• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3646 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۹ مهر

درباره تصوير خودت از من تجديدنظر كن

فريدون مجلسي

باز فرصتي دست داد كه تماشاگر يك نمايش استثنايي باشم. مي‌دانيد، نقد تئاتر و سينما براي خودش قواعدي حرفه‌اي دارد و من اين كاره نيستم. اما قضاوت نهايي درباره تئاتر و سينما و بازيگران، مانند هر هنر ديگري، بر عهده مصرف‌كنندگان نهايي يعني بينندگان عمومي است و من آن كاره هستم! يعني اگر خوشم بيايد مي‌گويم خوب است و اگر بدم بيايد مي‌گويم بد است. كاري هم به قالب‌هاي پيش‌ساخته و الزامي منتقدان ندارم. البته بعضي برنامه‌ها زمينه و بار انديشه و تفكرانگيز سنگين‌تري دارند، كه مشتريان و دوستداران خود را دارند. اما، باز نظر و داوري نهايي با مشتريان ويژه آن برنامه‌هاست. من به عنوان يك آماتور هر فيلم يا نمايش خوبي مي‌بينم نظر غيرحرفه‌اي خودم را مي‌گويم و اگر بد باشد معمولا به من معرفي نمي‌شود و نمي‌بينم، اگر هم ببينم نظري نمي‌دهم. پس در اين زمينه توقع انتقاد ايراني به معني عيبجويي از من نمي‌توان داشت!
اين شانس را داشتيم كه نمايش استثنايي و بسيار جالبي با عنوان «درباره تصوير خودت از من تجديدنظر كن» را ديدم. با طراحي و كارگرداني آروند دشت آراي و همسرشان و سه زوج هنرمند ايراني و اروپايي و به اشتراك تماشاچيان محترم، كه در تئاتر شهر- تالار چارسو اجرا مي‌شد، كه با وجود ديدن نمايش‌هاي بسيار در مكان‌هاي بسيار، برايم بسيار نو بود و هرگز چنين تجربه‌اي نداشتم. محل اجرا، تالار زيرزميني «چارسو» را هم پيش از اين نديده بودم. از وقتي كه ايستگاه مترو با بناي باعظمت و ظريف تئاتر شهر همسايه مي‌شد، هزاران انتقاد و فغان شنيده بودم، اما اگر در اين ميان همين سالن كوچك زير زميني و خودماني هم در كنار آن تاسيسات نصيب تئاتر ايران شده باشد، مي‌ارزد!
 باري، مجري با متانت و صميميت در واقع اجراي برنامه‌اي را كه در نظر دارد به اجرا بگذارد مطرح مي‌كند و از ميهمانان هم دعوت مي‌كند كه نحوه پيشرفت كار را ببينند و نظر بدهند و در روند اجراي برنامه مشاركت كنند. برنامه‌اي كه با ورود همسر هلندي كارگردان به صحنه و فارسي حرف زدن دوست داشتني‌اش محيط صميمانه‌تري به وجود مي‌آورد كه انگار محفلي خانوادگي است.
تماشاچيان از همان آغاز به فكر مي‌افتند كه چگونه مي‌توانند به راستي نقشي داشته باشند و همكاري كنند. ورود سه زوج جوان، بانوان ايراني و همسران اروپايي و مسائل گوناگون فرهنگي و عاطفي ميان آنها و تاثير‌گذاري بر تماشاگران طوري است كه ضمن جالب بودن به تماشاگر احساس مشاور بودن و داور بودن را القا مي‌كند. گاهي مي‌رنجد و گاه از آنچه در صحنه مي‌گذرد احساس نگراني مي‌كند، گاه به هيجان مي‌آيد و گاه بلاتكليف مي‌ماند. برخوردهاي فرهنگي ميان زوج‌ها و تصويرهايي كه برجاي مي‌گذارند بسيار متفاوت است.
در واقع زوج‌هايي كه گذشته از مليت از مشابهت‌هاي فرهنگي برخوردار باشند، گذشته از آنكه پيشداوري غربي‌ها درباره ايران و ايراني چه باشد، پس از آشنا شدن نبايد مساله چنداني داشته باشند، زيرا تفاوت‌هاي فرهنگي افراد هموطن و در درون هر جامعه از آن هم مي‌تواند شديدتر باشد. تعلقات و ديدگاه‌هاي خانوادگي دختر يك استاد دانشگاه تحصيلكرده با شوهري كه فرزند يك خانواده كارگري محافظه‌كار و مذهبي با فرهنگي ساده و روستايي باشد مي‌تواند شديدتر از زوجي داراي تشابه فرهنگي و آموزشي و هنري، اما با مليت‌هاي متفاوت باشد. در هر حال در اين نمايش بيننده در برخوردهاي اوليه از آنها تصوير و قضاوتي در ذهن خود مي‌پروراند، كه با پيشرفت برنامه و پرسش و پاسخ‌هايي كه توسط زوج كارگردان و با همكاري ومشاركت تماشاگران مطرح مي‌شود ضمن اينكه گاه هيجان‌انگيز مي‌شود، در هر مرحله مي‌تواند موجب تجديد نظر شما در تصوير و قضاوت قبلي خودتان نسبت به آنان شود. اما، وقتي پايان نمايش فرامي‌رسد، ناگهان، فقط با چند جمله و توضيح آگاهي‌دهنده جالب، شگفتي‌آفرين مي‌شود و اينجاست كه ناچار مي‌شود در «تصوير خودش از آنان» به كلي تجديدنظر كند! اوج نمايش ناگهان ساخته مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون