم. هر سال 100 فيلم ميسازيم. هر سال در جشنوارههاي جهاني جوايز معتبر و مهمي را از آن خود ميكنيم؛ در جشنواره كن، ونيز، برلين، اسكار. ايران كشوري با اهميت براي فيلم است و مسائلي هم پيشروي ما قرار ميگيرد اما اين سختيها خلاقيت ما را بيشتر ميكند. اين سختيها باعث ميشود سختتر كار كنيم، باانگيزهتر شويم و جديتر باشيم.
دوباره با اصغر فرهادي همكاري ميكنيد؟ به نظر ميرسد همكاري خلاقانهاي با يكديگر داريد.
البته كه در آينده همكاري ميكنيم. ما دوستان نزديكي هستيم. از همكاري با يكديگر خيلي خوشحال ميشويم.