يادمان
دلداده حقيقت، تشنه عدالت
احمد مسجدجامعي
جرج جرداق، اديب و شاعر پرآوازه مسيحي لبنان و نويسنده كتاب ماندگار الامام علي صوت العدالـ[ الانسانيـ[ روي در نقاب خاك كشيد. ترجمه فارسي اين كتاب كه شش جلد است توسط حججاسلام سيد هادي خسروشاهي، مرحوم مصطفي زماني و دكتر احمد بهشتي صورت گرفته است. شور و اشتياقي كه اين اديب چيره دست و انديشمند نسبت به اميرالمومنين علي(ع) و امام حسين سيدالشهدا(ع) نشان داد، در جهان اسلام با شگفتي و استقبال كم نظيري رو به رو شد، از آنكه او، به امام علي، به عنوان يك شخصيت بزرگ انساني، بسي فراتر از هر دين و آيين پرداخته بود؛ شخصيتي كه به نظر جرداق، بايد او را در سرزميني فراختر از تاريخ و زمان جستوجو كرد، زيرا پسر ابوطالب، نه با مردمان روزگار خود، بلكه با همه بشريت سخن ميگويد. جرداق حلقهيي را كه با جبران خليل جبران و ميخاييل نعيمه (كه مقدمهيي بر اين كتاب نوشته است) اديبان و انديشمندان بزرگ مسيحي جهان عربي، آغاز شده بود تا به امام علي(ع) به چشمي ديگر بنگرند، تكميل كرد. جبران ميگفت علي مردي نه متعلق به زمان خود و نه متعلق به سرزمين خود بود. جرداق در اين كتاب هم تا حدي دين خويش را نسبت به آنان به جاي آورد. كتاب جرداق به واقع يك اثر ادبي هم هست و او همه احساس خود را بر سر قلم نهاده است تا به مردم مشرق زمين نشان دهد كه براي جستوجوي عدالت و آزادي و انسان دوستي و معاني بلند ديگر در هيچ جاي تاريخ، شخصيتي همچون علي بن ابي طالب نخواهند يافت. بنابراين مناسب است كه نه فقط شيعيان و مسلمانان و اعراب، بلكه همه انسانها از علي، انسان دوستي، آزادي خواهي و حق طلبي بياموزند. از امام علي(ع) نه فقط چندين منشور در باب حقوق بشر در دست است، بلكه مهمتر آنكه حضرت در سرتاسر زندگي خويش منادي اخلاق و عدالت و انسان دوستي بود. خوب است به خاطر داشته باشيم كه هنگام انتشار كتاب در دهه 30 شمسي، جنبشهاي سوسياليستي و ماركسيستي و به طور كلي چپگرا در جهان اسلام موج ميزد و از سوي ديگر، بحث در باب معاني و مفاهيم مهم و اساسي همچون آزادي و حقوق بشر و مردمسالاري و از اين قبيل جريان داشت. جرداق در اين كتاب همه كوشش خود را به كار برد تا نشان دهد كه امام علي با فاصلهيي قابل توجه، از بسياري از شخصيتهاي بزرگ انساني، همچون سقراط و مسيح فراتر ايستاده است و فرزندش حسين(ع) نيز، ادامه شخصيت اوست.
جرداق در بخشي از كتاب به نقد برخي از خاورشناسان پرداخته است كه نتوانستهاند عظمت شخصيت امام و فرزندش را به درستي دريابند و تحليل كنند و در بند نگاههاي سطحي فرو ماندهاند. لامنس كشيش و مورخ بلژيكي- لبناني، از جمله اينهاست كه معاويه، يزيد ابن زياد و مروان را از نظر سياسي و طرز حكومت داري بر امام علي(ع) ترجيح ميداد. او معتقد بود كه آنان حكومتهايي به مراتب مقتدرتر و استوارتر و ماندگارتر از اميرالمومنين علي(ع) تشكيل دادهاند. جرداق در نقد او ميگويد امثال لامنس نخست بايد تكليف خود را با ارزشهاي انساني از يك سو و اهداف حكومتي از سوي ديگر تعيين كنند كه آيا حاكمان به انسانها و شهروندان نگاهي همچون نگاه درندگان به شكار دارند يا آنها را هم دين و يا هم نوع خويش ميدانند. اگر در طول تاريخ امام علي(ع) را تا سر حد پرستش ستايش كردهاند بدين سبب بوده كه در حكومتداري او معاني انساني جلوهيي تام و تمام داشت.
اگر در زمان ما گروههاي خشن و تندرو و مثلا اسلامي كه خود را بازماندگان خلفاي جور ميدانند و عرصه را بر حيات انساني تنگ كردهاند، يكهتازند، شايد به سبب پيروي از همان ديدي است كه كساني مانند لامنس آن را نمايندگي و ترويج ميكنند. چنانكه لامنس حجاج بن يوسف حاكم خونخوار و سنگدل عراق در زمان بنياميه را بسيار ميستاييد و او را نمونه يك حاكم خوب ميپنداشت. سخن فقط بر سر اين نيست كه يك مسيحي از يك شخصيت بزرگ عالم اسلام ستايش كرده است، چنانكه برخي سطح نگاه را تا اين اندازه فرو ميكاهند، بلكه ميبايد پيام جرداق را شنيد و دريافت كه حصر امام علي(ع) در نگاههاي تنگ و تعصبآلود فرقهيي، تا چه اندازه شخصيت فرا تاريخي او را در پرده نگاه داشته و بدين سبب، بشريت تا چه اندازه زيان ديده است. از نظر جرداق، امام علي شخصيتي است متعلق به همه بشريت و اگر كسي دل در گرو معاني بلند و پرشكوهي چون انساندوستي و عدالت و مساوات و حُريت دارد، نميتواند دلبسته علي نباشد، چون او در گفتار و كردار جز بر اين طريق نرفت. بايد اذعان كرد كه نگاه جرداق به امام علي بسيار تاثيرگذار بود و ترجمه كتاب او، به ويژه در ايران، شماري از انديشمندان را تشويق كرد تا قلم به دست گيرند و به امام علي از اين چشم بنگرند.
جرداق همه توان نويسندگي خود را بر سر امام علي نهاد و چنانكه خود تصريح كرد، پيشنهادهاي پر آب و رنگ را براي نگارش درباره برخي ديگر از شخصيتهاي اسلامي، ناديده گرفت و گفت كه ميان او و پسر ابوطالب «رازي» است شگفتانگيز و اين حاكي از مراتب بالاي اخلاص اوست. در باب اخلاص او اين خاطره از مرحوم محمد علامه و مداح شهير گفتني است كه در حسينيه تهرانيهاي نجف وقتي جرداق براي سخنراني دعوت شده بود در برابر اين پرسش قرار گرفت كه عيسي مسيح را برتر ميداند يا علي اميرالمومنين را و گفت من در جواب ماندهام ولي اين را ميدانم كه مريم به هنگام تولد مسيح از محراب بيرون رفت ولي مادر امام به درون كعبه خوانده شد و ايشان در آنجا چشم به جهان گشود. جهان اسلام هنگامي كه جرداق ميكوشيد صداي عدالت انساني را به گوش مشرق زمين برساند، گرفتاريها و دشواريهاي ديگر داشت و اكنون نيز شعلههاي كينهجويي و تعصب و جهالت از آن زبانه ميكشد. روزگار ما به صداي عدالت انساني نيازمندتر است و از اين رو، پيام جرداق، كه پژواكي از آن صداي پرشكوه انساني است، همچنان انسانها و بشريت را به انساندوستي و آزاديخواهي و راستي ميخواند؛ انسان كاملي كه آزار ديدن دختربچهيي غيرمسلمان را تاب نياورد و مرگ را بيشتر سزاوار يافت. بايد به جرداق كه صداي عدالت انساني را شنيد و به قلم در آورد، درودي دوباره فرستاد.
محمدرضا احمدي بروجردي
صداي عدالت انساني، از بهترين كتابهاي جهان اسلام است
ماجراي ورود كتاب آقاي جرداق به ايران، به رويكرد فرهنگي و تقريبي آيتالله بروجردي بازميگردد. ايشان علاقه زيادي به ادبيات عرب داشتند و از طريق فرستاده شان، علامه محمدتقي قمي در مصر، با ادبيات عرب در ارتباط بودند. آيتالله بروجردي نهضتي براي انتشار كتاب راهاندازي كردند و از طريق اين نهضت و با هزينه شخصي كتابهاي مورد تاييدشان را چه شيعه و چه سني به چاپ ميرساندند.
احاطه و اشراف ايشان بر كتب اهل سنت و نگاه تقريبيشان به دين باعث شده بود كه كتابها و آثار را فارغ از مذهب نويسنده مطالعه و بررسي كنند و اعتقاد داشتند كه شيعه و سني لازم نيست عقايد خود را تغيير دهند بلكه لازم است به همزيستي و صلح برسند و به يكديگر نزديك شوند. چنين نگاهي به اضافه اهتمام ايشان براي چاپ كتاب حتي در خارج از ايران منجر به انتشار كتابهاي بسياري در زمينه اسلام شد. كتاب صداي عدالت انساني جرج جرداق نيز همسو با نظر و فكر آيتالله بروجردي بود و كتابهايي در اين رديف براي آيتالله بروجردي بسيار جذاب بود. ايشان كتاب جرداق را فارغ از دين و مذهب او بررسي كردند همانطور كه ديگر كتب مرتبط با معالم اهل بيت را نيز با علاقه ميخواندند. كتاب جرداق را بايد بدون قضاوت در دين و مذهب و سوگيري فكري او مطالعه كرد. همانطور كه گفته شده نگاه كن طرف مقابل چه ميگويد و نه اينكه ميگويد. جرداق با هر دين و مذهبي، با خواندن نهج البلاغه دچار تحول روحي شد و اشخاص ديگري خارج از دنياي اسلام نيز با مطالعه سيره علي (ع) و نهج البلاغه به همين تحول رسيدند. اين اتفاقي است كه كمتر در دنياي شيعه رخ ميدهد. اين انسان هرچه بوده وارد مسير زندگي علي (ع) شده و در همان راه باقي مانده است. اگر بخواهيم در كتب غير شيعي زندگي امام علي (ع) را مطالعه كنيم، نميتوانيم كتابي غير از صداي عدالت انساني را نام ببريم. آيتالله بروجردي نيز به علت ارزشي كه در اين كتاب ديدند دستور ترجمه و انتشار آن را به نزديكانشان دادند. آيتالله بروجردي در راه شناساندن اهل بيت به جهان قدم برميداشت و به گسترش هرآنچه در اين مسير مفيد بود كمك ميكرد. اين نگرش شامل حال كتاب جرداق هم شد و آيتالله بروجردي وسيله ترجمه اين كتاب به فارسي را فراهم كرد.