دبيركل انصار حزبالله:
احمدينژاد هم ميآمد شقالقمر نميكرد
گروه سياسي| اوايل دهه 70 بود، جنگ تمام شده بود و كشور روزهاي سازندگي را ميگذراند، سينماها جان گرفته بودند و زندگي عادي به كشور بازگشته بود، در همان آغازين روزهاي دهه 70 بود كه حضور خياباني خود را به نمايش گذاشتند و در نخستين قدمهايشان سينما را نشانه گرفتند. اكنون بيش از دو دهه گذشته و با وجود اينكه در عرصههاي سياسي نقش ويژه خود را به دست گرفتند اما همچنان سينما مهمترين هدفشان شمرده ميشود. با آغاز دوره اصلاحات اما موضوعات سياسي نيز در دستور كارشان قرار گرفت. هرجا كه چهره اصلاحطلبي سخنراني داشت احتمال حضورشان بود و از هيچ تلاشي براي بر هم زدن سخنرانيها فروگذار نميكردند، اينگونه بود كه پديدهاي به نام حمله به سخنرانيها وارد ادبيات سياسي ايران و تبديل به ميراثي شد كه حتي در روزهاي پيش از انتخابات سال گذشته نيز در برخي شهرها شاهد آن بوديم. در اين ميان اما نميتوان چشم بر اين موضوع بست كه اصلاحات حتي روي اين گروه هم تاثيرگذار بود. در بهار مطبوعات، اگرچه شكوفههايش براي آنها و به كامشان شيرين نبود اما دست كم تلاش كردند در بخشهايي رويههايشان را تغيير دهند و اينگونه شد كه هفتهنامهاي تاسيس كردند و قلم را نيز به ديگر اختياراتشان اضافه كردند. اين روزها نوشتههايشان سوژه شبكههاي اجتماعي شده، نوشتههايي زننده و توهينآميز كه سبب شكايتهاي قضايي از آنها را فراهم كرده است. با آغاز دولت اصولگراي احمدينژاد اما به حاشيه رفتند. خودشان ميگويند دليلي براي حضور خياباني نداشتند اما بسياري معتقدند نبودشان از بيبهانگي نبوده بلكه به خاطر همسويي با دولت چشم بر مسائلي كه پيش از اين دغدغه شان بود بستند. اكنون اما در دوره اعتدال جاني دوباره گرفتند و بار ديگر به صحنه بازگشتند و حتي حضور خياباني هم داشتند. گروهي كه روزگاري كفن پوش خوانده شدند و در روزهاي پر التهاب تير 78 نام گروه فشار را بر آنها نهادند، در روزهاي دولت احمدينژاد به حاشيه رفتند تنها با يك نام از آنها ياد شد، نامي كه تا امروز با آنها مانده است؛ «انصار حزبالله». خبرگزاري ايسنا گفتوگويي تفصيلي با دبيركل انصار حزبالله به دلايل اقدامات اين گروه پرداخته و از دغدغههايشان سوال كرده است. ميتوان اين گفتوگو را به دو بخش تقسيم كرد؛ فرهنگي و سياسي. اگرچه عبدالحسين محتشم بر اين باور است كه زمينه فعاليتشان تنها فرهنگي است چرا كه سياست هم بخشي از فرهنگ محسوب ميشود.
كنسرت در شرايط فعلي اهانت به مردم است
بخشهاي زيادي از اين گفتوگو در مورد كنسرت و سينما بود. دو مقولهاي كه هميشه مورد توجه انصار حزبالله بوده است. در ماههاي اخير موضوع كنسرت تبديل به يكي از داغترين بحثهاي ايران شده است. دبيركل انصار حزبالله كنسرت در شرايط فعلي كشور را نوعي اهانت به مردم ميداند و معتقد است در ميان اين همه مشكلات كشور چرا دولت بايد دغدغه كنسرت داشته باشد؟ او ميگويد: كنسرت در شرايط فعلي يك نوع اهانت به مردم است. اينكه ما در شرايط نابسامان اقتصادي و معيشتي هستيم و برخي دولتمردان بيايند و فقط به كنسرت بچسبند، اين خود يكباب انحرافي براي دور كردن اذهان از نابسامانيهاي اقتصادي است كه آقايان قول اصلاحش را داده بودند و اين براي ما حساسيت برانگيز است. او در ادامه دولت را مورد انتقاد قرار ميدهد و ميگويد: سوال ما اين است كه اين همه تاكيد روي مساله كنسرت براي چيست؟ اين كنسرت چه دردي را از مردم دوا ميكند و چند درصد مردم مشكلشان بودن يا نبودن كنسرت است؟ حتي برخي وقتها از سوي مسوولان در برگزاري كنسرتها تاكيد و تبليغات و هياهو ميشود و ميگويند ما به فلاني مجوز دادهايم؛ در حالي كه نكته ديگر اين است كه چند درصد از كنسرتها تا به حال لغو شده است كه حالا رييسجمهور بيايد و دستور خاص بدهد و علنا وزيرش را توبيخ كند كه تو چرا در برابر انتقادات ديگران كوتاه آمدهاي؟ محتشم در برابر برخي سوالات پاسخهايي را ميدهد كه در نوع خود جالب است. وقتي از او ميپرسند با توجه به انتقاداتي كه به برخي فيلمها وارد ميكنيد، آيا به سينما هم رفتهايد و اين فيلمها را ديدهايد، ميگويد: خيلي معدود، چون مجالي پيش نميآيد اما فيلمهايي كه قابل نمايش باشد را تلويزيون پس از مدتي پخش ميكند و ما هم به آن بيتوجه نيستيم. زماني كه از او ميخواهند آخرين فيلمي را كه در سينما ديده نام ببرد هم ميگويد: حضورذهن ندارم. به نظر ميرسد اين گروه براي انتقاد از يك مساله اين نياز را در خود نميبينند كه ابتدا آن موضوع را به طور كامل بررسي كنند؛ اما اين موضوع تنها به موضوعات انتقادي آنها خلاصه نميشود. دبيركل انصار حزبالله فيلم ايستاده در غبار را مصداق فيلمي ارزشي، خوب و قابل تقدير ميداند اما وقتي از او سوال ميشود اين فيلم را تماشا كرده باز هم پاسخش منفي است. او ميگويد: برخيها مخصوصا وقتي فيلمهايشان را به جشنوارههاي خارجي ميفرستند، بيگانگان ميگويند ايران كه از طرفي داعيه انقلاب را دارد و به دنبال تحول در جهان است، متن جامعهاش دچار چنين مسائلي است، در حالي كه اين بزرگترين خيانت و دروغ عليه كشور است و وقتي اين دروغ در فيلمها مطرح ميشود، مقداري چالش برانگيز ميشود و طبعا برخي كساني كه وارد اين چالش ميشوند، مجموعههايي شبيه ما هستند.
يالثارات به اشتباه در اين مهلكه لغزيد
چندي پيش بود كه انتشار مقاله سونامي آلبالوهاي جنسي در نشريه يالثارات كه ارگان رسمي انصار حزبالله شمرده ميشود سر و صداي زيادي به پا كرد، تا جايي كه ماني حقيقي اعلام كرد به دليل توهينات اين نشريه از آن به طور رسمي شكايت كرده است. چند روز پيش بود كه عبدالحسين محتشم بابت انتشار اين مقاله عذرخواهي كرد. اكنون در اين گفتوگو در مورد دلايل انتشار آن مقاله و عذرخواهياش ميگويد. به اعتقاد او يالثارات در اين مهلكه لغزيد. وي در پاسخ به اين سوال كه ماجراي انتشار مقاله «سونامي آلبالوهاي جنسي» كه اخيرا هم در يادداشتي از انتشار آن در هفتهنامهتان عذرخواهي كرديد، چه بود؟ اصلا چرا مقاله به چاپ رسيد كه حالا از انتشار آن عذرخواهي شود، گفت: آن يادداشت يك عذرخواهي كلي بود درباره اينكه ما نبايد به صورت جزيي وارد برخي مسائل ميشديم و ميگفتيم كه فلان كار انجام شده است، چرا كه چنين نوشتاري براي فضاي نشريهاي كه در جمهوري اسلامي ايران فعاليت ميكند، هيچ ضرورتي نداشته است. او در ادامه افزود: به هرحال ممكن است كه نشريات زرد از اين كارها بكنند و اتفاقا آن كساني كه خودشان مرض فساد دارند، از اين قضيه خوشحال ميشوند، ولي چون يالثارات به اشتباه در اين مهلكه لغزيد، حالا آنها به ما معترض شدهاند كه البته اين اعتراضشان براي خودشان بوده است، ولي ما آنچه حق مطلب بود در يادداشت عذرخواهي نوشتيم و گفتيم كه لازم نبود وارد ريز مسائل شويم.
دغدغههايمان در دوره اصلاحات بيشتر بود
دبيركل انصار حزبالله هيچ ابايي ندارد كه بگويد با موضوعي به نام «جامعه مدني» مشكل دارد. او با صراحت ميگويد: دولتهايي كه بر سر كار ميآيند، نبايد بگويند كه دنبال جامعه مدني هستيم. محتشم قبول دارد كه دغدغههايشان در دوره اصلاحات بيشتر بوده است و ميگويد: اگر گفته شود كه در دوره اصلاحات دغدغههاي ما بيشتر بود، درست است. چرا كه در زمان خاتمي ما دغدغههاي بيشتري نسبت به فعاليتهاي دولت داشتيم و در نتيجه جدو جهد بيشتري را هم در هفتهنامه و هم در ساير فعاليتهايمان نشان ميداديم.
