نامهاي به وزير آينده
علي فرامرزي
هنر آموز منطقه16 تهران
جناب آقاي وزير چه بسيار شنيدهايم صداهايي از سر كمبود منابع مالي و مادي و هر روز و همه روز فرياد برميآوريم و تمامي تقصيرات و مشكلات را به گردن آن مياندازيم و خود را خلاص ميگردانيم و چه بيانصاف بودهايم ما كه بيكفايتي و بيتدبيري و عدم مديريت صحيح خود را ناديده انگاشتهايم و نگفتهايم كه ما به عنوان وزير يا به عنوان مدير مقصر اصلي بودهايم و عدم كارايي و اثر بخشي خود را كتمان كرده و انگشت اشارهمان به اينجا و آنجا اشاره دارد و اينجاست كه هيچگاه به يك راهحل معقولانه نميرسيم.
در عوض ما چه كردهايم؟ هيچ. فقط تنها هنرمان سردادن آواهاي كمبود منابع مالي بوده و خواندن آيههاي يأس و نااميدي كه هيچ چيز درست نميشود چون پول نيست و در پايان كار ميبينيم كه فقط اين نامها هستند كه عوض ميشوند و نه خواستهها يا مسيرها و عملكردهاي مورد انتظار نظام آموزشي. براي اثبات اين مدعا همين بس كه تاكنون هيچ كدام از ما نشنيدهايم كه وزير يا مديري در آموزش و پرورش بيايد و بگويد من مقصر بودهام و من لياقت پست وزارت را نداشتهام بلكه همه در هنگام رفتن يا بهتر بگويم به زور بيرون انداخته شدن طلبكارانه روبهروي ما ميايستند و ميگويند ما مقصر نبودهايم و اجازه دهيد تا به اصطلاح دفاعياتمان را كه منظورشان همان مغلطههايشان هست در مجلس بياورند و از بيكفايتيشان دفاع كنند و بگويند منابع مالي بيشتري ميخواستيم و به ما ندادند.
من ميگويم اگر تمام خزانه مملكت را به يكباره در اختيار اين آقايان مدعي قرار دهيم هيچ چيز درست نخواهد شد و نه تنها سرمايه مملكت را به باد ميدهند بلكه پس از حيف و ميل اموال دولتي در پي آنند كه يك مقصر ساختگي ديگري را دستاويز قرار داده و خود را از آن برهانند. جناب آقاي وزير آيا ميدانيد نظام آموزشي ما كجا ايستاده است؟ آيا ميدانيد چگونه اين كلاف پيچيده را بايد باز كرد؟ يا چشم انتظار افكار حضراتي هستيد كه اين سو و آن سو ميخواهند با همان نگرشهاي پوسيده قبلي خود و به زور به شما بقبولانند كه اينكه من ميگويم درست است و همين را عمل كن يا دستور از بالا آمده كه اين كار بشود و آن كار نشود؟ به راستي در نظام آموزشي فعلي كليد موفقيت در اين عرصه كه به تازگي همگي دم از آن ميزنند چيست؟ آيا ميدانيد فرق يك وزير كه در يادها ماندگار ميشود با وزيري كه حاضر به رها كردن صندلي وزارتش نيست و به زور از كار بركنارش ميكنند چيست؟
به نظر بنده وزير خوب ميداند كه نقطه آغازين كارش كجا بايد باشد و به عبارتي از كجا بايد كار را شروع كند و چه كارهايي را بايد اول از همه شروع كند. وزير خوب بازيچه دست اين و آن نميشود و كار را كارشناسي شده و علمي با استفاده از علم روز مديريت آموزشي به درستي پيش ميبرد. او ميداند اولويتها به راستي كدامند و خوب ميداند مهمترين منابعاش نيروهاي كارآمد و اثر بخش مديريتي مجموعهاش هستند كه بايد با مشورت و دقت فراوان انتخاب شوند و خوب ميداند مديراني كه نگرش صرفا سياسي دارند و ميخواهند همهچيز را با خط و خطوط سياسي تعريف كنند و به پيش ببرند جايي در پستهاي مديريتي ندارند. چه بسا نيروهاي گمنامي كه در دل اين مجموعه ميآيند و بيآنكه بتوانيم در جايگاه مناسب از آنها استفاده كنيم ميروند و بر عكس اصرار داريم به نگاه داشتن مديراني كه همه ميدانند عملكردشان بهگونهاي نبوده كه بتوانند رضايت معلمان و دانشآموزان را جلب كنند و با استفاده از روابط و نه ضوابط در مجموعه جا خوش كردهاند و قصد رفتن هم ندارند.
آري سخن به راستي در اين وادي زياد است و ميتوان خيلي حرفها را گفت ولي اكنون موقع عمل است. بياييم دست در دست هم بگذاريم و همه دلسوزانه به فكر آينده فرزندان اين سرزمين باشيم و همواره از فكر و نظر و انديشههاي نو خود را بينياز ندانيم و اين را بدانيم كه روزي هم دوره وزارت ما به پايان ميرسد و تنها اين نام نيك ما است كه ميتواند ما را جاودانه سازد.