• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3647 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۴ مهر

مرگ تصادفي داريوفو

درگذشت تلخك هميشه معترض

بابك احمدي

 

داريو فو، نمايشنامه‌نويس، كارگردان و بازيگر شهير ايتاليايي در سن 90 سالگي درگذشت.
روزنامه كوريرا دلا سرا چاپ ايتاليا با انتشار اين خبر، متن تسليت متئو رنزي نخست‌وزير ايتاليا به مناسبت درگذشت اين چهره برجسته را منتشر كرد. رنزي در پيام تسليت خود آورده است: «با درگذشت داريو فو، ايتاليا يكي از بزرگ‌ترين چهره‌هاي نمايش، فرهنگ و زندگي مدني كشور را از دست داده است. طنز او، تحقيقات و كارهايش براي تزيينات صحنه و دستاوردهاي هنري چند بعدي او ميراث جهاني به جاي مانده از اين چهره بزرگ ايتاليايي است.»
اينكه داريو فو در خانواده‌اي با گرايش‌هاي ضدفاشيستي متولد شد و در تمام دوران فعاليت هنري‌اش از نقد سياست‌ها و عملكرد اشتباه سياستمداران دست نكشيد براي همه علاقه‌مندانش امري آشناست. شايد براي او كه در عصر شعراي مبارزي چون لوركا و ماياكوفسكي يا نويسنده و كارگردان صاحب انديشه تئاتر همچون برتولت برشت تنفس كرد و باليد گريزي جز اين نبود. اما فو در دوراني كه ابر تيره فاشيست سراسر جهان و اروپا را در نورديده بود، حتي دهه‌ها پيش از آن با عزم راسخ به راه خود ادامه داد و البته كمونيسم نيز از دايره نقدش در امان نماند. تا آنجا كه آثارش با خشم و تحريم حزب كمونيست ايتاليا نيز مواجه شد.
حتي زندگي شخصي‌اش از گزند جهل صاحبان قدرت در امان نبود. به همين سبب در ۸ مارس ۱۹۸۰ يك گروه فاشيستي مامور از سوي پليس فدرال ايتاليا، فرانكا رامه همسر داريو فو را دزديد و با شكنجه‌ و تجاوز از اين هنرمند انتقام گرفت. اما رامه دو ماه بعد با ايفاي نقش در يك مونولوگ ضد فاشيستي به كارگرداني فو روي صحنه رفت تا نشان دهد به سبك آزاد انديشان آن دوران در راه بيان عقيده از مرگ نمي‌هراسد.
ميكاييل شهرستاني كه دو سال قبل با ايفاي نقش در نمايش «مرگ تصادفي يك آنارشيست» به كارگرداني زنده‌ياد مصطفي عبداللهي نام نمايشنامه‌نويس فقيد ايتاليايي را بار ديگر براي تماشاگر ايراني زنده كرد به وجه پررنگ سياسي – اجتماعي آثار اين هنرمند پرآوازه پرداخت. او مي‌گويد: «اين برنده جايزه نوبل درواقع طنزپرداز سياسي - اجتماعي بود كه توان بالايي در زمينه بداهه‌پردازي داشت. چيزي شبيه به ويژگي‌اي كه در تئاتر خياباني سراغ داريم. داريو فو در شرايط گوناگون خودش را با توجه به موقعيت تماشاگر تطبيق مي‌داد و حتي اين قابليت را داشت كه ماجراي كلي را عوض كند.»
در طول دهه‌هاي اخير كارگردانان پيشكسوت و جوان زيادي نمايشنامه‌هاي انتقادي داريو فو را كارگرداني كرده‌اند كه از جمله آنها مي‌توان به ركن‌الدين خسروي، مصطفي عبداللهي، منيژه محامدي، هادي و هدايت عامل هاشمي، امين ميري و ديگران اشاره كرد. ميكاييل شهرستاني در همين باره بيان مي‌كند: «حدود بيست سال قبل در ايران نمايشي از داريو فو به كارگرداني منيژه محامدي و ايفاي نقش هايده حائري و مرحوم خسرو شكيبايي روي صحنه رفت. بعد از آن ديگر اجراهاي زيادي نديدم تا اينكه مرحوم عبداللهي براي اجرا در سالن سايه به من پيشنهادي دادند كه به عنوان بازيگر برايم تجربه بديعي بود. به ويژه اينكه مخاطب من را بيشتر در ايفاي نقش آثار تراژيك مي‌شناخت اما درواقع اينطور نبود و در تلويزيون هم تجربه‌هاي متفاوتي داشته‌ام.»