او در پاسخ به اين انتقاد كه چرا در دوره احمدينژاد دغدغه نداشتند ميگويد: در دوره احمدينژاد انصافا فضا در آن حد نبود و البته ما هم اگر مطالبهاي داشتيم و قرار بود روشنگري انجام دهيم اين كار را انجام ميداديم چرا كه به هر حال در دل همان دولت احمدينژاد نيز يك جريان غلط رشد كرد و همان جريان هم باعث زمين خوردن احمدينژاد شد كه ما هم نسبت به آن دغدغه داشتيم. اما شخص احمدينژاد فرد سلامتي بود و مخصوصا دولت اولش اصلا قابل مقايسه با دولتهاي اصلاحات و كارگزاران نبود چرا كه يك رويكرد اصولي نسبت به انقلاب داشت. او در توضيح رويكرد اصولي يك دولت ميگويد: دولتهايي كه بر سر كار ميآيند، نبايد بگويند كه دنبال جامعه مدني هستيم يا با تز تجملگرايي بيايند و اختلافات طبقاتي را دامن بزنند. احمدينژاد از همان ابتدا گفت كه اين كشور و انقلاب يك رهبر دارد و من نيز مجري سياستها هستم. او نيامد مانند خاتمي براي خودش دم از جامعه مدني بزند كه هيچگاه نيز در زمان دولت اصلاحات تعريف نشد و بعدا هم براي همه مشخص شد كه سرنخهاي اين ماجرا از كجا ميآيد و در واقع جامعه مدني، چيزي جز آنچه بعدها به شكل براندازي در فتنه ۸۸ بروز كرد، نبود.
دولت روحاني واقعا به آخر خط رسيده است
مشكلات كشور را حاصل تفكرات روحاني و دستيارانش ميداند و معتقد است برجام مفتضح شده است. محتشم ميگويد: خوشبختانه يا بدبختانه، كشور اين روزها با نابسامانيهايي كه حاصل تفكرات كارگزاراني آقاي روحاني و دستيارانش بوده است، مواجه شده و مشكلات به اندازهاي افزايش يافته كه تنها عدهاي به دلايل خاص به ايشان چسبيدهاند و ميخواهند طوري وانمود كنند كه مشكلي در كشور وجود ندارد، اما دولت روحاني واقعا به آخر خط رسيده است و اين چيزي نيست كه من بگويم چرا كه وقتي يك قولي از سوي رييسجمهور مطرح ميشود بايد عملي شود نه اينكه ابتدا بگويند ۱۰۰روزه اجرايي ميشود اما حالا بيش از ۳ سال گذشته است و چند ماه ديگر هم اين دولت مرخص ميشود و پي كارش ميرود اما هنوز آن قولها عملي نشده و مردم از خود ميپرسند پس قولهايي كه به ما دادند، چه شد؟ او در پاسخ به اين سوال كه به نظر شما در طول بيش از سه سال گذشته، هيچ تغيير مثبتي در زندگي مردم ايجاد نشده است، ميگويد: اگر مردم تاثيري در زندگيشان وجود داشته باشد، عملا ميبينند و ما و شما هم اين تاثير را ميبينيم. اما همه شاهديم كه خبري نيست ولي هنوز آقاي روحاني حاضر نميشود بعضي از اشتباهات فاحشش را كه به دليل نگاه به بيرون از كشور و غفلت عمدي از توانمنديهاي داخلي ايجاد شد، بپذيرد و به جاي آن هنوز هم در شهرستانها صحبت ميكند و برجامي را كه اينچنين مفتضح شده، همچنان مطرح ميكند، در حالي كه برجام ديگر به هيچوجه آبرويي ندارد و كساني كه روزي از برجام حمايت ميكردند، امروز كمكم ميگويند كه برجام از چشم ما افتاده است.
احمدينژاد هم ميآمد، شقالقمر نميكرد
در دو سال آخر دولت دوم احمدينژاد به خوبي مشخص شده بود كه جريان او در ميان اصولگرايان تنها شده است و اين موضوع در چند ماه گذشته بسيار پررنگ شد و خود را نمودار كرد. اكنون اما به نظر ميرسد احمدينژاد حتي در ميان سرسختترين حاميانش و در ميان گروههايي همچون انصار حزبالله هم محبوبيت خود را از دست داده است. محتشم درباره عدم حضور احمدينژاد در انتخابات سال آينده ميگويد: شايد عدهاي ميخواستند به دنبال احمدينژاد بروند اما بايد گفت كه آقاي احمدينژاد هم بازي را در سال ۹۲ واگذار كرد و در حال حاضر هم معلوم نبود اگر به صحنه ميآمد واقعا چه شقالقمري ميكرد كه مشكلات كشور حل شود. خوشبختانه كساني هستند كه در سالهاي اخير رشد بالندهاي كردهاند در حالي كه قبلا مطرح نبودهاند. اين اشخاص ميخواهند به عرصه خدمتگزاري به مردم وارد شوند و كارها را پيش ببرند، پس در نتيجه ما در زمينه كانديداهاي رياستجمهوري، دچار كاستي نيستيم و با نيامدن احمدينژاد مشكلي پديد نميآيد.