ميان ماه من تا ماه گردون
ديبا داودي
الكساندر دوما. سيمون دو بووار. اميل زولا. ويكتور هوگو. آلبر كامو. بالزاك. ژان ژاك روسو. ژان پل سارتر. گي دو موپاسان. مارسل پروست و... نويسندههايي بزرگ با نقطه نظراتي شگفت كه نسلها را تحت انديشه خود متاثر ساختهاند و در يك نكته اشتراك دارند. آنها همگي در سرزميني هواي بودن را تنفس كردهاند كه انگار ماهيتش، آب و خاكش از جنس هنر است. نام فرانسه هيچگاه از ادبيات و سينما، نقاشي و موسيقي جدا نبوده و نيست.
اين روزها كه كاهش سرانه مطالعه دغدغه عموم كشورهاي جهان است و پيشرفت تكنولوژي و تنوع امكانات خوشي مدام در گزارشها و انتقادات به وضعيت بحراني مطالعه تكرار ميشوند، بيشك فرانسه نيز در پي چارهجوييهاي اساسي جهت برون رفت از آن موقعيت است. كشوري كه نام انديشمندان و هنرمندانش تا هميشه بر پيشاني بشر مهر خواهد بود.
براساس آماري كه اتحاديه ناشران فرانسه ارايه كرده است، در شهرهاي مختلف اين سرزمين معطر از رايحههايي خوش، روزانه تا 350 هزار جلد كتاب به فروش ميرود اما نكته حيرت آوري كه درخصوص مطالعه فرانسويها بايد بدانيم اين است كه براي هر هزار شهروند فرانسوي 145 عنوان نشريه منتشر ميشود! جالب است بدانيم سرانه خوانش روزنامه و مجله در فرانسه روزي روزگاري نه چندان دور يعني سالهاي آغازين آخرين دهه از قرن بيستم حتي به چهار ساعت نيز ميرسيد.
آمار و ارقام بسيار قابل تامل است. در تحقيقي كه در سال 2013 صورت گرفته است مشخص شده كه فرانسويها بهطور ميانگين سالانه 15 كتاب غير آموزشي ميخوانند و همچون بسياري كشورهاي ديگر، اين زنها هستند كه بر صدر فهرست مخاطبان كتاب قرار ميگيرند. در اين گزارش آمده است كه 69درصد افراد كماكان كتاب را به صورت كاغذي مطالعه ميكنند (خالي از لطف نيست بدانيد اين عدد در سال 2011 نزديك به 75درصد بوده است) و بيش از 70 درصد جمعيت كشور طي يك سال حتما يك كتاب ميخوانند. فرانسه نيازي به اثبات عملكرد فرهنگي و هنري خود ندارد.
تاريخ اين كشور هرگز از هنر و انديشه جدا نبوده است. بيگمان تاريخ ما نيز. فرانسه وضعيت مطالعه كشورش را بحراني مينامد و ميكوشد با ارايه آمار و ارقامي مشخص در پي راهكارهايي جدي براي بازپسگيري جايگاه كتاب و كتابخواني در زندگي شهروندانش باشد. آيا ايران در اين مورد مشخص تا به امروز عملكرد موفقي داشته است؟