اين هنرمند مي‌افزايد: «در نمايش - مرگ تصادفي يك آنارشيست- ويژگي‌هاي سياسي/ اجتماعي آثار داريوفو پررنگ‌تر هم مي‌شود و شيوه اعتراضي نويسنده به اوج خود مي‌رسد. ما با شخصيت معترضي مواجه هستيم كه پليس را نقد مي‌كند و در نهايت هم اداره پليس به كل منهدم مي‌شود.»داريوفو در تمام دوران فعاليت حرفه‌اي پيوسته با سانسور دست و پنجه نرم كرد تا آنجا كه علاوه بر اخراج يا كناره‌گيري بلندمدت از تلويزيون، موجب ممانعت در دريافت مجوز فعاليت و سفر به ديگر كشور‌ها نظير ايالات متحده شد. آثار او عمدتا تبهكاران سازماندهي شده، فساد سياسي، نظرات كليساي كاتوليك، جنگ‌هاي خانمان‌سوز جهان و حتي نا‌آرامي‌هاي خاورميانه را شامل مي‌شد. و هنگامي كه در يكي از نمايش‌هايش درباره جنگ ويتنام و ترور كندي به ابراز عقيده پرداخت تا سال‌ها با سنگ‌اندازي دولت امريكا براي ورود به خاك اين كشور مواجه شد.  انتقادهاي نويسنده صاحب‌نام ايتاليايي تا آخرين سال‌هاي زندگي‌اش ادامه داشت به‌طوري كه به يكي از منتقدان جدي سيلويو برلوسكوني، نخست‌وزير وقت ايتاليا بدل شد. فو زماني -2006- در مصاحبه با روزنامه دست چپي يونيتا گفته بود: «ما بايد يك انتخابات مقدماتي براي تعيين نامزد اصلي حزب چپ براي پست شهرداري ميلان هم داشته باشيم. قصد دارم به مردم در پس گرفتن شهر ميلان از برلوسكوني و شهردار فعلي‌اش گابريله آلبرتيني كمك كنم. من معتقدم مردم براي فرستادن برلوسكوني به خانه‌اش هر كاري از دست‌شان بربيايد انجام مي‌دهند. در ميلان ما براي كنارزدن دست راستي‌ها مي‌توانيم يك مبارزه جانانه انجام دهيم. پيروزي در اينجا اهميت بسيار زيادي دارد. پس از برلوسكوني، پيروزي جناح چپ ميانه مي‌تواند به منزله تنفس هواي تازه باشد.»  ميكاييل شهرستاني درباره اين جنبه از فعاليت‌هاي روشنگرانه هنرمند ايتاليايي در مقايسه با بعضي آثار نمايشي ايراني كه هيچ دغدغه سياسي – اجتماعي را بيان نمي‌كنند مي‌گويد: «ما ويژگي‌هايي داريم كه شايد آن‌چنان با شرايط روشنفكر ايتاليايي يا فرانسوي قابل مقايسه نباشد. پيش از بررسي شرايط و بيان هرگونه نقد معتقدم ما ابتدا بايد خودمان را به درستي بشناسيم كه به نظرم در اين زمينه كم‌كاري كرده‌ايم. اين نكته هم به امروز و ديروز مربوط نيست، بلكه به سال‌هاي خيلي دور بازمي‌گردد كه روشنفكر ايراني همواره با ترس‌ها و دلشوره‌هايي مواجه بوده است. همين نكته موجب مي‌شود به مسائلي وارد شويم كه قرابت چنداني به فضاي جامعه ندارد.»
نام داريوفو در ايران به نام ايرج زهري، نمايشنامه‌نويس، منتقد، مدرس و كارگردان تئاتر گره خورده است و او جزو نخستين افرادي بود كه متني - فرهنگ كوچك هنرپيشه- از اين نويسنده را به فارسي ترجمه كرد. داريوفو جزو معدود هنرمنداني است كه از سانسور براي هموار كردن راه خلاقيتش استفاده كرد و همين هنرش را به هنري منحصر به فرد مبدل ساخت. او براي فرار از سايه سانسوردر سال ۱۹۶۹ در يكي از مطرح‌ترين آثارش، مونولوگ بلند «اسرار كمدي» دست به ابتكار جالبي زد؛ اختراغ زبان و بار ديگر با طنز خاص خود، نهاد‌هاي قدرت و روابط پيچيده سياسي آنها و فساد اداري درون سازماني‌شان را به چالش ‌كشيد.
پرونده زندگي همواره اعتراضي اين هنرمند خوش‌ذوق سرانجام روز چهارشنبه در بيمارستاني در شهر ميلان ايتاليا براي هميشه بسته شد. جايي كه او پس از 12 روز به دليل مشكلات تنفسي درگذشت، ولي ديدگاه‌ها و آثارش همچنان به حيات ادامه مي‌دهد و سياست‌مداراني همچون برلوسكوني هيچ‌گاه از زبان گزنده‌اش در امان نمي‌مانند. داريوفو هنگام دريافت جايزه ادبي نوبل ۱۹۹۷ در توضيح ديدگاه‌ هنري خود گفته بود: «قدرت، از هر نوعي كه باشد، از هيچ چيزي به اندازه خنده و سُخره نمي‌ترسد. خنده و سُخره نمايشگر ذهن انتقادي، تخيل و هوشياري ا‌ست و اين همه مخالف فناتيسم است. من با اين ايده به تئا‌تر نيامدم كه هملت را بازي كنم، من آمدم كه تلخك باشم، يك كلون، يك هانس وورست.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون